sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
امتياز: 8562
|
عنوان: |
|
|
تركيب بندي يا كميوزيسيون :
تركيب يعني جاى دادن منطقى عناصر تجسمى در فضاى مورد نظر، در سطح دو بعدى ويا در فضاى سه بعدى تركيب بندى يا كمپوزيسيون* گفته مى شود تركيب بندى تحت قواعد و اصول معين و محاسبات دقيق انجام مى گردد و بين عناصر تصويرى ارتباط ، پيوند و روابط منطقى ايجاد مى كند.
نظم و ترتيب دادن ، برنامه ريزى كردن بين عناصر تصويرى ، منسجم نمودن قسمت ها با هم ، تركيب كردن و كنار هم قرار دادن آنها ، ساختار و سازماندهى عناصر تجسمى وبالاخره هماهنگ كردن همه اجزا ء با هم ، مفهوم تركيب را مشخص مى كند. تركيب بندي بايد علاوه بر تعادل و توازن داراي زيبايي هم باشد.
تركيب بندي صفحه بايد به نحوي باشد كه گردش چشم در تمامي صفحه بوجود بيايد يعني كل طرح ديده شود . يكي از عناصر تركيب بندي ايجاد تعادل در صفحه مي باشدو از اصول اساسي هنر است .
در صورت عدم تعادل میان نیروهای بصری مختلف پیام اثر خدشه دار می شود و تاثیر گذاری خود را از دست می دهد . به طور طبیعی انسان هنگام مشاهده ی اثری آن را با محورهای افقی و عمودی ذهنی و فطری خود مقایسه می کند و وجود یا عدم تعادل را در آنها تشخیص می دهد .
هنر در برقراري ارتباط با مخاطب نوعي تعادل را جستجو مي كند .
تعادل در هنر بوسيله تقسيم بندي متوازن اجزاء صورت مي گيرد . رنگ ، نور و بافت نيز در حفظ تعادل يا عدم تعادل نقش دارند.
انواع تعادل در صفحه به سه دسته زير تقسيم مي شود:
1- تعادل قرينه اي يا متقارن مانند طراحي فرش و گليم
به کار گرفتن تعادل قرینه ساده ترین روش برای ایجاد تعادل بصری است زیرا همه چیز نسبت به محورهای افقی و عمودی که از اثر عبور می کنند سنجیده می شود .
ماهیهای خیال انگیز توسط هنرمندی ناشناس از قبایل اسکیمو .
شکل از بسیاری جهات حالت متقارن دارد ولی با اندک تصرفی در شکل مردمک چشم ها و نیز خط ستون فقرات(ماهی ماده) نر و ماده بودن حیوان مشخص شده است .
نقوش روی سفال . شوش . 5000 تا 8000 پیش از میلاد
2- تعادل غير قرينه اي يا نامتقارن
در این روش ایجاد تعادل بر اساس فاصله ی شکلها و عناصر نسبت به محورهای افقی و عمودی وسط کادر تعیین نمی شود بلکه انرژی بصری شکل ها بر اساس اندازه جهت تیرگی – روشنی رنگ بافت و شکل جای آن ها را نسبت به یکدیگر و نسبت به کادر تصویر مشخص می کند . بر همین اساس انرژی بصری پر تحرک ترین پویایی ترین در ترکیب هایی که از تعادل غیر متقارن استفاده کرده اند احساس می شود .
در تعادل غیر متقارن سطح بصری اثر به صورتی فعال و پیچیده با مخاطبان ارتباط بر قرار می کند هر چه تجربه هنر مند در شناخت و کار با عناصر بصری بیشتر باشد به شکل پخته تری می تواند عناصر بصری را بصورتی متعادل اما غیر متقارن در ترکیب خود استفاده کند و ترکیبهای موفق تری بوجود آورد .
3- تعادل تقريبي
چشمهای مخاطبان به طور طبیعی در جستجوی تعادل بصری است . در صورت عدم سازماندهی صحیح نیزوهای بصری و خدشه دار شدن هماهنگی میان اجرای یک ترکیب انرزی بصری عناصر یکدیگررا خنثی می سازند در حالیکه می توان در سطح یک اثر تجسمی عناصر بصری را نسبت به محور افقی و عمودی آن اثر سازماندهی کرد. برای مثال یک سطح سفید به خودی خود هیچ گونه واکنشی را باعث نمی شود اما به محض ایجاد یک لکه یا یک خط به روی آن معنادار خواهد شد .
یک ساختمان مدرن با استفاده از خط که توسط کنزو تانگه طراحی شده است .
تعادل بوسيله خط
به وجود آوردن تعادل در یک اثر تجسمی بستگی به چگونگی ایجاد هماهنگی میان عناصر واجرای آن اثر دارد .ترکيب خطوط زماني در محدوده ايجاد تعادل ميکند که چشم به راحتي در قسمتهاي مختلف صفحه گردش کرده و در بخش خاصي از آن متمرکز نشود.
ريتم در خط
در طبيعت جلوه هاى ريتميك بيشمار است. در واقع همه و وجودات طبيعى اعم از حيوانات و نباتات با نظم و انظباطى مشخص و قواعدى معين سرشار از جلوه هاى ريتميك هستند همگى آنها از قاعده هاى كلى پيروى مى كنند.
علاوه بر روايط ريتميك در اجزاء بدن انسان ، در نسبت ها و اندازه ها ى كلى بدن نيز ريتم حاكم است. مثل استخوانبندى ستوه فقرات، جناغ سينه، انگشتان دست و پا و....
فرم و ساختمان شكلى حلزون بر اساس حركت ريتميك افزايشى در اندازه از درون به بيرون، و بالعكس بصورت كاهشى از بيرون به درون شكل گرفته است. صفه استاد ( ايوان غربى مسجد جامع اصفهان) بناى سلجوقى با تزئينات مربوط به دوره صفوى، از لحاظ طراحى و آرايش نيم قوس هاى مقرنس ( يا مثلث هاى فضايى )به صورت ريتميك داراى حركتى از بيرون به درون و بالعكس مى باشد.
ريتم يكنواخت و منظم خيلى زود خسته كننده است، بنابراين هر تركيب هنرى بايد وجوه تكامل يابنده داشته باشد، يعنى فرم و تركيب بايستى هر چه ممكن است غنى باشدو پيوسته تركيباتى تجسمى و جديد بوجود آورد. در هنر مدرن خصوصا در كوبيسم و در هنر آبستره و در گرافيك اين جنبه را مى توان يافت.
هر گونه تغيير در مجموعه خطوط ضمن ايجاد حرکتهاي آرام . تند . سريع ايجاد ريتم مي کند.
تغییر اندازه ها و طول خطوط . تغییر فاصله ها و تغییر ضخامت خطوط عواملی می باشند تا ریتم بهتر ایجاد شود .
ريتم به دونوع منظم و غير منظم مي باشد. ایجاد ریتم در خطوط به اشکال گوناگونی صورت می گیرد.
1-ريتم منظم : در كادر يك نظم ايجاد مي كند :
با ایجاد یک رابطه منطقی بین فواصل,خطوط یا ابعاد و ضخامتها میتوانیم به یک ریتم منظم دست یابیم .
آيا حس جمع شدن نقاط و متفرق شدن نقاط به شما منتقل شده است ؟
2-ريتم نامنظم : بدون نظم خاصي داراي تعادل است :
اگر این رابطه منطقي بین فواصل,خطوط یا ابعاد و ضخامتها را بر هم زنیم ضمن ایجاد یک حرکت شاهد بوجود آمدن یک ریتم نامنظم و به هم ریخته و پر تحرک خواهیم بود .
|
|