glasy_heart
داره كولاك ميكنه!
پست: 191
عضو شده در: 12 آذر 1389
محل سکونت: زیــــر چــــــــتر خــــــــــدا
امتياز: 1928
|
عنوان: ما همه آفتابگردانیم |
|
|
گل آفتابگردان رو به خورشید می چرخد و آدمی رو به خدا.ما همه آفتابگردانیم اگر آفتابگردان به خاک خیره شود و به تیرگی دیگر آفتابگردان نیست.آفتابگردان کاشف معدن صبح است،و با سیاهی نسبت ندارد اینها را گل آفتابگردان به من گفت و من تماشایش میکردم که خورشید کوچکی بود در زمین و هر گلبرگش شعله ای بود و دایره ای داغ در دلش می سوخت.
افتابگردان به من گفت:وقتی دهقان بذر آفتابگردان را میکارد مطمئن است که او خورشید را پیدا خواهد کرد آفتابگردان هیچ گاه هیچ چیز را با خدا اشتباه نمیگیرد اما انسان همه چیز را با خدا اشتباه میگیرد.
آفتابگردان کارش را بلد است و راهش را میداند او جز دوست داشتن آفتاب و فهمیدن خورشید کاری ندارد او همه ی زندگی اش را وقف نور میکند در نور به دنیا می آید در نور میمیرد نور میخورد و نور میزاید.
دلخوشی آفتابگردان تنها آفتاب است آفتابگردان با آفتاب آمیخته است و انسان با خدا بدون آفتاب آفتابگردان میمیرد و بدون خدا انسان.
آفتابگردان گفت:روزی که افتابگردان به آفتاب بپیوندد دیگر آفتابگردان نمی ماند و روزی که تو به خدا برسی دیگر تویی نمی ماند.وگفت که من فاصله هایم را با نور پر میکنم تو فاصله ها را چه طور پر میکنی؟
آفتابگردان این رو گفت و خاموش شد ،گفت و گوی من و آفتابگردان ناتمام ماند.
زیرا که اودر آفتاب غرق شده بود.
جلو رفتم بوئیدمش بوی خورشید میداد،تب داشت و عاشق بود خداحافظی کردم داشتم میرفتم که سیمس رد شد و گفت :نام آفتابگردان همه را به یاد آفتاب می اندازد ،نام انسان آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟
انوقت بود که شرمنده از خدا رو به آفتاب گریستم.
...
..
برگرفته از کتاب :
"هر قاصدکی یک پیامبر است"
نوشته :عرفان نظر آهاری |
|