ghodrat
داره كولاك ميكنه!
پست: 568
عضو شده در: 13 بهمن 1384
محل سکونت: کنار دوستان
امتياز: 5469
|
عنوان: آقای کروبی ...یک سیلی محکم دیگر توی گوش... |
|
|
یک روز احمدی نژاد و آقای کروبی و خانم گوهر الشریعه دستغیب داشتند برای افتتاح یک تونل جدید مترو می رفتند. اتفاقا هدیه تهرانی هم به عنوان نماینده هنرمندان با آنها بود. در همین موقع قطار وارد تونل شد و همه جا تاریک شد.
اول صدای یک ماچ آمد و بعد صدای خوردن یک سیلی محکم. قطار از تونل بیرون آمد و احمدی نژاد صورتش را که به دلیل خوردن سیلی سرخ شده بود، با دستش پنهان کرده بود. همه زیر چشمی به هم نگاه کردند و هیچ کس هیچ حرفی نزد.
گوهر الشریعه دستغیب با خودش فکر می کرد: این احمدی نژاد می خواست هدیه تهرانی را ببوسد، او هم با سیلی زد توی صورتش.
هدیه تهرانی با خودش فکر می کرد: این احمدی نژاد می خواست مرا ببوسد، اما اشتباها گوهرالشریعه دستغیب را بوسید، او هم با سیلی زد توی گوشش.
احمدی نژاد داشت با خودش فکر می کرد: این حاج آقا کروبی هدیه تهرانی را بوسید، او هم فکر کرد من او را بوسیدم، محکم زد توی گوش من.
آقای کروبی هم داشت با خودش فکر می کرد: اگر وارد یک تونل دیگر بشویم، دوباره صدای بوسیدن در می آورم و یک سیلی محکم دیگر می زنم توی گوش احمدی نژاد..
(چن کلمه نامناسبو حذف کردم خنده آره ولی نه به هر قیمتی)
ابراهیم نبوی |
|