این بخشی از ایمیل یکی از دانشجوهای بنده هست که فکر میکنم من رو با برادرشون اشتباه گرفتن (احتمالاً به خاطر اینکه ایشون یک ترم زودتر از موعد مقرر با وبلاگ بنده آشنا شده و کمی احساس خودمونی میکنه)
در بحث انجمنها من همیشه مراقب بودم که نامحرم وارد نشه و اگر شد به هر نحوی بوده با کمک مدیران، دکش کردیم.
در مورد اعتقادات و ... برای اینکه نظرهای مخالف رو خنثی کنم، سیاستهای پشت صحنه زیادی به کار گرفتم که بیانش درست نیست وگرنه هر کسی با این عقاید بود در وب منزوی میشد...
به هر حال، میخوام بگم که اینطورها هم که فکر میکنی نیست. یعنی بیگدار به آب نزدم و میدونستم که دارم چی کار میکنم.
بله، وب میتونه جای خطرناکی باشه، یه وقت بقیه نگن این همه چیزش رو رو کرد، پس ما هم اگر این کار رو کنیم، مشکلی نیست!! خیر.
بد نیست بدونید که وضعیت من واقعاً خطرناکه!
خدا نکنه یه دانشجو مثلاً نمره کم بگیره!
عذر میخوام، اما این رو بخونید:
اخه بدبخت فکر کردی تو هستی کی /// یه روز مهندسی یه روز دیگه بسیجی
نفهمیدیم مسلمونی یا که مسیحی /// ایقدر نکن نصیحت بابا میشم اذیت
بعدش با این وضعیت یه چیزی میگم نمونه واست شخصیت
(بخشی از ایمیل یکی از دانشجوهای من که الان دیگه فارغ التحصیل شده و چون هیچ وقت نخواست که درس بخونه، یکی دو درسش رو افتاد! یه ایمیل ساخته با آدرسی که من دارم، فقط انتهاش 2 اضافه کرده! حالا تصور کنید این دانشجو راه بیفته و به دانشجوهای من با اون ایمیل مثلاً فحش بده! دانشجو نگاه میکنه میبینه یک ایمیل از طرف hamidreza niroomand آمده که مثلاً داخلش پر از فحش و عکس و ... هست!!)
اگر بدونید من چه ایمیلها و چیزهایی دریافت میکنم، شاخ در میارید!
برخی مواردش رو خودم هم روم نمیشه اینجا بذارم وگرنه میذاشتم که تعجب کنید!
شاید باور نکنید، اما یکی از بزرگترین دغدغههای من اینه که من باید بالاخره ارشد بگیرم یا نگیرم!! آیا صلاح هست یا خیر! اگر ارشد بگیرم، ارشد داشتن یعنی بالاتر رفتن و هر چه بالاتر، دردسرها و صدای افتادنها بیشتر! نکنه دردسرهایی برام ایجاد بشه که زندگیم رو تلخ کنه! من زندگی عامی و آزادانه رو دوست دارم.
یه روز به یکی از اساتیدی که داشتم، چنین ایمیلی زدم: