Hamid
مدیريت كل سایت
پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
امتياز: 47846
|
عنوان: |
|
|
سلام و ممنون از لطف دوستان
جالب بودن اين خاطره شايد به خاطر 4 ساعت وقتي باشه که براش گذاشتم
به نظر خودم هم هموني ميشد که خودم ميخواستم
bahar, جان،
راستش من يه ساعت زونيکس دارم که بهش ميگن ساعت جاسوسي
يکي از قابليتهاش، ضبط صداست.
اتفاقا توي اين سلموني که بودم، تا ديدم دوباره استاد شروع کرد، ساعت رو همون زير پيشبند زدم که ضبط کنه
حالا امشب يا فردا که وقت کنم، بخشهايي از اون رو به اندازهاي که حجمش اجازه بده، جدا ميکنم و ميذارم که بدونيد حتي برخي جملات، دقيقا همونهاييست که استاد از دهانش بيرون آمده
تا اونجا که تونستم، امانتداري کردم، اما شما نبايد به اون متن بالا، به ديد يک خاطره نگاه کنيد که مثلا دختر خانمها توي دفتر خاطراتشون مينويسن. اونجا مثل همه طنزنويسان، يه خاطره واقعي، سوژه شده که من برخي نکات طنز رو بيان کنم...
من خودم بيش از ده بار خاطرهم رو خوندم و خنديدم، اميدوارم شما هم لذت برده باشيد |
|