كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> مباحث متفرقه -> جوك و لطيفه و سرگرمي
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9  بعدی
چندتا جک جالب و ....
پست تاریخ: سه‌شنبه 27 دی 1384 - 11:35    
libero
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 1175
عضو شده در: 16 آبان 1384
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 11304

عنوان: چندتا جک جالب و .... خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

يه روز یه یارو ميره مشهد به امام رضا ميگه يا امام رضا تو با اين همه طلات چرا هشتم شدي .



يه رشتيه، يه تركه و يه اصفهانيه در مسابقه آوردن بزرگترين تمساح شركت ميكنند ، روز اول رشتيه يك تمساح يك متري مي آورد، روز دوم اصفهانيه يك تمساح يك ونيم متري مي آورد و بعد از گذشت 5 روز از تركه خبري نمي شود. به جستجو مي پردازند و پشت تخته سنگي صدايي مي آيد و مي بينند تركه مارمولك كوچكي را گرفته و با چوب به سرش مي كوبد و مي گويد: داداي هاردا (يعني پدرت كجاست؟) خنده به تمام معنا



از یه یارو که رشته ي دامپزشکي قبول شده بود پرسيدند: رشته ي شما چيه؟ یارو اومد کلاس بزاره ،گفت: رشته ي دامپيوتر با گرايش پشم افزار!!! خنده به تمام معنا

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 05:16    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اگه یه مرد دره ماشین رو برا همسرش باز کرد باید یکی از این نتایج رو گرفت

- ماشین تازه است

- همسر تازه است

- طرف زنش نیست

- مرد ک...خل است.
Mr. Green

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 05:17    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

دعای امتحانات:

الهی ادرکنی پاسا به نمرات دهی و گاها دوازدهی و حافظا من المشروطی و افلیجا استادی و لغوا امتحانی

برحمتک یا ارحم الراحمین

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 05:18    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

مقایسه سنی خانمها (۱):

زن ۱۸ ساله مثل توپه فوتبال میمونه که ۲۲ نفر دنبالشن

به ۲۵ سال که رسید مثل توپه بسکتبال می مونه که ۱۲ نفر دنبالشن

تو ۳۵ سالگی مثل توپه گلفه که ۲ نفر دنبالشن

زن ۴۵ ساله مثل توپه پینگ پنگه که ۲ نفر این ور اون ورش میکنن

و در اخر زن ۵۵ ساله مثل توپه جنگی میمونه که همه ازش فرار میکنن.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 05:20    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

لره میره پیش خدا میگه خدایا چیکار کنیم برامون جک بسازن خدا میگه کارای عجیب بکنین.

لره قلاب ماهی گیری رو بر می داره میره تو کویر میشینه یهو می بینه گضنفر با قایق موتوری از جلوش رد شد.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 05:23    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

گضنفر میره خیاطی...

گضنفر: این پارچه ها رو کت و شلوار بدوز فردا نیام بگی سوزنم شکست و برق نبود و چرخم خراب شد

اصلا کس کش بده نمی خواد بدوزی.


----------------------

پسر گضنفر ازش سوال میکنه...

- بابا گوز هم روزه رو باطل میکنه؟

گضنفر: اگه ازش لذت ببری اره.

--------------------

۳ چیز تو ایران غیر ممکنه...

- برنج کاری تو قزوین

- تاسیس اداره تشخیص هویت تو رشت

- تشکیل رشته انسان شناسی تو اردبیل


------------------------------------

ترکه داشت راز بفا نگاه میکرد یهو گوره خره لگد میزنه تو شکم شیره

شیره دراز میشه زمین

ترکه رو جو میگیردش میگه:

- محمدیاش صلوات خنده به تمام معنا

-------------------

تو اردبیل روز میلاد حضرت زینب

به ۱۰۰ نفر که اسمشون میلاد بود هدیه میدن. خنده به تمام معنا

--------------------

اقا گضنفر مسجد میسازه هیچ کس نمیره توش نماز بخونه

یه تابلو میزنه جلو مسجد:

- نماز صبح یه رکعت بدون وضو

----------------------

اقا گضنفر گل ما امتحان استخدامی میده قبول میشه میره برا مصاحبه...

تو جلسه گزینش بهش میگن اذون (اذان) بگو..میگه:

- همه چیز با یک نگاه شروع شد.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 08:38    
meysam
شروع فعاليت
شروع فعاليت


پست: 38
عضو شده در: 25 مرداد 1384
محل سکونت: saveh
blank.gif


امتياز: 349

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

خوب ديگه بحث جكه من يه جك بگم ديگه:

هواپيما داشته تو هوا پرواز مي‌كرده كه يكهو رباينده هواپيما مياد تو كابين خلبان و بهش ميگه: زودباش برو دبي Shocked خلبان هيچ اهميتي نميده آفرين
ميگه زودباش برو پاريس Shocked خلبان هيچ اهميتي نميده آفرين
ميگه يالا برو آمريكا خشمگين باز هم خلبان هيچ اهميتي نميده آفرين
ايندفعه دزده ميگه خوب بابا بزار يه بوق بزنم برم عقب بشينم Mr. Green

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 10:05    
libero
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 1175
عضو شده در: 16 آبان 1384
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 11304

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

رکه دل درد داشت رفت دکتر.دکتر یه ظرف کوچیک بهش داد و گفت :فردا تو این مدفوعت رو بریز

بیار. ترکه فرداش با یه سطل پر مدفوع رفت پیش دکتر . دکتر گفت این چیه ، چرا اینقدر زیاد . گفت :

آقای دکتر گفتم شاید تعارف میکنی. Mr. Green

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 11:20    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

هواپیماهه جالب بود

منم یه هواپیما بگم :

یه هوایمایی داشته از تبریز میرفته باریس وسطای راه یهو صدای خلبان از بلند گوها در میاد...

خلبان گضنفر: اتنشن بلیز ایلده خلبان اسبیکینگ مسافران لیسنینگ...موتور سمت چب هوابیما از کار افتاده ولی شما هیچ خودشو ناراحت نکنه من خودم واردم هوابیما رو سالم مینشونم زمین.

یه مدت میگذره دوباره صدای خلبان در میاد...

خلبان گضنفر: اتنشن بلیز ایلده خلبان اسبیکینگ مسافران لیسنینگ... موتور سمت راست هوابیما هم خراب شده ولی شما هیچ خودشو ناراحت نکنه من کلی تجربه دارم تا فرودگاه بعدی هم راهی نیست.

باز یه مدت هوابیما دور خودش می چرخه صرای خلبان در میاد...

خلبان گضنفر: اتنشن بلیز ایلده خلبان اسبیکینگ مسافران لیسنینگ... همین الان دم هوابیما هم کنده شد ولی شما هیچ خودشو ناراحت نکنه من هوابیما رو سالم می نشونم.

یه ۱۰ دقیقه بعد:

خلبان گضنفر: اتنشن بلیز ایلده خلبان اسبیکینگ مسافران ریبید افتر می

ایلده به گا رفتیم.
Mr. Green
------------------------

لره داشته با تمام وجود وضو میگرفت و دستاشو محکم رو هم میکشید ازش میپرسن چرا این قد محکم وضو میگیری؟

لره: چنی وضو میگیرم که هیچ گوزی نتینه باطلش کنه.

--------------------------


۳ تا موش تو ابادان کل گذاشته بودن....

موش اولی: با بچه ها چند شب قبل رفتیم بقالی همه قالب پنیر ها رو بلند کردیم اوردیم این قدر حال داد.

موش دومی: این که چیزی نیست ما دیشب رفتیم کارخونه تله موش سازی ...n تا تله موش با برو بچ بلند کردیم.

........ تو همین بین می بینن موش سومی داره با موبایل حرف میزنه....میگن کی بود

موش سومی: هیچی بابا بچه ها گربه فراری بلند کرده بودن یه ندا دادن ما هم بریم.
Mr. Green
----------------------------------

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: چهار‌شنبه 28 دی 1384 - 12:42    
adame_haji
مدير انجمن
مدير انجمن


پست: 177
عضو شده در: 8 شهریور 1384

blank.gif


امتياز: 1657

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اينک برخي از حکايات ملانصرالدين قرن بيستم براي نمونه در اينجا نقل مي شود:
- ملانصرالدين در جواني يک حلقه پيدا کرده و به فکر زناشويي افتاده بود. از او پرسيدند « با چه جور دختري مي خواهي ازدواج کني؟ » جواب داد: « با هر دختري که انگشتش به اين حلقه بخورد ».


- ملانصرالدين جلوي گاراژ خانه خود اعلاميه زده بود که: « در مقابل گاراژ توقف نفرمائيد وگرنه لاستيک شما پنچر خواهد شد ». يک روز که ماشينش را جلوي گاراژ گذاشته بود همسايگانش او را ديدند که دارد باد لاستيک ها را خالي مي کند. به او گفتند: « ملا چرا ماشين خودت را پنچر مي کني؟ » جواب داد: « مرد بايد به گفته ي خود عمل کند ».



- پسر چهارده ساله ي ملانصرالدين نصفه شب به خانه آمد در حالي که خيلي شاد و شنگول بود.

ملا با تغير پرسيد: « تا اين وقت شب کدام گوري بودي؟ » به سادگي جواب داد: « راستش را بخواهي دنبال خوشگذراني بودم ». ملا سيلي محکمي به گوشش زد و گفت: « نيم وجبي دهنش بوي شير مي دهد و چه غلط ها مي کند! » پسر به گريه افتاد و به شدت گريست که پدر به رحم آمد و به دلجوئي از او پرداخت. پس ازاينکه قدري نوازشش کرد گفت: «آخر پسر جان از دروغگويي چه ضرري ديده بودي که به فکر راستگويي افتادي! ».


- ملانصرالدين دختر دوازده ساله ي خود را به آرايشگاه بردو به استاد سلماني دستور داد که زلفهاي بلند او را از بيخ بتراشد. از او پرسيدند: « ملا براي چه اين کار را کردي؟ ».
جواب داد: « براي اين که با پسرها اشتباه نشود ».



- ملانصرالدين چشمش به يک تلويزيون ترانزيستوري افتاد که آنتن دو شاخه داشت. گفت: « از برنامه هاي خودش شاخ درآورده! »


اين ها را علل حساب بگيريد تا بعد ....

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9  بعدی
صفحه 1 از 9

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc