كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن ادبي
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3  بعدی
چقدر به مرگ فکر می کنی ؟
پست تاریخ: شنبه 26 خرداد 1386 - 14:16    
barfi
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 204
عضو شده در: 8 مهر 1385
محل سکونت: karaj
blank.gif


امتياز: 1993

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

نه همون پيشيه بهتره. Mr. Green

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 28 خرداد 1386 - 00:54    
shoiichi
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 162
عضو شده در: 12 اردیبهشت 1386
محل سکونت: tehran
blank.gif


امتياز: 0

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

فعلا مطلب دستم نيست مطالبش رو ان شاالله اگر بشه حتي الامكان بايد با سند عرض كنم . دستم كه رسيد چشم.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: جمعه 7 فروردین 1388 - 13:00    
ll_love22000
تازه به جمع ما پيوسته
تازه به جمع ما پيوسته


پست: 1
عضو شده در: 6 فروردین 1388
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 9

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

سلام به همه دوستان
این اولین پست منه

خیلی حال کردم دمتون گرم آفرين

اگه مایل بودید یه سر به وبلاگم بزنید . ممنون Very Happy
http://sarmast-tarin.blogfa.com Arrow Arrow Arrow

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: جمعه 7 فروردین 1388 - 13:20    
gtm396
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 379
عضو شده در: 15 آذر 1387

iran.gif


امتياز: 4613

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

خوش اومدی دوست عزیز Razz

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: جمعه 7 فروردین 1388 - 23:30    
hoory
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 129
عضو شده در: 7 بهمن 1387
محل سکونت: usa and Iran
blank.gif


امتياز: 1238

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

Oh mygod In noroz what a strange topic!!

I know this matter is a fact but these days are supposed to be celebrayion days and happy time.ofcourse to be honest with you I have thougth about death alot because i have exprienced alot of disasters in my life.Its natural that in very bad situations when you feel so sad you think of death but your faith always helps you,
We should only need to be spritual persons to overcome our problems.Remember God is always with us so Dont worry Be happy
Razz

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 8 فروردین 1388 - 19:28    
hoory
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 129
عضو شده در: 7 بهمن 1387
محل سکونت: usa and Iran
blank.gif


امتياز: 1238

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

Friends.In the last sentence i made a mistake in writing
I wanted to say;We only need tobe ......or we should be..
By the way as its written in holly quran:thinking of god in any stressful situaton makes you calm down.never forget this important point
Razz

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: chaser (شنبه 15 فروردین 1388 - 09:12)

پست تاریخ: چهار‌شنبه 12 فروردین 1388 - 11:08    
MHGH
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 410
عضو شده در: 11 شهریور 1387
محل سکونت: tehran
iran.gif


امتياز: 5613

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

khob mna ghablan ba shoiichi post midadam
hala ham ba mhgh
farghi ndare
marg be tanasobe afkare ma be ma niro mide ya az ma niro migire

age onvare marg ro khob bebinim va eteghad dashte bashim ke natayeje amalemon

onvar behemon dade mishe
khob
age tanbali ro va faramoshi ro bezarim kenar

kraye khobemon ba jediyat shoro mishe

age ham marg ro akhar zendegi bedonim ke mishe hamin donyaii ke darim

migim ta zende hastim khosh begzaronim
pol jam konim
dozdi va khiyanat ham mani asliye khodesho az dast mide

be har hal age betonim adam beshim
be ghole hoory aziz
khoda hamishe ba bande hashe
narahat nabashid
va shad zendegi konid dar mahzare hagh

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: sooraty (شنبه 15 فروردین 1388 - 09:20)

پست تاریخ: شنبه 15 فروردین 1388 - 22:38    
ghodrat
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 568
عضو شده در: 13 بهمن 1384
محل سکونت: کنار دوستان
iran.gif


امتياز: 5469

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

از درس شیرین شایدم تلخ شایدم ترش شایدم دو مزه ذخیره و بازیابی اطلاعات شروع میکنم

چهار شنبه بود دومین جلسه درس (اولین جلسشو پیچونده بودم) با ده دقیقه تاخیر رفتم سر کلاس تا رسیدم دیدم شروع کرد اسمهارو خوندن . همه اسمهارو خوند غیر از اونایی که اولین جلسشون بود اومده بودن استاد گفت اسم هر کسی رو که نخوندم بگه تا اسمشو بنویسم ( خوب وارد فضای کلاس میشیم)

استاد: کیا اولین جلسشونه دستاشون بالا

یه هو ۱۲۰ تا دست رفت بالا ( منظورم ۷ تا دسته جووو دادم)

استاد: خوب شما اسمت چیه

یارو: نقدی

( نکته:این استاد انقدر بلند حرف میزنه که بعد کلاس حتما باید گوشاتو مسواک بزنی )

استاد: چی تقی

یارو: نه استاد نقدی (با حالتی شمرده تر)

استاد: آهان نقیبی

یارو : استاد نقد نسیه …. نقدی

استاد: با لبخند آهان نقدی خوب از اول بگو نقدی چرا آروم میگی مردی گفتن زنی گفتن بلند و رسا صحبت کن

استاد اسم چند نفر دیگرو پرسید تا رسید به اسم من

من پیشه خودم گفتم اونا که اسم و فامیلشون راحت بود خودشو کشت تا فهمید ….

استاد: شما

من: احرار قیم

استاد: چی؟

دیدم فایده نداره گویا استاد کره

من(با صدایی بلند):احرار با ح جیمی از حر میاد فامیلمم قیم

استاد: اوه ببخشید چرا قاطی میکنی چرا انقدر داد میزنی میشنوم

من: استاد داد نزدم خواستم بگم خیلی مَردم

دو ساعت بعد ۵ دقیقه آنتراک داد

من با ۱لیوان قهوه اومدم سر کلاس

استاد درسو شروع کرد

استاد : آقا سر کلاس چیز نخورید

من: استاد داغ بود اوردم سرد بشه, نخوردم

استاد: میدونم آبه

من: نه استاد قهوست

استاد: مگه اینجا قهوه خونست

من: اِ پس اشتباه اومدم فکر کنم قهوه خونه کلاس بغلی بوده اشتباهی اومدم این کلاس استاد شرمنده با اجازه برم کلاس بغلی ( اینجارو با صدای عادی گفتم چون گوشاش سنگین بود نشنید)

استاد: اونجا چه خبره چرا همه میخندید

میریم سر یه درس ۷ مزه دیگه به نام مدارهای الکترونیکی

یکشنبه بعد از کلی کلاس ساعت ۴.۳۰ باید برم سر کلاس مدار

درس داد و درس داد تا رسیدیم به آنتراک

کلاس داشت شروع میشد علی گفت بیا یه سر بریم wc

گفتم بریم مخمون باز میشه

Wc بودیم علی گیر داد یه دهن ابی بخون

گفتم : ول کن کلاس شروع شده زود باش بریم

علی: بخون دیگه دل تنگمو بخون

من: باشه … دلللل تنگممممممم دللللل تنگم دل تنگ از این بیداد

چند ثانیه بعد استاد وارد wc شد

استاد: بچه ها کلاس شروع شده ها

من: داریم میایم

استاد: بچه ها صدای کی بود تو کلاس میپیچید

(کلاس و wc دیوار به دیوار همن)

من: چه صدایی استاد!!!!!!

استاد: صدا خوندن

من: استاد ما که صدایی نشنیدیم… علی تو صدایی شنیدی؟

علی:نههههه

من: حتما از بیرون بوده ما که صدای آواز ماواز نشنیدیم

بعد رفتیم سر کلاس

علی: سیب آوردم میخوری

من: نه حس گاز زدن ندارم

علی در بهترین فرصت نصف سیب رو با یه گاز کرد تو دهنشو به زور داشت میجوید

من: استاد ببخشید میشه سر کلاس سیب خورد

علی همون طور که داشت گاز میزد رنگش قرمز شد با اشاره به من میگفت نگو نگو

من:استاد ببخشید آقای ک.ل سوال دارن

استاد: بله آقای ک.ل

علی:

(دهن پور بود نمیتونست حرف بزنه)

استاد:سوالتونو بپرسید

علی : پههه ههههه

(پقی خندیدو کلی سیب از تو دهنش پاشید بیرون )

استاد: اگه حالت خوب نیست میتونی بری بیرون

علی به زور هر چی تو دهنش بود قورت داد و گفت نه استاد حالم خوبه

بعد استاد یه مثال داد بچه ها حل کنن بعد اومد سر وقت ما گفت چی شده بود گفتم هیچی استاد اومد سوال کنه آدامس پرید تو گلوش.

این ماجرایی که میخوام بگمو مهران تعریف کرد من واستون مینویسم(با کمی تغییرات):

کلاس برنامه نویسی پیشرفته :

استاد رو به دو تن از بچه ها میکنه ( مهران و سعید) و میگه: این پروجکتورو راه بندازید

مهران و سعید دست به کار میشن و چون جا واسه لپ تاپ نبوده میذارنش رو صندلی

استاد : اِ پس من کجا بشینم

مهران: استاد الان واستون یه صندلی میاریم

استاد:نه نمیخواد من وایستاده میشینم

(اینجا غیر از سوتی استاد سوتیهای دیگه هم هست)

و باز هم کلاس برنامه نویسی پیشرفته:

کلاس شلوغ استاد کلافه

به زور کلاس رو ساکت میکنه بعد بچه ها (واقع در آخرین ردیف) دوباره شروع به حرف زدن میکنن استاد رگ به رگ میشه میگه .....

http://www.himra.com/category/story/

به زندگیتون بچسبین ادم زنده زندگی میخواد ول کنین این حرفا رو

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 16 فروردین 1388 - 15:34    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47846

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ghodrat, جان، عجب داستانک‌هایی بود، کلی خندیدم Mr. Green
من عاشق این نوع خاطرات خنده‌دارم!

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 16 فروردین 1388 - 16:55    
ghodrat
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 568
عضو شده در: 13 بهمن 1384
محل سکونت: کنار دوستان
iran.gif


امتياز: 5469

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

Hamid, باورت میشه من تنها تو اتاق بودم و داشتم اینا رو میخوندم آنقد صدام بلند بود اشک ازچشام سرازیر بود .این بحث ها چیه آخه آفتابگردان باس مظهر زندگی و تلاش باشه نه رخوت و نا امیدی و .... از این چیزا

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3  بعدی
صفحه 2 از 3

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc