گزارشی اجمالی از هفده روز بعد از اعزام

Hamid

سلام

احوالات دوستان خوبه، ما رو به جا میارید؟ Mr. Green

من همون حمید هفده سال پیش هستم!!! Crying or Very sad

بله، سال!! باور نمی‌کنید اگر بگم این هفده روز به اندازه هفده سال بر ما گذشت Surprised

انصافاً «خدمت، انسان‌ها را مرد نمی‌کند، پیرمرد می‌کند!» خنده به تمام معنا

عجب روزهایی بود...
نمی‌خوام ناشکری کنم، از خیلی‌ها وضعمون بهتره، اما به بنده اونقدر سخت گذشت که یک مرخصی سه روزه گرفتم که فقط سه روز از اون محیط خارج بشم!

البته این صحبت‌ها، دوستانی که به خدمت نرفتند رو نترسونه... اینکه در خدمت چطور به شما بگذره، بستگی به شرایطی داره که من در این ساعات محدود، وقت کافی برای توضیح ندارم.
مثلاً اینکه شما قبلاً دانشجوی راه دور بوده باشید یا خیر، به شدت مؤثره. دانشجوهای دور از خانه، خیلی کم احساس غربت می‌کنند. اما برای ما که تا به حال بیش از ده روز، بیرون از خونه نبوده‌ام، زجرآور بود. Embarassed

از طرفی، خدمت، به افرادی که سواد کمتری دارند، بیشتر خوش می‌گذرد.
اما تصور کنید شخصی مثل من که نیمی از عمرش را در بسیج و کانون‌های فرهنگی گذرانده، بخواهد در کلاس‌های مزخرف و بسیار تکراری و غیرعلمی اسلحه شناسی و اخلاق و قرآن و احکام بشیند Crying or Very sad

(هیچ چیز مثل تکرار برای من زجرآور نیست)
دوری از کتاب‌ها و امکانات علمی زجر دیگری بود که فقط آمده‌ام تا بردارمشان و بروم...

فعلاً تا جمعه (19 تیر 88)، ساعت 7 بعد از ظهر، هستم. بعد، دوباره بر می‌گردم به پادگان و احتمالاً تا یک ماه دیگر هم نخواهم بود...

سعی می‌کنم یک مطلب از تجربیاتم برای سرباز‌های آینده، طی این دو روز ارسال کنم Wink

دلتنگ همه شما؛
حمید Razz

chaser

آخییییییییییییییییییی
الهییییی
!
ببخشید من دلم سوخت یکمی ! چون یاد داداش خودم افتادم . وقتی از سربازی میومد چه حالی داشت
دقیقا میتونم تصور کنم حال شما رو حمید آقا !
نمیدونم چی بگم ! نمیتونم هم بگم تا چشم به هم بگذاری تموم میشه چون میدونم خیلی سخت میگذره.
فقط مواظب خودتون باشید .

Razz

gtm396

سلام علیکم و رحمه الله
انشالله که آموزش تموم میکنی و سایت آفتابگردان به دست صاحب اصلی آن برسد!
فقط آقا حمید پیامهای خصوصی رو چک کن!

ghodrat

ببببببببببببببببببه آقا حمید
Smile

می دونی من می خواستم تاپیکی بر پا کنم با عنوان
" حدس بزنین حمید به چه روز یافتاده " و جایزه بگیرین Twisted Evil

ولی از بس این دو روزه سرم درد می کرد این نیت پلید جامه عمل نپوشید
من که گفته بودم برو مکمل پروتینی بگیر با اون هیکلت
ولی اگه زرنگ لودی و یه پروژه مفتی واسشو در میکردی الان زیر کولر ( ببخشید کو یزد ) خوابیده بود ولی چکنم که رفتی جلو گروهبان و فرمانده سینه سپر کردی و از جون خودت گذشتی
ولی خدایی گله کردن نداره
خدمت 20 ماهه رو 10-12 ماهه سپری کنی من نه خودت بهتر از این انتظار داری Neutral

mp3 به خدمت سربازیم سرایت کرده
تازه می خواستم تلفنی تماس بگیرم گفتم اونا هم نگران میشن
آقا شما نگران هیچی نباش
حتی دیدیم خودت نیستی پست زدن که سهله اصلا مدیرا هم از اینجا رفتن سایتهای دیگه میگن که 2 ماه بدون حقوق اصلا حوصله نداریم( شوخی کردم بابا Laughing

)
این نیز میگذرد تیز باش بسیجی هم اینقد کم حوصله... Embarassed

قو یا علی مددی

sistemprof

سلام

حميد جون قوي باش ! هنوز خيلي مونده پير بشي !‌ شش ماه آخرشه كه ثانيه شماري مي كني تموم بشه ! لامصب تموم نميشه !

خوشبختانه مدت خدمت كم شده . به هر حال بايد خودت رو با بدترين شرايط تطبيق بدهي.

masti

سلام عليكم
بدنباشيدسربازي يعني همين ديگه,مواظب خودت باش.به اميدديدار.

hamidbn

سلام
یکی چیزی بگم شاید جالب باشه
در بین پسرهای فامیلمون که رفتن سربازی دیدیم که :
پسردایی ام : چشم چپ ش به علت محیط غیربهداشتی پادگان عفونت کرد و بعد تا آخر عمر گفتن چشم ش لکه دار هست
پسردایی ام (برادر اون یکی دیگه ) : دماغش شکست و فعلا کج ه
پسرخالم : در عملیات خشم شب کف دستش گلوله خورد و فعلا سوراخه !! نه دستش چندان قدرتی نداره
پسرخالم ( خاله دیگم ) : نمی دونم چی شدش که قوزک پاش شکست
دست آخرم برادر خودم : دیسک کمر شدید گرفت که داریم معفش می کنیم
و خودم :
فکر کنم شهید میشم

Hamid

سلام مجدد به همه Razz

امروز تقریباً سی‌امین روز از خدمت است و ما الحمد لله در مرخصی میان‌دوره به سر می‌بریم. Razz

(28 تیر ماه تا سوم مرداد 88 )
پس چند روز خدمت دوستان هستم و بعد برای گذراندن باقیمانده دوره آموزشی، عازم یزد خواهم شد.

سعی می‌کنم یک مطلب درباره‌ی جریانات دوره آموزشی بنویسم.
sistemprof, جان؛ خدا رو شکر من امریه دارم، بنابراین، چندان نگران شش ماه آخر نیستم. فعلاً فقط باید دوره آموزشی رو پشت سر گذاشت Razz

masti, جان، ممنون از شما. گفتن عبارت «سربازی یعنی همین دیگه» ساده‌ست. اما وقتی بری داخلش، متوجه می‌شی که سربازی چندان هم نباید چنین معنی‌ای بده. Embarassed

می‌شد سربازی‌ها رو خیلی بهتر معنی کرد Wink

hamidbn, جان،
شما و فامیل‌هاتون کجا افتادید که اینقدر بی‌رحم بودن؟ Shocked

خدا رو شکر، همونطور که گفتم، ما در اینجا هیچ مشکلی از لحاظ سختی مسائل نداریم. البته طبیعی هست که چند نفر این وسط‌ها مثلاً بیفتند توی چاله و پاشون پیچ بخوره یا مثلاً اتفاقات این چنینی بیفته، اما کلاً فرماندهان هرگز حتی بچه‌ها رو لمس نمی‌کنن و بالاتر از گل نمی‌گن، چه برسه به اینکه بخوان بزنند یا فحش بدن...
حتی چند تا از سربازها که الان فرمانده دسته هستند، یک بار مثلاً چنین جمله‌هایی گفته بودند:
امشب با پوتین میایید بیرون برای آمارگیری تا شما باشید که مثل گوسفند از توی باقچه رد نشید برید اونور...
باور کنید، بچه‌ها همین جمله رو گزارش کرده بودند به فرمانده گردان، فردا همون فرمانده دسته آمده بود با یک وضع خفت‌بار از همه عذرخواهی کرده بود و دیگه جرأت نکرده بود جملات بد بگه.
اینجا فرمانده گردان و فرمانده پادگانی داره که طرف نیروی فراگیر رو می‌گیرن. بنابراین، اگر بهش توهین بشه، حتی فرمانده دسته رو جریمه و توبیخ می‌کنند Wink

من فعلاً گشتی در سایت می‌زنم و بعداً بیشتر با هم حرف می‌زنیم Razz