كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن ادبي
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7  بعدی
دلتنگيهاي من
پست تاریخ: سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 15:13    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اگر همه کلمه ها با من قهر کنند. اگر هیچ خودکاری با من همراه نشود. اگر شب ستاره هایش را از من پنهان کند. اگر ماه دیگر قدم در اتاقم نگذارد. اگر درختها و گلها عطرشان را از من دریغ کنند. تاب می آورم و صبوری پیشه می کنم.
اگر آسمان جای خود را با زمین عوض کند. اگر دریاها سنگ شوند و کوه ها آب. اگر جنگلها یخ بزنند و پرنده ها بالهایشان را در بیشه های ناپیدا جا بگذارند و پرواز چیز غریبی بشود. عنان صبر را از دست نمی دهم.
اما نمی دانم اگر یک روز صبح چشمهایم را به امید دیدن تو نشویم چه باید بکنم. نمی دانم اگر تو را نبینم باز هم این باغچه کوچک و این پونه ها و ریحانها و آینه کوچکی که روی تاقچه است زیبا جلوه می کند یا نه؟ بی تو قطارهایی که در باران می گذرند قطعات عمر مرا با خود می برند.
آیا این پلکان کهنه روزی مرا به تو می رساند؟ آیا این حصار دیوانه سرانجام کنار می رود؟ آیا من پراکنده شدن نور را در شبستان خیالم خواهم دید؟
دور از تو لبها و لبخند. چشمها و تماشا زیبا نیست. دور از دفترچه خاطرات من خواندنی نیست. اگر تو نبودی و عشق تو نبود از چه چیزی باید می نوشتم؟ جهان با عشق دیدنی می شود.
" ای که به یاد تو خوابهایم پر از تمشک و رنگین کمان است! حتی اگر به اندازه یک سر سوزن دوستم داشته باشی هرگز از تو جدا نخواهم شد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 15:17    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

من با خاطرات تو زنده خواهم ماند. چه غمگین از این رفتن و از این روزهای سرد تنهایی.
شاید باور نکنی. از من فقط همین کلمات که با شوق به سوی تو پر می کشند باقی می ماند و خودکاری که هیچ گاه آخرین حرفهایم را به تو نمی تواند گفت. شاید یک روز وقتی می خواهی احوال مرا بپرسی عکسم را در صفحه سفر کرده ها ببینی. شاید کودکی گستاخ و بازیگوش با شیطنت سفر بی بازگشتم را از دیوار سیمانی کوچه تان بکند و پاره کند.
تمام دغدغه ام این است که آیا بعد از این سفر محتوم می توانم همچنان با تو سخن بگویم؟ آیا دستی برای نوشتن و دلی برای تپیدن خواهم داشت؟
شاید باور نکنی اما دوست دارم مدام برایت بنویسم. بعضی وقتها که کلمات را گم می کنم دوست دارم دشتها. دریاها. کوه ها. جنگلها. ستاره ها و هر چه در کاینات است همه و همه کلمه شوند تا بهتر بنویسم.
دوست دارم به حیات کلمه ای نجیب دست یابم تا رهگذران غمگین صبحگاهان زیر آفتاب نارس مرا زمزمه کنند. می دانم خسته ای اما دوست دارم اجازه دهی کلماتم دمی رو به رویت بنشینند و نگاهت کنند تا به حقیقت این جمله در آیی که می گوید:
مرا از یاد خواهی برد نمی دانم؟ ولی می دانم از یادم نخواهی رفت...

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 15:19    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

چگونه فراموشت کنم تو را که از خرابه های بی کسی به قصر سپید عشق هدایتم کردی. عاشقی بی قرار و یاری باوفا برای خویش ساختی. آهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی و برای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی و با صداقت عاشقانه ات دلش را به دست آوردی.
چگونه فراموشت کنم تو را که سالها در خیالم سایه ات را می دیدم و طپش قلبت را حس می کردم و به جستجوی یافتنت به درگاه پروردگار دعا می کردم. که خدایا پس کی او را خواهم یافت؟
چگونه فراموشت کنم تو را که همزمان با تولدت در قلبم همه را فراموش کردم. برایم تمامی اسمها بیگانه شدند و همه خاطرات مردند.
دستم را به تو می دهم. قلبم را به تو می دهم. فکرم را نیز به تو می دهم. بازوانم را به تو می بخشم و نگاهم از آن توست و شانه هایم که نپرس. دیگر برای من غریبه اند و تمامی لحظات تو را می خواهند و برای عطر نفسهایت دلتنگی می کنند.
چگونه فراموشت کنم تو را که قلم سبزم را به تو هدیه کردم که حتی نوشته هایت همرنگ نوشته هایم باشند. پیشترها سبز را نمی شناختم. بهتر بگویم با سبز رفاقتی نداشتم. سبز را با تو شناختم و دلم می خواهد که به یاد تو همیشه سبز بنویسم. دلت را به من بده. فکرت را به من بده. سرت را روی شانه هایم بگذار. بیا عطر کلماتت را میان هم تقسیم کنیم....

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 29 خرداد 1386 - 15:20    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

هر وقت به یاد تو می افتم احساس می کنم باید چیزی بنویسم. چند خط از دریا. چند خط از ابر. چند خط از فرشته ها. چند خط از مهربانی.... در این زمانه ای که نه روی سنگها می شود چیزی نوشت و نه روی آبها برای تو نوشتن چه لذتی دارد.
باید از تو بنویسم. خوب می دانم چرا؟ وقتی در هوای تو نفس می کشم چشمهایم جز تو را نمی بینند و دستانم جز تو را لمس نمی کنند. وقتی سرگشتگی و تنهایی ام را به مهمانی خلوتم می برم و درهای خیال را بر روی خود می بندم در انتهای این بن بست هم می دانم که باید از تو بنویسم.
مهربانم! چشمهایت را دوست دارم. مرا به یاد رویاهای سبز و دلپذیرم می اندازد. دنیا را بارها در چشمهایت دیده ام. خودم دیدم که یک روز صبح خورشید پلکهایت را باز کرد و آرام از آن بیرون آمد. چشمهای خودم را نیز خیلی دوست دارم. چون هر وقت هوای بی تو بودن سنگین می شود و دلم از فراقت آتش می گیرد آن قدر اشک می ریزد و می بارد تا لایه شفافی از عطر تو شعله ها را فرو بنشاند.
هر شب بر بام رویاهایم می ایستم تا شاید دست در دست ماه به دیدنم بیایی. هر چه قدر هم که دور باشی دست فرشتگان را می گیرم و نیلوفرانه آن قدر از ستاره ها بالا می آیم تا به تو برسم...
"دوست دارم به جای پرهای پروانه نگاه تو را میان دفتر شعرم بگذارم"

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: جمعه 1 تیر 1386 - 16:58    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام Arezoo, ی عزیز
همه اشون جالب و زیبا و با احساس بودند .از خوندنشون لذت بردم . دست شما درد نکنه.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Arezoo (شنبه 2 تیر 1386 - 21:15)

پست تاریخ: جمعه 1 تیر 1386 - 20:43    
chaser
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت
مدیر انجمن زبان - مترجم سايت


پست: 769
عضو شده در: 29 فروردین 1386
محل سکونت: تهران
iran.gif


امتياز: 7132

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

arezoo جان . عزیز خیلی قشنگ بود. آفرين
من که خوشم اومد.
آفرین. راستی این ها رو خودتون می نویسید. Razz
اگه این طور باشه می تونید کمک بزرگی برای من باشید.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Arezoo (شنبه 2 تیر 1386 - 21:15)

پست تاریخ: شنبه 2 تیر 1386 - 21:13    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ممنون از لطف همتون
نه نويسنده مطالب من نيستم
فقط عاشق اين نوشته هام گذاشتم شما هم بخونيد
اميدوارم خوشتون بياد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 2 تیر 1386 - 21:22    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

بی تو در طوفان رویاهای خود جا مانده ام

رفتی و من در کویر ناله تنها مانده ام

بی تو می گیرد دلم با هر غروب زخمدار

تو رفیق صبح و من مهمان شبها مانده ام

می روم با سرزمین سبز و رنگین خیال

باز اما در هیاهوی تو رسوا مانده ام

بی تومی دانم که فردا راامیدی نیست نیست

ای دریغا باز هم در خواب فردا مانده ام

دوست دارم پر شوم از بوی فردا بوی مهر

گرچه در طوفان رویاهای خود جامانده ام

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 2 تیر 1386 - 21:26    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

وقتي رفتي و به همه چيز پشت پا زدي به قول و قرارهامون به آرزوهامون به معناي عشق و محبت ;


كار من فقط اين بود اشك ريختن و آه كشيدن


هر لحظه به ياد تو مثل ديوانه ها گريه ميكردم و اشك مي ريختم


بدونه تو نه ميتونستم بخوابم و نه ميتونستم بيدار باشم





اما حالا كه خوب فكر ميكنم ميبينم تو لياقت اشكهاي منو نداشتي .اشكهايي كه از يك دل پاك سرچشمه ميگرفتند.از يه دل صاف و ساده


حيف


حيف از اون همه اشكهايي كه به خاطر رفتنت ريختم . حيف از ون همه آه هايي كه بخاطر تو كشيدم. آه هايي كه از اعماق دل وجود ميگرفتند.آه هايي كه سوز دل همراه داشتند





(( گابريل گارسيا ماركز: هيچ كس لياقت اشكهاي تو را ندارد و كسي كه چنين ارزشي دارد باعث ريختن اشكهاي تو نميشود ))


ريشه احساس منو خشكوندي


ديگه احساسي ندارم تو دلم


دل پاكمو آتيش زدي سوزوندي


ديگه حتي آهي ندارم واسه دلم



بيا ييد دست در دست هم بدهيم تا خانه اي از آجر طلايي اميدبسازيم
حصيري از گلهاي آبي رنگ محبت را بام آن کنيم
و با گلهاي سرخ گذشتآنرا تزيين کنيم
بيائيد فرشي از عاطفه را مهمان اين خانه کنيم و تصويري از لبخندمان
را بر ديوار اين خانه طلائي آويزان کنيم
آنگاه هنگام غروب با مرغ عشق همآوا شويم وسجده اي بر سجاده عشق آريم

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 2 تیر 1386 - 21:28    
Arezoo
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 155
عضو شده در: 26 خرداد 1386
محل سکونت: اصفهان
blank.gif


امتياز: 1419

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

شايد آن نگاه سنگين در تلاطم امواج

باشد آرامگاه ابدي انتظارم

گام بر مي دارم و بر روي ساحل

نقشي از تو را يادگار مي گذارم


همچون بوفه كوري خسته از شكستن

تنها دلي پر از حرست و آه كوله بارم

در آخرين گام زير لب زمزمه مي كنم نامت را

تا بداني تا ابد دوستت دارم

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7  بعدی
صفحه 2 از 7

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc