sooraty
مدير انجمن ادبي
پست: 478
عضو شده در: 2 مرداد 1384
محل سکونت: .::ساوه::.
امتياز: 4538
|
عنوان: . . . شب از جنگل شعله ها می گذشت |
|
|
. . . شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد .
من آهسته در دود شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش خاموش می سوخت
گفتم :
- مسوز این چنین گرم در خود مسوز !
مپیچ این چنین تلخ بر خود مپیچ
که گر دست بیداد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ !
(( بخشی از شعر با برگ اثر فریدون مشیری )) |
|