Hamid
مدیريت كل سایت
پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
امتياز: 47855
|
عنوان: محفوظات = مكررات |
|
|
ـــلام؛
حافظهم براي حفظ كردنيها خيلي ضعيفه! خوب چه كار كنم، رشتهم رياضي بوده، بايد همه چيز برام به اثبات برسه (بفهمم) تا حفظشون كنم!
معمولا نمره دروسي كه فقط فرمول بايد حفظ كنم رو كمتر از بقيه ميگيرم.
اصلا برام قابل قبول نيست كه يه چيز رو همينجوري بدون دليل و منطق حفظ كنم!
دلم ميخواد توي عمرم، دهها شغل عوض كنم و تجربه همه شغلها رو به تجربههام اضافه كنم (حيف كه سخته). به هر حال، تجربهاي كه از شغل موقت فعليم دارم رو اينجا ثبت ميكنم:
اوايلي كه ميرفتم مخابرات، بخش راهنماي تلفن (118) ، ميديدم بچهها خيلي سريع، بعد از شنيدن نام مركز مورد نظر مشترك، بدون مراجعه به كامپيوتر، شماره تلفن اون مركز رو از حفظ ميگفتن!
حتما تا به حال تماسهايي داشتيد و ديديد كه اپراتورها در بيشتر مواقع، تلفنهاي عموميتر (مثل ادارات، بيمارستانها، مغازههاي مهم، تاكسي تلفنيها و ...) رو خيلي سريع به شما اعلام ميكنند و حتي گاهي نياز نيست حرف شما تموم بشه.
من اين وضعيت رو كه ديدم، با خودم ميگفتم: احتمالا توي اين شغل از بقيه عقبتر خواهم بود. چون نميتونم شمارهها رو حفظ كنم و در نتيجه نسبت به بقيه، كارمند موفقي نخواهم بود!
اما چند روز كه رفتم سر كار، متوجه شدم كه در طي چهار ساعتي كه من اونجا هستم، شمارههاي مهم، چندين و چند بار پرسيده ميشن!
فرض كنيد يكي زنگ ميزنه و ميگه: شماره بيمارستان مدرس رو ميخوام و من با تايپ در برنامه، شماره رو ميبينم و ميگم. بعد از اينكه اين تماس قطع شد، تماس بعدي برقرار ميشه و گوشي رو بر ميدارم و ميشنوم كه اين مشترك (يا سومي يا دهمي) هم شماره همون بيمارستان رو ميخواد!
خوب، طبيعي هست كه من هنوز اون شماره از حافظه موقتم پاك نشده و دوباره اون رو تكرار ميكنم.
تماس بعدي، شماره تاكسي تلفنياي رو ميخواد كه من چند دقيقه قبل دادم و هنوز مقداري از شماره يادم هست...
كمتر از يك ماه شد كه ديدم خيلي راحت ميتونم بيش از 100 شماره رو از حفظ بگم و نيازي به نگاه مجدد نيست، چون هر روز و هر ساعت اونها رو تكرار كردم!
و الان كه مدتي ميگذره، خيلي از شمارههاي عمومي رو حفظ شدم و از خيلي از همكارا، بيشتر شماره حفظم...
چيز جالبي هست، نه؟
تا به حال به يك شهر غريب رفتيد؟
سال بعد هم قراره سفري به اونجا داشته باشيد.
يادتون هست پارسال چه مسيري رو طي كرديد كه مثلا به سي و سه پل برسيد؟
اما به نظرتون اصفهانيها هم اين مشكل رو دارن؟
دليلش رو جز در تكرار ميشه يافت؟ تكراري كه باعث شده چيزهايي به محفوظات تبديل بشه.
محفوظات = مكررات
حتما افراد زيادي رو ديديد كه ميگن: تو مخم نميره! نميتونم حفظ كنم و ...
اگه از اين دسته افراد (مثل من) هستيد، بياييد به روش 118 عمل كنيم (اين اسم رو من واسش انتخاب كردم ، روش 118)
اونقدر تكرار، تا همه چيز به محفوظات تبديل بشه.
امتحان كنيد
فصل امتحاناته، اگه دانشآموز يا دانشجو هستيد، اين ترفند رو درباره فرمولهاي سخت فيزيك، رياضي، محاسبات، معادلات و دهها درس تخصصي به كار ببريد و نتيجهش رو ببينيد.
هميشه كارتي در جيب داشته باشي كه روي اون مهمترين فرمولها و تعريفها و ... رو نوشتيد، هر وقت كه بيكار شديد، فقط يك بار تكرار كنيد، با اين تصور كه شخصي از شما شماره تلفني رو سئوال كرده
تا به حال از حافظان قرآن پرسيديد كه چطور قرآن رو حفظ كردن؟
هر روز، در ازاي چند آيه جديد كه حفظ ميكنند، تمامي محفوظات قبلي رو تكرار ميكنند...
اونقدر تكرار كه ديگه نيازي به نگاه كردن روي قرآن نيست.
شايد اين مطالب رو بارها در كتب مختلف خونده باشيد، اما شنيدن از زبان شخصي كه اصلا حافظه قوياي براي حفظ تئوريها نداره و با اين ترفند موفق به انجام اين كار شده، مطمئنا چيز ديگهست
اين مطلب رو به عنوان يك تجربه خوب، از كارم اينجا ثبت كردم كه تقريبا هر روز بخونمش و تكرار كنم تا فراموشش نكنم
موفق باشيد،
حميد |
|