ronak60
خوب داره پيش ميره
پست: 81
عضو شده در: 8 اسفند 1388
محل سکونت: ساوه
امتياز: 902
|
عنوان: بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی! |
|
|
چندین روش برای یادگیری وجود دارد:
1) روش بصری(دیداری)
یک تصویر جالب و جذاب، می تواند تاثیر چشمی و بسیار قوی ایجاد کند و برای انجام کارهای عملی مثل صحبت کردن و بحث کردن بسیار مفید است. به طور کلی، زبان دانش آموزان هنگامی که از آنان کار و فعالیت شفاهی می خواهیم خود به خود فعال تر و گویاتر می شود تا زمانی که کارهای کلاس را به کارهای کتبی و نوشتاری معطوف نماییم. روش یادگیری لغات با تصویر و یا ابزار واقعی روش کاملاً مستقیم یادگیری لغت هستند و برای ساختار و ترکیب دسته ای از لغات مربوط به هم بسیار خوب است به گونه ای که واقعاً شکست ناپذیر است. درستی این روش یادگیری در پیش دبستانی و پایین تر از آن اثبات شده است به طوری که با دیدن اشیا، تصاویر و حتی حرکات دست های مدرس می توانند لغات و جملات مربوط به آن ها را بگوید.
یک زبان آموز در یک کلاس مقدماتی می تواند تنها نام اشیای موجود در کلاس را نام ببرد و بگوید چند نفر در کلاس وجود دارند. زبان آموزان سطح پیشترفته تر باید بتوانند تصویر ظاهری صورت افراد و حالات شخصیتی آنان را توصیف کنند یا حدس بزنند مثلاً چه اتفاقی افتاده و مانند آن.
تصویر می تواند یک شکل ساده که خودتان آن را کشیده اید باشد و یا کپی از تصاویر یک کتاب، روزنامه، فیلم و... باشد. یک تصویر می تواند یک ماهیت واقعی مثل چهره مردم، خوردن و نوشیدن آنان، شغل افراد، ماشین ها، ساختمان ها، سبزیجات و میوه ها، انواع لباس ها، کارت عابر بانک یا گواهینامه و... باشد یا اینکه تجسم خیالی از احساس در مورد یک رویداد، هوا، منظره و... باشد.
یادگیری مشاهده ای
بسیاری از روانشناسان معتقدند که ما تعداد زیادی از رفتارهای خود را با مشاهده ی رفتارهای دیگران یاد می گیریم. مشاهده ی اطرافیان و فیلم ها یا نگاه کردن به تلویزیون، اطلاعات زیادی در اختیار ما می گذارد. به کمک فیلم ها یا تلویزیون، درباره ی سقوط آزاد، سقوط از آبشار، شنا کردن، بالا رفتن از شیب تند، طی مسیر برای گرفتن توپ در بازی فوتبال یا از بین بردن آثار انگشت، حتی اگر آن ها را تمرین نکرده باشیم، دید کلی به دست می آوریم.
یادگیری مشاهده ای می تواند بخش عظیمی از یادگیری ما را تبین کند. این یادگیری، با مشاهده ی آشپزی والدین، تمیز کردن خانه، شستن لباس، تعمیر وسائل خراب یا کارهای دیگری که آن ها انجام می دهند حاصل می شود. یادگیری مشاهده ای رفتارهای ساده، مثل باز کردن اسباب بازی برای بررسی داخل آن، از یک سالگی شروع می شود. یادگیری مشاهده ای، زمانی هم که معلم مسائل را روی تخته حل می کند یا زمانی که به زبان خارجی حرف می زند و ما به او نگاه می کنیم یا به حرف های او گوش می دهیم، حاصل می شود. یادگیری مشاهده ای به صورت مکانیکی و از راه تقویت حاصل نمی شود. ما می توانیم با مشاهده یاد بگیریم، بدون آن که کوچکترین پاسخی نشان دهیم. برای این کار، دقت در رفتار دیگران ظاهراً کافی خواهد بود.
2) روش سمعی (شنیداری)
همان طور که ملاحظه کردید از دیدن برای یادگیری لغات و از شنیدن برای یادگیری نکات گرامری و بکار بردن جملات در سر جای مربوط به خود استفاده می شود. مثلاً ما با یادگرفتن کلمات پختن، چای و من و یادگرفتن ساختار کلی جمله می توانیم بگوییم: "من چای پختم." اگر این جمله را به یک فارسی زبان بگوییم به ما می خندد؛ پس لازم است که ما با کمک شنیدن بکار بردن جملات را یاد بگیریم.
یک گوینده می تواند در هر دقیقه 125 کلمه بگوید در حالی که شنونده می تواند در هر دقیقه 400 تا 600 کلمه بگوید. وقتی حرف می زنید چیزی را می گویید که از قبل می دانستید وقتی گوش می کنید چیزی را که دیگران می دانند می آموزید. کودک هم برای اینکه حرف بزند حداقل یکسال و نیم تا دو سال گئش می دهد پس عجله برای حرف زدن سریع انگلیسی را نداشته باشید. ما به کودکان گرامر یاد نمی دهیم آن ها با گوش دادن جای بکار بردن جملات را یاد می گیرند. (البته منظورم این نیست که گرامر را یاد نگیریم بلکه با جلو رفتن خود به خود رغبت به این کار را پیدا خواهیم نمود.)
اگر شنیدن شما واقعی باشد باید این علائم بعد از آن در خودتان بروز کند:
• گوش دادن تعلیم پذیرانه (همراه با یادگیری)
• توانایی درست هجی کردن
• معلومات گرامری
• توانایی درک و فهم متن شنیده شد و بازگویی آن جملات
البته اگر مبتدی هستید از خود انتظار نداشته باشید که این گونه علائم را با اولین بار گوش دادن در خود مشاهده نمایید اما مطمئن باشید با تمرین این کار امکان پذیر خواهد بود.
3) روش سمعی بصری
با توضیحات بالا به این مطلب خواهید رسید که این عنوان ترکیبی از آن هاست. اما چند نکته:
•کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ره ز که پرسی چکنی چون باشی
در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن شرط اول قدم آن است که مجنون باشی
نقطه ی عشق نمودم به تو هان سهو مکن ور نه چون بنگری از دایره بیرون باشی(حافظ)
• رالف کیلمن: "وقتی سخن از تحول مستمر می گوییم، راه حل های سریع معنی ندارد."
• یاد گیری گروهی (Tearm Learning): عبارتست از فرآیند ایجاد ظرفیت و همراستایی برای دستیابی به چشم انداز مشترک. همراستایی کوشش ها به گروه نیرویی هم افزا(Synergistic) می دهد. مانند تراکم نور در لیزر. یادگیری گروهی نیازمند گفتگو(Dialogue) یعنی گفتگوی هم افزاست. گفتگو با بحث و مناظره متفاوت است. گفتگو جریان آزاد و خلاق اندیشه برای هم افزایی فکر از طریق جستجوی مشترک، و گوش دادن فعال و تعلیق موقت مفروضات و عقاید شخصی است.
• انشا نویسی و خواندن آن در جمع می تواند کمک بسیاری به یک شخص زبان آموز نماید. اگر حتی جمعی که به سخنان شما گوش می دهند هم اطلاعاتی از زبان نداشته باشند مشکلی برای شما پیش نمی آید چون اعتماد به نفس خود در جمع صحبت کردن را تمرین می کنید و این چیز کمی نیست.
• از کسی درخواست کنید به شما دیکته بگوید.
• "من 999 بار شکست نخوردم؛ من 999 راه یاد گرفتم که با آن لامپ درست نمی شود." توماس ادیسون
اشخاص عادی با تجربه ی اولین شکست دست از تلاش بر می دارند به همین دلیل است که در زندگی با انبوه افراد عادی روبرو هستیم و تعداد کمی ادیسون.
البته این روش بنا به میل هر فرد برای آموختن چه سطحی از زبان متفاوت است. و حتی نوع علاقه و استعداد افراد برای یادگیری نیز می تواند در انتخاب یکی از روشها موثر باشد. |
|