Hamid
مدیريت كل سایت
پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
امتياز: 47846
|
عنوان: پاسخ به «طرف ما ! شعری واقعی؟!» |
|
|
anar, جان، حالا من میخوام شما نظرت رو بگی:
اون شعرها قشنگتره یا این شعر؟ :
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحهای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمیخرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلام و چاکر دوست
(غزل 61 حافظ)
از خواندن شعر اول، یک نوع حس به انسان دست میده و از خواندن شعر دوم هم یک نوع حس.
کدوم حس دوست داشتنیتره؟
چرا تا وقتی این همه اشعار زیبا هست که با خوندن اونها انسان به وجد میاد و احساس لذت میکنه، بیاییم از روش زیبایی به نام شعر برای غالب کردن ایدههای منفی و اعصاب خرد کن و پوسیده به مردم (سوء) استفاده کنیم؟
فکرشو کن! من کتاب ادبیات دانشگاه رو کنار میز گذاشتم، هر وقت اعصابم به هم میریزه، یکی دو تا از این اشعار رو میخونم که فشار خونم متعادل بشه، حالا تصور کن شعر اول توی این کتاب میبود
"از زندگی سیر شدیم"
"پیر شدیم"
"منحرفی"
"بی اعتقادی"
"جنگ، تفنگ"
"لنگ، سنگ"
"اعتراض" و ...
فکر میکنم کلمه منفی دیگهای نمونده بود که توی این شعر استفاده نشده باشه
کلاً من معتقدم انسان بهتره با افکار و اشعار خوب و قشنگ و مثبت همدم باشه نه اینکه هر روز خودش رو بدبختتر از دیروز تصور کنه حتی اگر در بدترین شرایط هست. |
|