پائـــــــــیزانــــه

ghodrat

دلم براي رقص برگهاي زرد و نارنجي ،

دلم برای پرسه زدن در شهرِ آغشته به پاییز ،

دلم برای بی وقفه لرزیدن

بی قراری می‌کند...

sistemprof

تصوير خيلي قشنگي بود. آفرين

ghodrat

ghodrat

ghodrat

ghodrat

ghodrat

chaser

چقدر این عکسها قشنگن.

چرا تو بیشترش یه آقایی انقدر تنهاست. کجا داره میره.

پاییز فصل زیباییه رنگین ترین فصل سال.

ممنون آقا قدرت.

ghodrat

chaser, عزیز تنها نیست . همه طبیعت همراهشن
بارون صدای نم نم اون
برگهایی که از درخت خسته شدن و به بهانه پاییز دارن ازش جدا می شن لطافت قطرات بارون که روح آدمو سیراب می کنه اینجا تنهایی معنا نداره
.
.
.
.
.
اصلا اینجا همه جمعن
اون نفر هم داره میره ؟؟؟؟؟......

chaser

اون آقاهه داره میره نمیدونم کجا انتهای راهش محو و نامعلومه
فقط احساس میکنم داره راهی رو میره که کسی توش پانگذاشته
یا لا اقل کمتر ازش کسی رد شده.
راهی که بین درختها توی جنگل پیچیده گم شده .

ببخشید من فقط احساسم رو ازون عکس گفتم.
اگه شما فکر میکنید تنها نیست باشه .
تنها نیست.
---------------------
این شعر و یادم افتاد براتون فرستادم بخونید .همینطوری

اي مسافر ! اي جدا ناشدني ! گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر ! تا به کام دل ببينمت . بگذار از اشک سرخ گذرگاهت را چراغان کنم . آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ... و شگفتا که زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد ... بگذار بدرقه کنم واپسين لبخندت را و آخرين نگاه فريبنده ات را . مسافر من ! آنگاه که مي روي کمي هم واپس نگر باش . با من سخني بگو . مگذار يکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمي تابم ... جدايي را لحظه لحظه به من بياموز... آرام تر بگذر