براي نمونه يکي دو تا از خاطراتش رو به مضمون نقل کنم:
آقاي قرائتي نوشتهاند که:
يه روز توي يه مجلسي، به جايي رسيدم که بايد از کلمه «باطوم» استفاده ميکردم.
بعد، نميدونستم «باطون» درستشه يا «باطوم»
به حضار گفتم: «باطوم» رو چطوري مينويسن؟
يکي از حضار شوخ بلند شد گفت:
آقاي قرائتي، دو تا که بخوري، ميفهمي چجوريه!
حديث مهمان
عدّهاى از خانمها به دعوت حاجيه خانم، مهمان ما و مشغول غذا خوردن بودند. تا وارد منزل شدم، خانمها گفتند: حاج آقا براى ما هم حديثى بخوان! گفتم: حديث داريم قبل از سير شدن دست از غذا بكشيد!
البته منظورم اين نيست که اين خاطرات، همه طنز هستن، يه وقت نخونيد، بگيد اين که خنده دار نبود
اما در کل، خاطرات شيرينيست، هر روز يکي دو تاش رو بخونيد، روحيهتون عوض بشه
پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
امتياز: 7132
عنوان:
جالب بود آقا hamid .
خیلی از مسائل رو تو قالب خاطراتش گفته. ولی خودمونیم ایشونم بچه بودن کم شر و شیطون نبودن
[ وضعيت كاربر: ]
تشکرها از این پست: Hamid (پنجشنبه 20 اردیبهشت 1386 - 00:20)
صفحه 1 از 1 تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours میباشند
Related Topics
information
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید