niyosha488
کاربر فعال
پست: 1537
عضو شده در: 11 مرداد 1385
امتياز: 14831
|
عنوان: |
|
|
سلام به همگی دوستان
پس از ایمیل قبلی که دو هفته پیش در مورد خانم انوشه انصاری ( اولین خانم جهانگرد فضا ) ارسال کردم و مورد توجه زیاد دوستان قرار گرفت ، ابن بار اخبار و عکس های کاملتری از سفر خانم انوشه انصاری به فضا را در زیر قرار دادم.
دوستان میتوانند در ایمیل قبلی من ( که در آرشیو گروه مارشال مدرن ) قرار دارد اطلاعات نسبتأ کاملی را از خانم انوشه انصاری بدست بیاورند . هرچند که در این ایمیل نیز سعی شده اطلاعات مهم برای دوستانی که به ایمیل قبلی دسترسی ندارند نوشته شود .
خانم انوشه انصاری ( متولد مشهد ، ایران ) اولین خانم جهانگرد فضا میباشد که در سفر 11 روزه خود به فضا روز گذشته به کره زمین بازگشت .
از نکات مهم و تحسین برانگیز سفر خانم انصاری پوشیدن پیراهن هایی با پرچم کشور ایران ، در کنار پرچم کشور آمریکا بود .
انوشه انصاری
« نخستین بانوی جهانگرد فضایی و نخستین سفیر فضایی»
انوشه انصاری پس از دو دهه توام با موفقیت در زمینه کارآفرینی دست به تاسیس شرکت Prodea System زد.
انوشه انصاری که اینک تیتر مهم ترین رسانه های جهان را به عنوان نخستین بانوی فضانورد که به طور خصوصی عازم فضا است به خود اختصاص داده، روز 27 شهریور (18 سپتامبر) برای اقامتی 10 روزه بر عرشه ایستگاه بین المللی فضایی خواهد ایستاد. او یکی از مسافران کپسول سایوز TMA-9 است که از مرکز کیهان نوردی بایکونور در قزاقستان به فضا پرتاب خواهد شد. همراهان او در این سفر ، مایکل لوپز آلگریا فضا نورد ناسا (سازمان فضایی آمریکا) و میخاییل تورین ، کیهان نورد روسیه خواهند بود.
خانم انصاری چهارمین گردشگر فضایی خواهد بود که عازم فراسوی مدار زمین خواهد شد و همچنین لقب نخستین فضانورد ایرانی را از آن خود خواهد کرد. او 6 ماه دوره آماده سازی خود برای این سفر را در مرکز آموزشهای کیهان نوردی گاگارین در شهر ستارگان Star City روسیه و همچنین مرکز فضایی جانسون در هیوستون واقع در ایالت تگزاس آمریکا سپری کرده است.
انوشه انصاری که به نام یکی از طرفداران فعال فناوریهای تغییر دهنده جهان مشهور است ، از دوران کودکی رویای فضانوردی را همواره در سر می پرورانده است.در سال 2004 خانواده انصاری تامین مالی جایزه 10 میلیون دلاری Ansari X-prize را بر عهده گرفتند.این جایزه که به یک سازمان غیر دولتی تعلق می گرفت، به تشویق اختراع یک وسیله نقلیه فضایی جدید دست زد که بتواند از مدار زمین خارج شودو در مدت کمتر از دو هفته دوباره به مدار خارج از کره زمین مسافرت نماید.
پیش از تاسیس این شرکت خانم انصاری در سمت موسس، رییس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت فناوریهای تله کام Telecom Technologies, Inc. فعالیت میکرد. پس از ثبت 3 طرح کلیدی و کسب اعتبار آن در آمریکا و همچنین ارتقا شرکت به موسسه ای با 250 کارمند و رشد مدام و ثابت 100% سالانه از زمان تاسیس، این موسسه با شرکت Sonus Networks Inc که یکی از ارایه دهندگان محصولات زیربنایی انتقال صوت بر مبنای پروتوکل اینترنتی بود، تلفیق شد.
انوشه انصاری نمونه زنده ای است از آن چه که به رویای امریکایی معروف شده است. او در حالی در دوره نوجوانی به ایالات متحده مهاجرت کرد که نمی توانست به خوبی انگلیسی صحبت کند. انوشه خود را غرق در تحصیلاتش نمود و کارشناسی خود را در رشته الکترونیک و مهندسی کامپیوتر از دانشگاه جرج میسون و سپس کارشناسی ارشد خود را در مهندسی الکترونیک از دانشگاه جرج واشنگتن George Washington University دریافت نمود و در حال حاضر در حال اخذ کارشناسی ارشد در رشته نجوم از دانشگاه سوینبورن Swinburne است.
انوشه عضوی از Vision Circle وابسته به بنیاد X-prizeو همچنین هیات امناء این بنیاد است. او تا کنون افتخارات فراوانی را کسب نموده که از جمله آنها می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
جایزه ویژه بنیاد ملی زنان پیشگام در کار ، جایزه کارآفرینی دانشگاه جرج میسون ، جایزه دانش آموخته ممتاز و برگزیده دانشگاه جرج واشنگتن، جایزه سال ناحیه جنوبی کار آفرینی ارنست و یانگ.
این در حالی است که تحت رهبری وی شرکت فناوریهای تله کام Telecom Technologies, Incدر رده 500 شرکت دارای سریعترین رشد در فهرست مجله Inc. magazine و در فهرست 500 شرکت فناوری دارای سریعترین رشد از سوی مجله Deloitte & Touche قرار گرفت.
افزون بر دست آوردهای کاری و تجاری ، انوشه فعالانه به دنبال راههایی برای فعال ساختن موسسات اجتماعی برای ایجاد تغییرات پیشرو در جهان است. او عضو هیات مدیره بنیاد Make-a-Wish شمال تگزاس و مرکز دفاع از کودکان کالین کانتی Collin County Children’s Advocacy Centerاست و همچنین همکاریهایی با چندین مرکز غیر انتفاعی دیگر ، از جمله بنیاد آشوکا Ashoka برای حمایت از فعالیتهای کارآفرینان اجتماعی دارد
خانم انصاری می گوید: با دست یافتن به این آرزو که از دوران کودکی در سر داشتم،امیدوارم به جوانان سراسر دنیا بطور مسلم نشان دهم که هیچ محدودیتی برای آنچه که میخواهند بدست بیاورند وجود ندارد..
«انوشه انصاري» اولين فضانورد ايراني به همراه دو فضانورد آمريكايي و روسي 10 روز پیش به ايستگاه بينالمللي فضايي قدم گذاشتند.دريچه خروجي كپسول فضايي سويوز روسيه در حالي كه اولين بانوي فضاگردجهان را در خود داشت، به داخل ايستگاه بينالمللي فضايي ISS باز شد و انوشه انصاري، ميخائيل تيورين و مايكل لوپز آلگريا قدم به خانه جديد فضايي خود گذاشتند.
«انوشه انصاري» اولين فضانورد ايراني، «ميخائيل تيورين» كيهاننورد روسي و فرمانده سفينه و «مايكل لوپز آلگريا» فضانورد آمريكايي و مهندس پرواز، روز دوشنبه 27 شهریور 1385 سوار بر پرتابگر فضايي سايوز از مركز فضايي بايكنور واقع در قزاقستان به فضا پرتاب شدند.
از سوي ديگر فضانوردان شاتل فضايي آتلانتيس نيز ايستگاه بينالمللي فضايي را به مقصد زمين ترك كردند .اکنون ، «پاول وينوگرادو» فضانورد روسي، «جفري ويليام» فضانورد آمريكايي و «توماس ريتر» فضانورد آلماني ساكن ISS ( ایستگاه فضایی بین المللی ) هستند.
در اولین تماس ساعت 11:50 در يک رويداد کم نظير تله کنفرانسي بين 3 فضاپيماي شاتل فضايي آتلانتيس ، فضاپيماي سايوز و ايستگاه بين المللي فضايي برقرار شد. در اين ارتباط خدمه سايوز از پرواز موفقي که تاکنون سپري کرده اند، ابراز رضايت کردند. در اين گفتگو انوشه انصاري خطاب به فرمانده و خدمه ايستگاه فضايي بينالمللي گفت : "سلام مرا بپذيريد ، من بي صبرانه منتظر ملاقات شما هستم."
اما خبري که در طول سفر باعث اضطراب فراوان شد ، به صدا درآمدن آژير خطر در ايستگاه فضايي بود. به گزارش سي.بي.اس پس از آن که بوي دود شديدي در محيط به مشام رسيد ، آژير آتش سوزي به صدا درآمد و فضانوردان بلافاصله ماسکهاي مخصوص را به صورت زدند اما خوشبختانه دقايقي بعد مشخص شد اتفاق ويژهاي در ايستگاه رخ نداده و هيچ آتش سوزياي در کار نبوده است. به نظر ميرسد علت اصلي حادثه نشت کوچکي در سيستم اکسيژن ساز ISS بوده که به توليد بو در محوطه منجر شده است.
جزئياتي از زندگي در فضا
منبع : وبلاگ خانم انوشه انصاري . ارسال خبر از فضا .
خيليها ميخواهند بدانند چگونه در فضا حمام ميكنيم؟ چگونه دندانهايمان را مسواك ميكنيم؟ چگونه موهايمان را ميشوييم؟
خوب دوستان بايد اعتراف كنم كه رعايت بهداشت در فضا كار چندان سادهاي نيست. اينجا دوش و يا شيرآبي كه آب زلال از آن جريان داشته باشد، يافت نميشود. آب در اينجا به جاي اينكه جريان يابد، شناور ميشود. اين موضوع از شست و شو يك صحنه جنگي تمام عيار ميسازد. خوب پس لابد ميپرسيد آنهايي كه آن بالا و در فضا اقامت دارند براي شست و شوي خود چه ميكنند؟ مخصوصاً فضانورداني كه براي حدود 6 ماه در ايستگاه مستقر ميشوند. آنها راهحلي مبتكرانه براي اين كار دارند.
ما در اينجا حولههاي مرطوب، ليفهاي نم دار و حولههاي خشكي داريم كه از آنها براي تميز كردن بدنمان استفاده ميكنيم.افراد معمولاً روزي يك حوله مرطوب و چندين حوله خشك براي اين منظور به كار ميبرند. هر كسي يك بسته بهداشتي مخصوص به خود دارد كه در آن مسواك، ابزار ريشتراشي، كرم و ساير مايحتاج مورد نياز تعبيه شده است. من بسته ديك را گرفتهام كه در آن ريشتراش و كرمهاي مختلف مخصوص ريشتراشي موجود است اما لوازم آرايشي در آن پيدا نميشود!!!
مسواك زدن در فضا خود لطيفهاي ديگر است. شما نميتوانيد پس از پايان مسواك زدن دهان خود را با آب بشوييد و در انتها آب داخل دهانتان را بيرون بريزيد. در اينجا بايد در انتهاي مسواك زدن هر آنچه در دهانتان است را قورت دهيد (اوه خداي من). فضانوردان به اين كار اثر نعناي تازه ميگويند.
هيجانانگيزترين تجربه در ايستگاه بينالمللي فضايي - شايد من آن را يك تجربه ميدانم - شستشوي موهاي سر فضانوردان است. حالا من ميفهمم چرا فضانوردان موهاي خود را كوتاه ميكنند. ابتدا بايد يك كيسه حاوي آب را روي سرتان بگذاريد و بعد از اينكه گويهاي كوچك آب دور و بر سر شما آرام گرفتند با استفاده از شامپوي خشك و بسيار با ملايمت موهايتان را بشوييد. با كوچكترين حركت حسابنشدهاي قطرات گوي مانند اب به همه طرف پراكنده ميشوند. من از اين تجربه خود فيلمي گرفتهام كه به محض بازگشت به زمين در اختيار شما قرار خواهم داد.
آب در اينجا بسيار با ارزش است و دائماً بازيابي ميشود. هيچ چيز مرطوبي دور ريخته نميشود مگر اينكه در هوا تبخير شود. يك واحد هدايت و جمعآوري رطوبت موجود در هوا دائماً بخار آب موجود در هوا را جمعآوري و پالايش ميكند تا مجدداً مورد استفاده قرار گيرد. اين موضوع حتي لباسهاي ورزشي فضانوردان را بعد از تمرينات ورزشي نيز شامل ميشود. يك بار فضانوردي به من گفته بود كه "فضانوردان خيلي به هم نزديك هستند و مانند خواهران و برادران يكديگر ميباشند. آنقدر نزديك و صميمي كه عرق يكديگر را نيز مينوشند." حالا من معني واقعي اين حرف را ميفهمم. چرا که لباس های فضانوردان هنگامی که در دستگاه مخصوص برای شسته شدن قرار داده میشود تمام آبهای آن گرفته میشود و برای استفاده ( نوشیدن ) پس داده میشود .
اينجا در ايستگاه بينالمللي فضايي تجهيزات ورزشي زيادي وجود دارند. براي مثال يك چرخ افقي كه بايد به زحمت آن را چرخاند و دوچرخه ثابتي كه چشمانداز بسيار بديعي به زمين دارد، در بخش روسي ايستگاه مستقر است. پارهاي تجهيزات مقاومتي و يك دوچرخه ثابت ديگر نيز در بخش آمريكايي ايستگاه فضايي موجود است.
فضانوردان و كيهاننوردان هر روزه و گاهي اوقات دو بار در روز به تمرينات ورزشي ميپردازند تا از اثرات مخرب بيوزني بر ماهيچهها و استخوانهاي خود بكاهند. شايد شما ندانيد كه اگر انساني براي مدتي طولاني در شرايط بيوزني اقامت كند، از آنجا كه براي جابجا شدن و يا جابجا كردن لوازم به نيروي زيادي احتياج ندارد، ماهيچههاي او شروع به آب رفتن و چروك خوردن ميكنند. وزني وجود ندارد و بنابراين شما براي جا به جا كردن احتياج به صرف انرژي نداريد. همچنين بدن شروع به دفع كلسيم ميكند و فضانوردان به پوكي استخوان مبتلا ميشوند.
يك ضربالمثل قديمي ميگويد كه شما نميتوانيد هم كيكتان را نگه داريد و هم آن را بخوريد. من فكر ميكنم براي رسيدن به تمام زيباييها و هيجانات يك سفر فضايي بايد بهاي آن را نيز پرداخت كرد. مطمئناً يكي از شما كه مشغول خواندن اين مقاله هستيد، زيستشناس و يا پزشكي ميباشيد كه با مطالعه و بررسي قادر به كاهش چنين اثراتي بر بدن انسان هستيد. در آن صورت ما ميتوانيم به سفرهاي فضايي اينده خود به مريخ و يا ساير سيارات منظومه شمسي اميدوار باشيم و دامنه تحقيقات خود را به خارج از مرزهاي منظومه خورشيدي بكشيم.
آخرین نوشته انوشه انصاری از فضا
سلام به دنیا،
من در حال نوشتن آخرین پست خود از مدار زمین هستم و این موضوع احساسی تلخ و شیرین برایم به همراه دارد.
من به تازگی آخرین شام را در مدار صرف کردم. ما برای شام مقداری گوجه فرنگی تازه داشتیم که به همراه من و خدمه چهاردهم به ایستگاه فضایی بینالمللی (ISS) آورده شده بود و آنها را برای مراسم ویژهای مانند امشب ذخیره کرده بودیم. ماهی دودی و برخی اغذیه مرسوم فضایی نیز سر میز شام سرو میشد. جف ویلیامز همسفر من در بازگشت به زمین ضمن خوشآمدگویی به خدمه اردوی چهاردهم، برای آنها ماموریت موفقی آرزو کرد.
سپس میشا (نام دوستانه میخائیل) تیورین سخنرانی بسیار زیبایی ارائه نمود... من فکر میکنم که او وبلاگ من را خوانده بود چون که احساسات و عواطفی که بیانشان میکرد تکرار دوباره نوشتههای من در وبلاگم بود. او عنوان کرد که ما هر چند انسانهایی از کشورهای مختلف با پیشینههای متفاوتی هستیم و فرهنگی مخصوص به خود داریم، اما حالا که اینجا در فضا، گرد هم آمدهایم و با هم کار میکنیم، رابطه و دوستی ویژهای را پایهریزی کردهایم.او سپس افزود: " این ایستگاه روزی پیر و فرسوده و ناکارآمد خواهد شد. در چنین زمانی مسئولان ایستگاه را از مدار خارج خواهند کرد و آن را به سمت زمین خواهند فرستاد. ISS به سبب این موضوع در اتمسفر زمین خواهد سوخت و از بین خواهد رفت اما خاطرات و روابط دوستانه ما از این سفر برای همیشه در ذهنها باقی خواهد ماند."
موسیقی سوزناکی در پس زمینه پخش میشد و میخواند "چه شکننده هستیم ما ...". بعد از آن میشا به من گفت که چیزی برای غافلگیر کردن من دارد... او سپس نشان مخصوص خود را به من داد. نشان مخصوص کیهاننوردان، برچسب نام وی و خرس عروسکی کوچکی که در تمام زمان پرتاب در جلوی ما، داخل کپسول فضایی سویوز TMA-9 آویزان بود. حتماً شما آن را در فیلمهای پرتاب دیدهاید. او به من گفته بود که این عروسک که میشا نامیده میشود سنسور بیوزنی ما در طول سفر خواهد بود.
سخنرانی و هدیه مخصوص میشا احساسات من را به شدت تحریک کرد، به گونهای که نتوانستم جلوی اشکهایم را بگیرم. تمام روز سعی کرده بودم احساساتم را برای خودم و در درونم نگه دارم. سعی داشتم نشان دهم که همه چیز عالی و خوب و بر وفق مراد است اما به راستی احساس میکردم در حال از دست دادن چیز مخصوصی هستم. واقعیت این است که شما دوستی مخصوصی را آن بالا پایهگذاری میکنید که شکستن آن بسیار سخت است. در 10 روز گذشته من با اطمینان به میشا و مایکل زندگی خود را به آنها که بسیار خوب و مهربان هستند، سپرده بودم و آنها مانند خواهر خودشان مراقب من بودند... آنها این سفر را به طریقی بسیار عالی برای من خاطرهانگیز ساخته بودند و من اطمینان دارم که هرگز آنها را فراموش نخواهم کرد.
امشب نوشتن برایم بسیار مشکل است. من بسیار حساس شدهام و میلیونها فکر در هر لحظه ذهن مرا در مینوردند. هر چند دقیقه یک بار اشکهایی که به زحمت آنها را نگه داشتهام جاری میشوند و بغض گلویم را میفشارد. سپس من همه آنها را فرو میدهم و تلاش میکنم قطار بی پایان افکارم را کنترل کنم... من در زمان پرتاب اصلاً چنین احساساتی نشده بودم. فکر میکنم که من شروع کننده خوبی هستم اما پایان دهنده مناسبی نیستم.
در این لحظات آخر سعی دارم به گوشه و کنار ایستگاه سرک بکشم و تلاش خواهم کرد همه چیزهایی را که میبینم و احساس میکنم در حافظهام ذخیره کنم. چندین بار به خود اجازه دادم در هوا شناور شوم و به اطراف جست و خیز کنم تا دقیقاً ببینم که کجا را ترک خواهم کرد.
مدت زمان زیادی از پنجره ایستگاه به بیرون نگاه کردم و از خود پرسیدم دوباره من چه وقتی این منظره را خواهم دید؟ تلاش زیادی کردم تا چند ترانه مورد علاقهام را زمزمه کنم. امروز صبح زمان صبحانه ترانه "تنها اگر تو بخواهی"، اثر انیا را زمزمه میکردم که خیلی به من انرژی داد و تمام روز "جایی بر فراز رنگین کمان" و "چیزهای مورد علاقه ام" را با سوت زدن میخواندم.
من سعی کردم بر روی موضوعات مثبت تمرکز کنم.... فردا من همسرم را بعد از زمانی طولانی دوباره خواهم دید. شش ماه گذشته برای هر دوی ما بسیار سخت بوده است. او همان کسی است که من همیشه به دنبالش بودم. ما تا زمان انجام این سفر هیچگاه از هم جدا نشده بودیم... او در زمان سفر من سعی میکرد قوی و استوار باشد تا تکیهگاهی امن برای من فراهم آورد... اما من به خوبی میدانم که از داخل میجوشید و میخروشید. تنها وقتی بشنود که ما را به سلامت از کپسول بیرون کشیدهاند، نفسی آسوده خواهد کشید.
من به تازگی با خواهرم صحبت کردهام و به وضوح نگرانی و دلواپسی را از صدایش شنیدم. او به شدت میترسد که مرا از دست دهد... من به او قول دادم که در چند روز آینده سالم و زنده او را ملاقات خواهم کرد... من با اطمینان میتوانم بگویم که او گریه میکرد اما با زحمت فراوان سعی داشت صدایش عادی جلوه کند.
فرود معمولاً حدود 4 ساعت طول خواهد کشید و مسافرت بسیار خشنی است که با برخوردی سخت به زمین، پایان خواهد پذیرفت. هنگامیکه سویوز وارد جو شود به گوی کوچک آتشینی تبدیل میشود. سپس چترهای کپسول باز خواهند شد که منجر به ایجاد ضربههایی سخت و ناگهانی به سیستم میشوند. در آن شرایط ما به هر طرفی پرت خواهیم شد و تکانهای شدیدی در انتظار ما خواهد بود. بعد از آن و در نزدیکی زمین موتورهای کوچکی روشن میشوند تا از برخورد ما به زمین مانند آنچه برای شهابسنگها روی میدهد جلوگیری کنند. من زیاد نگران اتفاقاتی که در طی فرود روی خواهند داد نیستم... من موضوعات دیگری برای نگران شدن دارم. من به این فکر میکنم که چه زمانی دوباره میتوانم این شادمانی و آزادی را تجربه کنم.
سفر من میرود که پایان گیرد، اما رویاهای من تازه شروع شدهاند.
شما در پیامهایتان برایم گفتهاید که از من الهام گرفتهاید. باید اعتراف کنم که من نیز از شما الهام گرفتهام. هر بار که فکر عزیمت از ایستگاه بینالمللی مرا آزار میدهد، یکی از پیامهای شما را به یاد میآورم و به آینده نگاه میکنم و با خود میاندیشم که ما به کمک هم قادر به انجام چه کارهایی هستیم.
سفر ناگهانی من به مسکو و تغییر لیست فضانوردان در آخرین دقیقه، همه اینها میتوانند مفهوم خاصی را در بر داشته باشند. شاید من باید صدای ساعتی زنگ دار باشم که رویاهای کوچکی را در درون شما بیدار کنم تا همگی شما با ایجاد تغییری در زندگی خود، دنیای بهتری را برای همه ما رقم بزنید... شاید من باید الهام بخش دانشمندان جوانی باشم که در آینده با آسانسور به فضا سفر خواهند کرد. شاید من باید به خودم و همه مردم نشان میدادم که توانمندیهای بی حد و حصری داریم. ..شاید... شاید... شاید.
افکار زیادی از مغزم گذر میکند و مطمئن نیستم که بدانم چه باید میبودم و یا چه باید میکردم. من هرگز برای آینده خیلی دور برنامهای نداشتهام و هدفی را تعقیب نکردهام. من همیشه هدفی واضح داشتهام و به صدای درونیم اجازه دادهام من را برای رسیدن به آن هدف یاری کند.
من همیشه میدانستم که روزی به فضا خواهم رفت و راستش را بخواهید هیچگاه نمیدانستم چگونه... اما من همیشه به همه میگفتم که عاشق فضا هستم و میخواهم به آنجا سفر کنم و سرانجام راهش را یافتم.
فردا مقصد من زمین است. اما زمینی که فردا به آن خواهم رفت با زمینی که آن را ترک کردم متفاوت است. حالا اوضاع کمی بهتر است چون عشق بیشتری در آنجا یافتهام. من محبت و عشق شما را در لابلای کلماتی که برایم فرستادهاید میبینم و امیدوارم که قادر به حفظ این موج مثبتی باشم که ایجاد شده و آرزو میکنم بتوانیم انسانهای بیشتری را شریک این شادمانی کنیم.
از قدیم گفتهاند بخند تا دنیا به تو بخندد. من با تجربه ای که دارم میگویم که این حرف درست است... من بارها گفتهام که لبخند من مسری است... امیدوارم شما نیز آلوده خنده من شده باشید، چون وقتی میخندید دیگران به سختی میتوانند به شما بگویند نه... یا از شما متنفر باشند و یا به شما آسیب برسانند.
خوب امشب که به رختخواب میروید لبخند بزرگی به پهنای صورتتان بزنید و اثر معجزه وار آن را فردا ببینید. صبح زمانی که از خواب برخواستید فراموش نکنید که لبخند زیبای خود را برای همه روز روی صورتتان حفظ کنید...تا زمانی که بشنوید من فرود آمدهام.
دوستان عزیزم... عمر زیاد، پربرکت و سرشار از شادمانی برایتان آرزو میکنم
انوشه انصاري, ايستگاه بينالمللي فضايي |
|