كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> فروم‌بلاگ‌هاي اعضا -> فروم‌بلاگ Hamid
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2, 3  بعدی
توئيتر بلاگِ من
پست تاریخ: سه‌شنبه 12 تیر 1386 - 17:48    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: توئيتر بلاگِ من خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام؛

با سايت توئيتر آشنائيد؟
اگر آشنايي نداريد، نگاهي به آن بيندازيد:
http://twitter.com
توئيتر با اينکه مدت کمي از عمرش مي​گذرد(March of 2006)،​ اما توانسته است ميليون​ها کاربر را به خود جذب کند!
همه اين کاربران جذب يک سئوال شده​اند:
الان چه کار مي​کني؟
What are you doing?


در اين سايت، شما يک صفحه شخصي خواهيد داشت که اجازه داريد در يکي دو جمله بگوييد که هم اکنون در حال انجام چه کاري هستيد؟
جذابيت اين سايت زماني بيشتر مي​شود که شما بتوانيد از طريق موبايلتان و با ارسال SMS بگوييد که چه کار مي​کنيد!

در کل، نوعي دفترچه خاطرات آنلاين است که به نوعي، هميشه با شماست!
شايد بيشترين جذابيتي که اين کار دارد،​ مرور نوشته​هاي گذشته شماست.
فکرش را بکنيد، ده سال بعد، نگاهي که به نوشته​هايتان مي​کنيد، متوجه مي​شويد مثلا در تاريخ 12 تير ماه 86 آخرين امتحان ترم ششم دانشگاهتان را داده​ايد. در حالي که هم اکنون مثلا يک استاد دانشگاه هستيد!

يکي از ويژگي​هاي اين طرح، اين است که دوستان، از احوالات هم با خبر هستند و اگر کمکي نياز شد، همه با هم به مشورت مي​نشينند...

مثلا اينجا توئيتر منه:
http://twitter.com/aftabgardan

براي آشنايي بيشتر با توئيتر اين مطلب را مطالعه کنید:
توئیتر چیست؟ یا همه چیز درباره‌ی توییتر (?What is twitter)


گفتم بد نيست در فروم​بلاگم، بخشي به عنوان توئيتر بلاگ داشته باشم...
در این تاپیک خواهم گفت که چه کار می‌کنم، کجا هستم، چه کار خواهم کرد و خلاصه‌ای از وضعیتم را درج خواهم کرد که اگر به طور مثال مدتی پیدا نبودم، بدانید که چرا...

در ضمن، ما هنوز پاي حرفمون هستيم! هر کس خواست فروم​بلاگ اختصاصي داشته باشه، به من پيغام بده که براش ايجاد کنم.
اگر بقيه دوستان هم مناسب ديدن، بد نيست توئيتربلاگي براي خودشون داشته باشن...Wink

موفق باشيد...

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط Hamid در جمعه 6 شهریور 1388 - 16:00 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست: babani (سه‌شنبه 9 شهریور 1389 - 08:38)

پست تاریخ: چهار‌شنبه 13 تیر 1386 - 01:58    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

زنده باشي مادر!
هنوز دو ماه نشده است که حاج خانم از سفر کربلا برگشته است.
حالا هيچي نشده، فيلش ياد سوريه کرده است! مي​گويد بايد سلام امام حسين را تا دير نشده به خواهرش برسانم!
دو سه روزي مي​شود که او رفته است سوريه و ما مانده​ايم با يک خواهر که اگر خدا سيب​زميني و تخم​مرغ را نيافريده بود، نمي​دانستيم غذا بايد چه بخوريم.
از قضا خانم، حساسيت پوستي هم دارند!
مجيد هم که شده است حسني خانه ما! گاهي اوقات خودش هم از شدت خوردن و خوابيدنش تعجب مي​کند!
خلاصه، همه مي​خورند و من بيچاره بايد بشويم!
ساعت 12 شب از سر کار آمده​ام و تا الان که ساعت 12:50 دقيقه نيمه شب است، ظرف​هاي اين دو سه روز گذشته را مي​شستم.
خدا خيرت بدهد مادر! کجايي ببيني که حميد، آن پاره تنت، دستش به مايع ظرفشويي و تايد و ريکا آلوده شده است!
مادرم! چقدر صبورانه قابلمه​هاي به اين بزرگي را مي​شستي و صدايت هم در نمي​آمد!
مادرم! اي کاش يادم داده بودي ماهي​تابه​اي را داخلش رب​گوجه بوده و مجيد براي صرفه​جويي در مصرف ماهي​تابه و ترس از شستنش، برداشته تخم مرغ را داخل همان ماهي​تابه سرخ کرده و حالا سياهي​اش با اسکاج​هاي به جاي مانده از تو هم پاک نمي​شود را چطور بسابم!
مادرم! اي کاش گفته بودي اين پيش​بند لعنتي کجاست! تمام هيکلم خيس شد!
مادرم! دستانم چرا اينقدر زبر شده است!
مادرم! کجايي که به سئوالاتم پاسخ دهي!
مادرم! ليوان​هايي که داخلش چايي خورده​ايم هم نياز به ريکا دارد يا نه؟!
مادرم! اين دست​پاک​کني​ها را با تايد بشويم يا با ريکا!؟
وااي راستي! مادرم! فردا بايد لباس​ها را بشويم!
مادرم! چرا طرز کار اين ماشين لباس​شويي زوار در رفته را يادم ندادي و رفتي!؟
خلاصه، مادرم! خدا تو را از ما نگيرد! نه به خاطر ظرف​شستن​هايت و نان​گرفتن​هايت و غذاپختن​هايت و لباس​شستن​هايت، از آن جهت که چقدر صبورانه مادري مي​کني...
مادرم! راستي! روز مادر نزديک است.
مادرم! با اينکه نيستي که هديه​ات دهم و دستت ببوسم، اما دورادور روزت مبارک...
(13- 4 - 1386)

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: sooraty (شنبه 16 تیر 1386 - 00:00)

پست تاریخ: چهار‌شنبه 13 تیر 1386 - 09:09    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

Hamid, جان خيلي نوشته ات قشنگ بود. آفرين آفرين
به همه دعاهاي تو من آمين مي گويم .

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (چهار‌شنبه 13 تیر 1386 - 18:49)

پست تاریخ: جمعه 25 آبان 1386 - 00:42    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اخلاق استاد و نسبت فعاليت شما به نمره‌اي كه مي‌گيريد!
سلام؛
مي‌گم خدا نكنه دوران تحصيل، شما گير يك استاد «عقده‌اي» و «كينه‌اي» بيفتيد!
من اين نوع استادها رو استادهاي «بي‌سواد و بي‌كلاس» مي‌دونم Mad
امروز نزديك بود شيطونه زيپ دهنم رو باز كنه و يه چيز بار يكي از استادهاي بي‌سواد دانشگاهمون كنم و طبيعتاً پرونده‌م رو بذارن زير بغلم و بگن «خوش اومدي!»

آخه انسان هم اين همه عقده‌اي؟! Shocked Crying or Very sad
خدا نكنه خدا اشتباهاً به يك خر، شاخ بده!! Neutral
هر چند از ترم پيش مي‌دونستم چطور بايد با اين استاد رفتار كرد، اما امروز مطمئن شدم كه بايد با برخي از استادهايي كه دوست ندارن كسي در اطرافشون حتي نفس بكشه (آآآآي نفس‌كش!)، چه برسه به اينكه بخواد بگه من چيزي مي‌دونم كه تو نمي‌دوني، چطور رفتار كرد!
نمي‌دونم تا به حال با اين قبيل استادها برخورد داشتيد يا نه؟
استادهايي كه هميشه زوم مي‌كنن روي شاگرد(هاي) زرنگ‌تر و دلشون مي‌خواد اون رو چنان ضايع كنن كه هيچ وقت فكر نكنه كه چيزي مي‌دونه كه اون استاد نمي‌دونه!!
طبيعتاً از جمله بالا متوجه مي‌شيد كه بايد چطور با اين قبيل استادها رفتار كرد...
اين نوع استادها هميشه تو سر دانشجو مي‌زنن!
مثلا جملاتي كه استاد مورد نظر من مي‌گه اينه:
مي‌پرسه: كسي تا به حال مقاله‌اي براي مجلات فرستاده؟
بعد، طبيعتاً هيچ كس جواب نمي‌ده، چون اگه بگه "من فرستادم" همه فكر مي‌كنن داره كلاس مي‌ذاره...
استاده بر مي‌گرده مي‌گه: آهان! راستي حواسم نبود! شما اصلا هنوز ايميل فرستادن بلد نيستيد!! Mad (موضوع از اين قرار بود كه ما ترم پيش فايل‌هاي پروژه‌مون رو روي هاست divshare آپلود مي‌كرديم و اين استاد خنگ نمي‌دونست كه لينك‌ها غيرمستقيمه و با دانلود منيجر دانلود مي‌كرد! فكر مي‌كرد همه، اشتباه عمل مي‌كنن! يك بار نگفته بود كه شايد من اشتباه مي‌كنم!! آخرش هم متوجه نشد و ما مجبور شديم لينك مستقيم بهش بديم. اينه كه فكر مي‌كرد ما اصلا بلد نيستيم فايلي رو آپلود و ارسال كنيم!!)
مثلا خودش يه نرم‌افزار معرفي كرده و خواسته تمرين‌ها رو با اون نرم‌افزار انجام بديم.
در حالي كه هفته بعد مهلت تحويل بود، من همين هفته، همه رو آماده كرده بودم و با خودم برده بودم...
آمده سر كلاس، مي‌گه:
كسي شروع به حل تمرينات كرده؟ اصلا مي‌تونيد نرم‌افزار نصب كنيد؟ Mad
(همچين حالش رو گرفتم كه نگو! وقتي آخر كلاس بردم خيلي موذيانه ازش بپرسم: "استاد! ما نمودارها رو اينطوري رسم كرديم، درسته؟" شاخ در آورده بود! فكر كرده بود بدون آموزش اون والامقام، هيچ دانشجويي نمي‌تونه با اون نرم‌افزار كار كنه!!!)

خلاصه، اين نوع استادها چشم ديدن استاد ديگه يا دانشجويي كه بخواد بگه من چيزي رو بلدم، ندارن! بنابراين، نحوه‌ي برخوردتون بايد خيلي حرفه‌اي باشه تا بتونيد از شر «كينه‌توزي‌ها» و «عقده‌اي شدن‌ها»ي اين نوع اساتيد در امان بمونيد!
اگه بخواهيم يك تناسب‌بندي داشته باشيم، تناسبمون به اين صورت خواهد بود:
هر چه خودتان را در كلاس بيشتر نشان دهيد و هر چه بيشتر تلاش كنيد كه بفهمانيد كه مي‌فهميد، نمره پاياني شما پايين‌تر خواهد بود!! Shocked
من ترم پيش با همين استاد درس «پايگاه داده» داشتم.
در غياب من از بچه‌ها پرسيده بود كه كدوم يكي از دانشجوهاي كامپيوتر اين مبحث رو بيشتر از بقيه مي‌دونه كه من هدر كلاس (header يا همون سرگروه) كنمش؟، همه گفته بودند نيرومند... چون مي‌دونستن من پروژه‌م هم در اين مورده و حتي سمينارم هم در اين زمينه بود...
من ترم پيش اين استاد رو خيلي نمي‌شناختم، بنابراين توي كلاس تقريباً فعال‌تر از همه بودم... سؤالات پايان ترم هم واسم خيلي راحت‌تر از اين حرف‌ها بود...
اما كم‌كم متوجه شدم كه من هر چي خودم رو بيشتر نشون مي‌دم، اين استاد رفتارش نسبت به من كينه‌توزانه‌تر مي‌شه Shocked نمره پايان ترم رو هم در كمال نامردي اونقدر پايين داد كه از دانشجو بودن خودم پشيمون شدم!! (هر چند همه بچه‌ها آرزوي همچين نمره‌اي رو داشتن، اما اون نمره اصلا در شأن من نبود!)
خلاصه، اين ترم راه و چاه دستم اومده! Wink
هيچ حركتي كه بخواد به استاد بگه كه من مثلا دانشجوي فعالي هستم، انجام نمي‌دم!!
نه تمريني، نه سميناري، نه سؤالي و خلاصه هيچ فعاليت كلاسي‌اي ازم سر نمي‌زنه...
و دارم متوجه مي‌شم كه اين ترم خيلي بهتر داره باهام تا مي‌كنه و مطمئنم نمره پايان ترمم خيلي بهتر از ترم پيش خواهد شد! (هر چند مي‌ترسم اونقدر كينه‌اي باشه كه از ترم پيش كينه‌اي از من تو دلش مونده باشه!)

ضمناً چيزي كه برام تجربه شده، اينه كه اين نوع استادها بهتره كه هيچ وقت فاميلي شما رو حفظ نكنن و گرنه آخر ترم تمام چيزهايي كه توي ذهنشون مي‌ياد معمولا جاهايي هست كه شما خواستيد خودتون رو نشون بديد!! Wink
و طبيعتاً نمره كمتري خواهيد گرفت!
هميشه در حاشيه باشيد و مثل يك دانشجوي معمولي عمل كنيد... نه خيلي بي‌خيال و نه خيلي پر جنب و جوش...

فقط دعا كنيد ترمي كه با اين نوع اساتيد برداشتيد، سريع تموم بشه و شما از شر شيطان دروني اين اساتيد در امان بمونيد Crying or Very sad

البته اين رو هم بگم كه كامپيوتري‌ها اكثراً انسان‌هاي عقده‌اي‌اي هستن و چشم ديدن همديگه رو ندارن! از خودِ من بگيريد تا مدير گروه رشته كامپيوتر دانشگاه صنعتي‌شريف!!!

اما اگر شما در آينده قرار شد دانشجوياني رو تربيت و تدريس كنيد، نهايت سعيتون اين باشه كه در عين حال كه چيزهايي كه مي‌دونيد رو به دانشجوها منتقل مي‌كنيد، از دانشجوتون هم مطلب ياد بگيريد... نه اينكه بخواهيد صداي اون رو در نطفه خفه كنيد كه مبادا چيزي بگه كه شما ندونيد!!
اميدوارم هيچ وقت شيطون توي جل‌ هيچ مدرسي نره Embarassed

ممنون؛
با اجازه

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 27 آبان 1386 - 11:58    
zaman
مدير انجمن عكاسي
مدير انجمن عكاسي


پست: 297
عضو شده در: 1 مهر 1385
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 2733

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

Hamid جان! از این مدرسها هم داری؟ اصلاً همچین آدمی پیدا میشه؟!!
واقعاً جای تاسف داره.
در عقده ای بودن کامپیوتریها هم احادیث و روایاتی بیان شده که.... خنده به تمام معنا

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 18 آذر 1386 - 16:29    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام؛ Crying or Very sad
آقا جاتون خالي، اين يكي دو روز اخير، ما داشتيم با مرگ دست و پنجه نرم مي‌كرديم!
يك خرويروس رفته بود (و البته هنوز هم هست) تو بدن ما كه داشت ما رو از پا در مي‌آورد Shocked
خلاصه، با كلي سلام و صلوات تونستيم يه فرصت دوباره از خدا بگيريم كه كارهاي ناتمامون رو تكميل كنيم Very Happy
نمي‌دونم تو شهر شما چي مي‌گذره، اما تو ساوه كه همه خانواده‌ها حداقل يكي دو تا سرماخورده خفن دارن Embarassed
خيلي هم بدفرم آدم رو از كت و كول مي‌ندازه Crying or Very sad

اميدوارم شما ويروسي نشيد Razz Wink

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 19 آذر 1386 - 13:31    
chaser
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت


پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 7132

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

حمید جان راست میگی منم یکی دو هفته هست که سرماخوردم.
ولی خوب نمیشه .خیلی ناجوره
اینجا که همه یکی یکی دارن میگیرن.
من هنوزم سرفه میکنم.
دیگه اون انتی بیوتیک های قبلی هم اثر نداره Crying or Very sad
ان شاالله همه سالم و سلامت باشن.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 20 آذر 1386 - 02:15    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

chaser, جان! خواهر من! خودت رو با اين قرص‌ها و كپسول‌ها گول نزن! Embarassed
درسته كه من هم داشتم از پا مي‌افتادم، اما به جون خودم به جز دو تا قرص «سرما خوردگي بزرگسالان» و يك نصفه قرص «استامينوفن» اون هم طي دو روز و به زور حاج خانم(!) هيچي نخوردم! Rolling Eyes
فقط تا تونستم پرتقال و ليمو شيرين زدم تو رگ Very Happy
شنيدم ديگه دارو بدون نسخه نمي‌دن... خداييش دستشون درد نكنه! مردم همه هر كاريشون مي‌شه،‌ رو ميارن به قرص و دارو Shocked

جديداً يه سي‌دي به دستم رسيده، درباره طب سنتي!... آقا محشره! آفرين
حدوداً 12 جلسه دكتر خدادادي در مورد تغذيه قرآني و كلاً طب سنتي ما صحبت مي‌كنه.
طي اين سخنراني‌ها براي اكثر بيماري‌ها به جاي قرص و دارو، با استفاده از طب سنتي درمان تحويز مي‌كنه.
خيلي دلم مي‌خواست همه فايل‌هاش رو آپلود كنم، همه دانلود كنن. اما حجمشون يه كم زياده (البته اگه پاش بيفته، همه رو آپلود خواهم كرد)
فعلا يكي از جلسات كه بيشتر در مورد چاي و ... صحبت مي‌كنه رو براي نمونه مي‌ذارم كه گوش كنيد، بعداً هستم خدمتتون:
http://saveh.persiangig.com/audio/Koranic_Foods_DrKhodadadi.mp3
(اين فايل، از وسط يك سخنراني يك ساعته جدا شده، حجم: حدوداً 7 مگابايت. اگر سرعتتون كمه، روي لينك يك بار كليك كنيد و بذاريد توي اكسپلوررتون Play بشه و همزمان كه گوش مي‌كنيد، لود بشه. اگر سرعتتون بالاست، روي لينك كليك راست كنيد و Save Target As رو بزنيد تا كل فايل دانلود بشه...)

در كل، به نظرم هر چه بدنتون رو به قرص و دارو عادت نديد، بهتره... البته صلاح مملكت خويش، خسروان دانند Razz Wink

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 20 آذر 1386 - 12:45    
chaser
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت


پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 7132

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

حمید جان باهات موافقم ولی من اوضاعم خیلی وخیم بود.
حالا این همه پرتقال و لیمو شیرین و شلغم و ...... خوردم تازه خوب شدم.

البته شما بدنتون قویتره با دوتا قرص خوب میشید . من که هیچی Embarassed
اگه اون کپسولای سفکسیم 200 رو نمیخوردم الان خدا بیامورز شده بودم Mr. Green
البته همه این ها به خاطر بی توجهی به خودمون و به غذا خوردنمونه. Crying or Very sad

این مطلبی هم که دادید رو شنیدم. جالب بود ولی فکرشو بکنید نوشیدنی اصلی ما ایرانی ها چایی هستش البته فوایدی هم داره اگر اشتباه نکنم.
ولی نخوردنش خیلی سخته Embarassed

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 3 اردیبهشت 1387 - 12:43    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5505
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47855

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام؛
اين چند روزه مشغول تماشاي مجموعه مستند «Planet Earth» هستم.
هر چه پيش مي​رم، نظم آفرينش بيشتر برام جلوه مي​کنه!
فکرشو کنيد! از اعماق زمين و دريا تا اوج آسمان نظمي دقيق در مورد زندگي انواع موجودات برقراره!
حتي در قطب شمال و جنوب که گاهي اوقات تا 30 درجه زير صفر دماش هست، اگر يک خرگوش قطبي هست، يک روباه قطبي هم هست که گاه گاه اون رو بخوره تا نظم تعداد خرگوش​ها به هم نخوره.
هر توليدي يک ضدتوليد داره!
اگر ماهي هست، خرس قطبي هم هست... اگر پرنده هست، يک حيوان شکارچي اون هم هست و ...
جالب اينجاست که اگر پنگوئن هست و اين پنگوئن حيوان خاصي به عنوان دشمن در منطقه بسيار سرد خودش نداره که بخوردش، خدا بهش فقط يک تخم مي​ده و اون هم اونقدر نگهداريش سخته که خيلي از تخم​ها از روي پاهاشون مي​افته و يخ مي​زنه...

اگر صحراهايي با دماي بيش از 70 درجه بالاي صفر هست که قطره​اي آب در اون​ها نيست، کاکتوس​هايي هستند که براي شترهاي اون منطقه روي خودشون يک گل بار مي​آرند که اون گل پر است از آب!!

الله اکبر! واقعاً جذابه.
پيشنهاد مي​کنم واسه تقويت ايمان(!) اين مجموعه رو تماشا کنيد Razz Wink

فکر مي​کنم بتونم بعداً تعدادي از عجايبش رو جدا کنم و به صورت عکس و توضيح اينجا بذارم (إن شاء الله)

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: manuchehr (دوشنبه 14 شهریور 1390 - 23:43)


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2, 3  بعدی
صفحه 1 از 3

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc