كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> فروم‌بلاگ‌هاي اعضا -> فروم‌بلاگ Hamid
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2, 3, 4  بعدی
:: اين نيز بگذرد!
پست تاریخ: سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 08:07    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: :: اين نيز بگذرد! خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ــــلام؛

يكي از همكارام چند وقت پيش داستان جالبي برام تعريف كرد كه به قول معروف انگار آبي بود كه روي آتيش درونم ريخت! Embarassed
گفتم اين نسخه رو براي شما هم بپيچم:

راستش من و خيلي از جوون‌ها، (به خصوص در اين سنين، يعني از 18 تا حدود 25 سالي) به يه آدم به اصطلاح "جوشي" يا "مضطرب" تبديل مي‌شيم...
اين به خاطر اينه كه تقريبا سرنوشت ما در اين سنين رقم مي‌خوره!
كنكور و دانشگاه چه خواهد شد، چه كاره خواهيم شد، آيا خانواده تشكيل خواهيم داد، از پس مخارج خانواده بر مي‌آييم، اصلا چطور از پول تو جيبي پدر مستقل شويم و ده‌ها سئوال كه تقريبا در اين سنين همه جوابشون مشخص مي‌شه Embarassed

اما چيزي كه مشخصه، اينه كه "جوش" و "اضطراب" دردي رو درمون نمي‌كنه Rolling Eyes
اما خلاص شدن از اين حالت هم كار سختيه!

من توضيح بيشتر رو واگذار مي‌كنم به فهم خودتون از اين داستان:
(من كلمات كليدي داستان رو جستجو كردم، اصل داستان رو در يك وبلاگ پيدا كردم، پس داستان به قلم نويسنده داستانه)
**********************
در زمانهای قديم پادشاهی قدرتمند زندگی ميکرد که وزيران خردمند زيادی را در خدمت داشت.
روزی اين پادشاه با نارضايتی وزيران خود را فرا خواند و به آنها گفت :«احساس بسيار عجيبی دارم.دوست دارم انگشتری داشته باشم که حال مرا همواره يکسان نگاه دارد.روی نگين اين انگشتر بايد شعاری حک شده باشد که وقتی ناراحت هستم مرا خوشحال کند و در عين حال هنگامی که خوشحال هستم و به اين شعار نگاه ميکنم مرا غمگين سازد.»
وزيران خردمند همگی به فکر فرو رفتند و شروع به مشورت با يکديگر کردند.آنها پس از مشورت با هم نتوانستند به نتيجه برسند و به نزد يک استاد صوفی رفتند و از او درباره چنين انگشتری درخواست کمک کردند.اين مرد صوفی از قبل چنين انگشتري را همراه خود داشت.او تنها انگشتر را از انگشت خويش بيرون آورد و آن را به وزيران داد و به آنها گفت:«انگشتر را به پادشاه بدهيد اما به او بگوئيد که تنها در شرايطی که احساس ميکند ديگر نميتواند هيچ چيز را تحمل کند ميتواند انگشتر را باز کند و از شعار آن آگاه شود.به هيچ وجه نبايد از سر کنجکاوی به اين شعار نگاه کند زيرا در اين صورت پيام نهفته در اين شعار را از دست خواهد داد.اين شعار هميشه در انگشتر هست ولي برای درک کامل آن به لحظه ای بسيار مناسب نياز است.»

وزيران انگشتر را به پادشاه دادند و او ازين دستور صوفی اطاعت کرد.

کشور همسايه به قلمرو پادشاه حمله کرد و بر ارتش او پيروز شد.لحظات بسياري نا اميدی اتفاق افتاد که پادشاه دوست داشت انگشتر را باز کند و پيام حک شده بر آن را بخواند ولی چنين کاری نکرد زيرا احساس کرد که اگر چه در حال از دست دادن مملکت خويش است ولی هنوز زنده است.دشمن تا نزديکی قصر او پيش رفت و او برای نجات جان خويش از قصر خارج شد و با چند نفر از نزديکانش فرار کرد.دشمن در حال تعقيب کردن او بود و او ميتوانست صدای پای اسبهای دشمن را بشنود که هر لحظه نزديک ميشدند .ناگهان متوجه شد جاده ای که در آن در حال فرار است به يک دره منتهی ميشود.دشمن پشت سر او بود و هر لحظه به او نزديکترميشد.او نه ميتوانست به عقب بازگردد و نه در پيش رويش جايی برای فرار کردن کردن داشت.پادشاه به آخر راه رسيده بود و مرگش حتمی بود.ناگهان بياد انگشتر خويش افتاد.انگشتر را از انگشتش بيرون آورد.آن را باز کرد و شعار روی آن را خواند:«اين نيز بگذرد...».ناگهان آرامشی عميق وجود پادشاه را فرا گرفت.«اين نيز بگذرد»والبته چنين هم شد.دشمن که در تعقيب پادشاه بود و به او خيلی هم نزديک شده بود راهش را عوض کرد و بسوی ديگری رفت.پادشاه که پشت تخته سنگی پنهان شده بود حالا صدای پای اسبها را ميشنيد که از او دور ميشدند.او از خستگی مفرط به خواب رفت و در طی ده روز توانست دوباره ارتش شکست خورده اش را گرد آورد . به دشمن حمله کند.کشورش را پس بگيرد و به قصر خويش بازگردد.حالا مردم کشورش از اين فتح مجدد شاد بودند و جشن گرفته بودند.همه جا صدای موسيقی رقص و پايکوبی ميآمد.پادشاه بسيار خوشحال و مسرور بود و از شادی در پوست خود نميگنجيد ناگهان دوباره انگشتر را به خاطر آورد آن را باز کرد و شعار حک شده را خواند:«اين نيز بگذرد»آرامشی عجيب وجود او را فرا گرفت.گفته ميشود اين پادشاه با به ياد آوردن دائمی همين شعار به کمال رسيد.
******************
هزاران سال است که اين داستان بسيار زيبا توسط صوفيان مختلف نقل شده است.اين داستان يک داستان معمولی نيست بلکه يک وسيله است.اين داستان داستانی نيست که فقط آنرا بخوانيد و از آن لذت ببريد بلکه ميتواند نحوه زندگی شما را تغيير دهد و تنها در اين صورت است که معنای واقعی آنرا درک خواهيد کرد.اين داستاندر سطح نياز به هوش و ذکاوت خاصی ندارد ولی اگر عميقاً بر آن انديشه کنيد لايه های ژرفتر آن برای شما کشف خواهد شد و ميتوانيد از آن بعنوان يک سلاح استفاده کنيد.اگر آنرا درک کنيد تبديل به شاه کليدی ميشود که ميتواند عميقترين قفلها و گره های درونی تان را بسادگی بگشايد و باز کند.برای درک بهتر اين داستان بايد با آن زندگی کرد.


|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خواستم بهتون يه راهنمايي كنم!
هر وقت ديديد در حالتي هستيد كه اضطراب نسبت به آينده و آنچه خواهد شد وجودتون رو گرفته، نگاهي به انگشتر پادشاهي بيندازيد Wink

من خودم هميشه با اين جمله آرامش پيدا مي‌كنم...
باور نمي‌كنيد اگه بگم از وقتي اين ترفند رو ياد گرفتم، واحدهاي دانشگاه رو با نمراتي خوب و خيالي راحت پاس مي‌كنم!
موفق باشيد،
قربان شما،
حميد Surprised

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 09:46    
niyosha488
کاربر فعال
کاربر فعال


پست: 1537
عضو شده در: 11 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 14831

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

خيلي جالب بود آقا حميد دست شما درد نکنه به قول خودت اين نيز بگذرد Mr. Green

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 10:14    
libero
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 1175
عضو شده در: 16 آبان 1384
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 11304

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

مرحبا .آقا Hamid, خیلی

خوب و عالی بود از عالی هم عالی تر بود . من هم خودم چند بار این جمله ی جادویی
" این نیز بگذرد..." رو به کار بردم و نتیجه گرفتم .

یاد آوری شما هم خوب و به موقع بود .امیدوارم همه دوستان گُلم در همه کارهاشون

صبر داشته باشن و به خودتون اطمینان کنند تا انشاالله همیشه سربلند و پیروز باشن

آمین

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 17:37)

پست تاریخ: سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 14:29    
sooraty
مدير انجمن ادبي
مدير انجمن ادبي


پست: 478
عضو شده در: 2 مرداد 1384
محل سکونت: .::ساوه::.
iran.gif


امتياز: 4538

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

خيلي فلسفي بود . . . Crying or Very sad

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 11 مهر 1385 - 22:11    
bahar
سَرور ماست!
سَرور ماست!


پست: 873
عضو شده در: 16 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 8091

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

دستتون درد نکنه آفرين منم این سعی میکنم تو زندگیم استفاده کنم امیدوارم مثمر ثمر واقع بشه Embarassed

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 01:20    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

و اما يه چيز جالب!
من از اونوقتي كه اين داستان رو شنيدم، دنبال اين بودم كه ببينم كجاي احاديث و آيات ما اين موضوع رو مطرح مي‌كنه!
مي‌دونيد؟ معتقدم وقتي خدا گفت من دين اسلام رو به عنوان دين كامل، براتون انتخاب كردم، يعني از ريز و درشت، در اين دين آمده و ما به قول آقاي قرائتي بايد اونا رو مثل انرژي هسته‌اي، كشف كنيم Wink

به هر حال، داشتم سرچ مي‌كردم كه بالاخره به جملات قشنگي رسيدم:

پيامبر اكرم(ص) هر گاه با امرى شادى آفرين مواجه مى‏شدند مى‏گفتند: الحمدللَّه على هذه النعمة (خدا رو شكر به خاطر اين نعمت)
و چون با امر ناخوشايند و غمگين كننده روبرو مى‏شدند مى‏گفتند الحمداللَّه على كل حال (خدا رو شكر، در همه حالات)
اين روش پيامبر بزرگوار به ما نشان مى‏دهد كه هر حادثه‏اى چه خوشايند و چه ناخوشايند مى‏تواند وسيله نزديك شدن به خداوند باشد؛ زيرا سپاسگزارى از پروردگار حاصلى جز نزديكى به او ندارد.

منبع:
http://www.mahdyar.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=47
و جستجوهاي اينترنتي...

من يك حديث هم قبلا خونده بودم،‌ اما يادم نيست توي كدوم كتاب و الان هم دنبالشم كه مي‌گفت:
مؤمن، هرگز از رسيدن يك نعمت بهش بيش از حد شاد نمي‌شه و از ديدن يك غم هم بيش از حد ناراحت نمي‌شه، چون همه و همه خواست خداست و اين نيز بگذرد Razz Wink

موفق باشيد و آرام Razz

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 10:09    
libero
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 1175
عضو شده در: 16 آبان 1384
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 11304

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

آقا حمید خیلی ممنون . درضمن اون ،آرام ، رو خوب اومدی

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 11:58)

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 10:26    
niyosha488
کاربر فعال
کاربر فعال


پست: 1537
عضو شده در: 11 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 14831

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

خنده به تمام معنا آرام

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 10:34    
libero
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 1175
عضو شده در: 16 آبان 1384
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 11304

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

کجاش خنده داشت

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 مهر 1385 - 23:51    
bahar
سَرور ماست!
سَرور ماست!


پست: 873
عضو شده در: 16 مرداد 1385

blank.gif


امتياز: 8091

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

واقعا موضوع خوبیه ولی امروز از بد شانسی یا خواست خدا یه اتفاقی واسم افتاد که نمیشد به این حالت روحی خوب که گفتین دست پیدا کنم (متاسفانه )
از بدبیاری یا امتحان درست همون فرادی اون روز که این مطلبو خوندم اتفاق پیش اومد Crying or Very sad

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2, 3, 4  بعدی
صفحه 1 از 4

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc