جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

تبلیغات پنهان چیست؟ (توضیحاتی در مورد Backmasking یا پیغام های مخفی در رسانه)


در درس «محیط‌های چند رسانه‌ای» وقتی به فصل «ویدئو» و مبحث «فریم» (Frame) می‌رسیم، و یا در درس «شبکه‌های کامپیوتری» وقتی مفهوم انتقال صدا و ویدئو مطرح باشد، برای اینکه برخی مفاهیم در ذهن دانشجو جا بیافتد، مجبورم کمی به خاکی بزنم.

حالا یک ایمیل از یکی از دانشجویان آمده که باز موجب شد این مطلب را بنویسم که در کلاس‌های بعدی لینک بدهم:
-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

سلام استاد
یادتونه سر کلاس شبکه، در مبحث دوربین های چند هزار فریمی گفتید یک
مستندی بود راجع به اینکه در یک فیلمی مصرف یک نوع نوشابه زیاد شده بود
و... خلاصه اینکه گفتید اثبات شده مغز چیزهایی رو اسکن می کنه که گوش و
چشم قادر به شنیدن و دیدن اون نیستند، ما می خواهیم این مسئله رو به یکی
ثابت کنیم ولی مدرک نداریم، شما می تونید یک سایتی، یک منبعی، یک مستندی
رو به ما معرفی کنید که در اون این مسئله اثبات شده باشه؟

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

من خودم این مطلب را شاید پنج سال پیش در هفته نامه پرتو خواندم و حیف که این تکه از نشریه را نگاه نداشتم. نزدیک به دو ساعت است که دارم جستجو می‌کنم تا منابع لازم را پیدا کنم. این نتیجه جستجوهایم است:

ابتدا به مقاله‌ای از ویکی‌پدیا رسیدم با عنوان «پیغام مخفی» یا Hidden message.
همه‌مان می‌دانیم که این روزها تبلیغات‌ها و در کل، رسانه‌ها پر شده‌اند از پیغام‌های مخفی. این مقاله آن‌ها را تقسیم بندی می‌کند و به ده‌ها مورد اشاره می‌کند. این جملات را ترجمه می‌کنم:

A hidden message is information that is not immediately noticeable, and that must be discovered or uncovered and interpreted before it can be known. Hidden messages include backwards audio messages, hidden visual messages and symbolic or cryptic codes such as a crossword or cipher.

ترجمه: یک پیغام مخفی، اطلاعاتی است که سریعاً قابل فهم نیست، بلکه باید کشف یا آشکار و تفسیر شود قبل از اینکه بخواهد فهمیده شود.
پیغام‌های مخفی شامل این موارد است:
- پیغام‌های مخفی درون صداهای برعکس
- پیغام‌های مخفی بصری (عکس و ویدئو و ...)
- کدهای رمزگذاری شده و به شکل نماد درآمده (مثل جدول و رمزگذاری کامپیوتری)

http://a3030.persiangig.com/image/subliminal_messages.jpg

Backward audio messages

در دنیای موسیقی، اصطلاحی وجود دارد به نام Backmasking یا «نهان سازی در برگردان».
در مورد این موضوع پیش از این در مطلب «آنچه از برخي موسيقي​ها نمي​دانستيد!» صحبت کرده‌ایم، ضمن اینکه ویکی‌پدیای فارسی هم لطف کرده است و این مقاله را با کمک فارسی زبانان به فارسی ترجمه کرده. ببینید: نهان‌سازی در برگردان

در این مقاله آمده است:
نهان‌سازی در برگردان یا وارون‌نگاری صوتی (به انگلیسی: Backmasking) روشی‌است برای ضبط صدا که در آن نوا یا پیامی صوتی، به صورت وارونه بر روی نوار آهنگی دیگر ضبط شده و مستتر می‌شود. وارون‌نگاری کاربردی دانسته و تعمدی است و برخی افراد بر این باورند که می‌توان پیغامی را بدین وسیله به شنونده، بدون اینکه از آن آگاه باشد و بدون اینکه خود بخواهد، منتقل نمود.

متأسفانه این تکنیک از سال 1980 به بعد توسط گروه‌های شیطان پرست برای ترویج عقایدشان به کار گرفته شده است که ما در مقاله بالا اشاره کرده‌ایم.

در کلاس‌ها گفته‌ام که: گاهی اوقات می‌بینید یک جوان علاقه وافری به موسیقی دارد. بعد از مدتی عقاید عجیبی پیدا می‌کند که شاید هیچ ربطی به موسیقی‌اش نداشته باشد! وقتی بررسی می‌کنی، می‌بینی پشت آن موسیقی، شیطان منبر رفته بوده!

نمونه بارز آن را در همان صفحه ویکی پدیا می‌توانید بشنوید: سلام علیکم. ظاهراً دارد بر پیامبر سلام می‌فرستد. همان را وارون کرده‌اند: بشنوید. ترجمه پیغام برعکس آن طبق گفته ویکی پدیا این است:
«ما در سوگ راه‌بر هستیم!»، «ما در سوگ احمق هستیم!»، «برو که نامرد هستی!»، «برو که احمق هستی!» «وای از تو که نامرد هستی!» یا چیزهایی نزدیک بدان‌ها شنیده می‌شود.

در پایین همان صفحه در ویکی پدیا، چندین نمونه دیگر از صداهای وارونه را می‌توانید بشنوید.

از همه دوستان، عاجزانه خواهش می‌کنم مواظب موسیقی‌هایی که گوش می‌کنند باشند.
(اگر خواستید وارونه یک موسیقی را بشنوید، با نرم افزار Sound Recorder در ویندوز موسیقی را باز کنید و از منوی Effects گزینه Reverse را انتخاب کنید. در این مطلب نوشته شده است که افرادی که از مشکلات روحی رنج می‌‌برند یا دچار مشکلات ذهنی و عاطفی هستند اصلا نباید دست به تجربه‌ کردن این پدیده بزنند.)

hidden visual messages

و اما، آن موضوعی که بنده برای دانشجوها در کلاس تعریف می‌کنم، این است:

In 1957, market researcher James Vicary claimed that quickly flashing messages on a movie screen, in Fort Lee, New Jersey, had influenced people to purchase more food and drinks. Vicary coined the term subliminal advertising and formed the Subliminal Projection Company based on a six-week test. Vicary claimed that during the presentation of the movie Picnic he used a tachistoscope to project the words "Drink Coca-Cola" and "Hungry? Eat popcorn" for 1/30 of a second at five-second intervals. Vicary asserted that during the test, sales of popcorn and Coke in that New Jersey theater increased 57.8% and 18.1% respectively.

ترجمه: در سال 1957 آقای جیمز ویکری (محقق در مورد تجارت) ادعا کرد که صحنه‌های بسیار سریع به سرعت فلاش در نیوجرسی مردم را تحت تأثیر قرار داده است به طوری که خوراکی و نوشیدنی بیشتری خریده‌اند.
ویکری اصطلاح «Subliminal Advertising» را ابداع کرد و شرکت Subliminal Projection را بر اساس یک تست شش هفته‌ای تشکیل داد.
او مدعی شد که در طی نمایش فیلم Picnic توسط یک پراژکتور مخصوص، یک فریم از 30 فریم را به نمایش لغات «کوکاکولا بنوشید» و «گرسنه‌اید؟ پاپکورن بخورید» اختصاص داده است و این کار هر 5 ثانیه یک بار در طی فیلم تکرار می‌شده است.
او ادعا کرد که در طی تست، فروش پاپکورن 57.8 درصد و فروش کوکاکولا 18.1 درصد افزایش داشته است!
منبع: مقاله Subliminal stimuli در بخش History (در آن‌جا به دو منبع دیگر لینک داده شده است)

همانطور که می‌دانید چشم انسان تا تعداد محدودی فریم در ثانیه را تشخیص می‌دهد. بقیه فریم‌ها توسط چشم دیده نمی‌شوند، اما مغز آن‌ها را درک می‌کند. دقیقاً مثل موسیقی که گوش شما موسیقی درست را می‌شنود، اما مغز شما پشت موسیقی را نیز اسکن می‌کند! اثبات آن نیز بسیار ساده است: کافی‌ست شما با مفهوم صدا و تصویر به صورت علمی آشنا باشید. در جزوه «محیط‌های چند رسانه‌ای» گفته‌ام که صدا یعنی لرزش نه آن چیزی که شما می‌شنوید و از آن لذت می‌برید! لرزش‌ها به گوش شما می‌رسند، اما فقط برخی از آن‌ها برای شما آشکار است. مثل اینکه شما حواستان نباشد و یکی صحبت کند. در این شکی نیست که او دارد صحبت می‌کند و به گوش شما نیز می‌رسد، اما مغز شما فعلاً برایتان ترجمه نمی‌کند. آن موسیقی دارد پخش می‌شود و به شما نیز می‌رسد، اما مغز شما برای شنیدن ترجمه نمی‌کند. (و یا مثل اینکه شما بسیاری از لرزش‌ها (امواج)  در محیط را نمی‌شنوید و درک نمی‌کنید، اما در بحث Mind Controling ثابت می‌شود که می‌توان با همین امواج مغز را کنترل کرد. یکی از خطرناک‌ترین کارهایی که در چند سال آینده اتفاق خواهد افتاد! تصور کنید، با یک دکمه، اعتقادات شما را از آن طرف دنیا کنترل می‌کنند! منبع: مستند HAARP)
در مجموعه مستند Time Warp شما متوجه می‌شوید که اتفاقاتی مثل افتادن لیوان شیشه‌ای و شکستن آن که چشم ما فقط یک لحظه شکستن را می‌بیند، مملو از صحنه‌هایی است که ما نمی‌بینیم.

برای اطلاعات بیشتر و البته تعجب بیشتر، قسمت «استفاده از پیام‌های زیرآستانه‌ای در سینما» در این مقاله ویکی‌پدیا را بخوانید.
این روزها هر یک ثانیه از یک فیلم تشکیل شده است از 29 فریم (یعنی در هر ثانیه 29 عکس از جلو چشم شما عبور می‌کند و شما احساس می‌کنید که یک شیئ، حرکت دارد). در آن فیلم، سرعت نمایش به 30 فریم در ثانیه رسیده و یک فریم از 30 فریم به تبلیغات کوکاکولا و پاپکورن اختصاص داده شده است. چشم شما آن فریم را نمی‌بیند، اما مغز شما آن را اسکن می‌کند و تأثیر می‌پذیرد.

من این جمله را عیناً از هفته نامه پرتو به یاد دارم که نوشته بود: بعد از اینکه صدا و سیمای ایران از این ماجرا مطلع شد، فیلم‌هایی که از کشورهای دیگر خریده است را فریم به فریم بررسی کرد و متوجه شد که بسیاری از فیلم‌ها در لا به لای فیلم یک فریم را به صحنه‌های غیراخلاقی اختصاص داده‌اند!! (که البته نوشته بود بعد از آن، تمام فیلم‌ها، قبل از نمایش، فریم به فریم بررسی می‌شوند)
تصور کنید، شما یک فیلم خیلی معمولی آمریکایی می‌بینید، اما آن‌ها کار خود را کرده‌اند! قوه‌ی شهوت شما را برانگیخته‌اند...

بگذارید اینجا هم عاجزانه خواهش کنم که از تماشای هر فیلمی خودداری کنید. دنیا به همین سادگی‌ها که فکر می‌کنیم نیست!

بسیاری از عکس‌هایی که در اینترنت وجود دارند، می‌توانند در پشت صحنه خود، عکس‌های دیگری را مخفی کنند! در مطلب «با فتوشاپ تصاویر Ctrl+A بسازید!» می‌توانید ببینید که چطور این کار را انجام می‌دهند!

و در حاشیه:
یک دبیر داشتیم که گاهی اوقات بین درس، موضوعات جالب اما نه آنطور که بشود از آن سؤال برای آخر ترم طرح کرد (دیدگاهی که خیلی از اساتید و مربیان ما دارند!!)، مطرح می‌کرد. می‌گفت: چند سال دیگر شما هیچ چیز از جملات درسی من را به یاد نمی‌آورید، همین مطالب غیردرسی است که در ذهنتان باقی می‌ماند و مرور می‌کنید و از آن‌ها تأثیر می‌پذیرید.
خوشحالم که بعد از سه ترم، این دانشجو شاید مطالب درسی من را به خاطر نیاورد اما این موضوعات در ذهنش مانده و حالا حالاها خواهد می‌ماند.
اگر مدرس‌ها بتوانند صحنه‌های به یاد ماندنی را در کلاس‌ها اجرا کنند طوریکه به درس نیز مربوط باشد، آن مبحث تا ابد در ذهن دانش‌جو باقی ماند. این موضوعی است که من با تماشای ویدئوهای کلاس‌ها، از اساتید دانشگاه‌های معتبر دنیا مثل دانشگاه هاروارد، ام.آی.تی و ... آموخته‌ام.
در کلاس برنامه‌نویسی، به تقلید از یکی از این اساتید، چند جفت جوراب سر کلاس بردم و خودم جوراب‌هایم را درآوردم و شروع کردم الگوریتم یافتن و پوشین جوراب از داخل کیسه را عملاً اجرا کردم و با بچه‌ها سعی کردیم الگوریتم کاملی برای این کار پیدا کنیم. (شاید یک ساعت از کلاس، من جوراب می‌پوشیدم و در می‌آوردم!)
در ترم بعد، یکی از دانشجوها ایمیل زد و گفت: استاد مربوط به درس ساختمان داده از بچه‌ها پرسید کدام مبحث از برنامه نویسی را به خاطر دارید، اولین چیزی همه گفته بودند، این بود: الگوریتم یافتن و پوشیدن جوراب :) (هر چند ممکن است به شوخی این جمله را گفته باشند، اما من به هدفم رسیده بودم. شکی نیست که تا عمر دارند آن صحنه‌ها در ذهنشان باقی می‌ماند)
ما اگر بخواهیم در علوم مختلف به نتیجه برسیم، باید این مباحث تئوری را که حال همه را به هم می‌زند دور بریزیم و دروسمان را با مباحث شیرین علمی و عملی ترکیب کنیم.

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : چهارشنبه، 24 فروردین، 1390 توسط Hamid]
[ #از همه جا]



بازدیدها از این مطلب: 60511 بار   امتیاز متوسط :   تعداد آراء: 7   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 8 با 12 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

رامین (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط رامین در مورخه : چهارشنبه، 24 فروردین، 1390
تشکــــر عالی بود،

ای کاش همه نت فقط اینجوری مطلب میزاشتن.

(یا حـــق).


[ ارسال جوابیه ]


زهرا                توسط زهرا در مورخه : چهارشنبه، 24 فروردین، 1390(لینک نظر)
جالب بود والبته تکان دهنده


[ ارسال جوابیه ]


[بدون موضوع] (امتیاز : 1)(لینک نظر)
توسط Gytyonline در مورخه : چهارشنبه، 24 فروردین، 1390
سال اول راهنمایی بود، دبیر علوم اجتماعی فکنم می‌خواستش در مورد شلخته بودن و نامرتب بودن درس بده و توضیح بده و برای این کارش وقتی خواست وارد کلاس بشه با شکلی عجیب وارد کلاس شد کتش رو پشتش انمداخته بود و روی شونش با 1 انگشت نگه داشته بود نصف پیرنش بیرون بود و 1 جوراب هم به پا نداشت و وقتی وارد کلاس شد کیف خودش رو پرت کرد رو صندلی و با این وضع درس رو شروع کردش الان که 10سال هستش از این ماجرا می‌گذره من هنوز که هنوزه این صحنه رو به یاد دارم.

مقاله عالی بود

دستت درد نکنه حمید جان.


[ ارسال جوابیه ]


امین (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط امین در مورخه : جمعه، 26 فروردین، 1390
قبلتر اینکه توهمات مغزتان را به افراد بقبولانید کمی مطالعه کنید

http://seattletimes.nwsource.com/html/entertainment/2002828774_backmasking27.html


[ ارسال جوابیه ]

    Re: امین (امتیاز : 1)
    توسط Hamid در مورخه : جمعه، 26 فروردین، 1390
    سلام؛

    ممنونم، خوندم امین جان.

    به هر حال، اون مقاله هم نظرات مخالف این ادعا رو گفته بود...

    ما هم امیدواریم و خوشحال می‌شیم که ادعاهای backmasking دروغ از آب دربیاد.





    با توجه به اینکه مقاله انگلیسی و فیلتر هست، برای دوستان دیگه می‌گم که خلاصه مقاله این بود:

    برداشت‌هایی که از برگردان صداها می‌شه معمولاً به خاطر تلقین‌هایی هست که به خودمون کردیم.

    نوشته که ممکنه یک نفر 500 هزار ساعت موسیقی رو برعکس کنه و گوش کنه و گه‌گاه وسط‌هاش جملاتی رو بشنوه، این دلیل نمی‌شه که اون موضوع عمدی بوده و تأثیر می‌ذاره.

    در این مقاله گفته شده که شرکت‌ها از انجام عمدی backmasking خودداری می‌کنن.



    جمله آخر مقاله:

    Wandell says any claims that suggest messages imbedded through backmasking can be picked up by the subliminal mind, are just "bizarre" and "implausible."

    آقای واندل می‌گوید: هر ادعایی که بگوید پیغام‌های مخفی شده به روش بک‌مسکینگ می‌تواند توسط مغز نیمه‌آگاه فهمیده شود، فقط یک "توهم" و "غیرمقبول" است.



    من مقاله رو برای علاقه‌مندان در این آدرس قرار دادم:

    https://docs.google.com/do*****ent/d/162uyXD7u2f4xm1SNAX-A4n3Pp_Gu8y3cooWSjBDhsuk/edit?hl=en


    [ ارسال جوابیه ]


آرش (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط آرش در مورخه : پنجشنبه، 25 فروردین، 1390
مطلب بسیار ضعیف است.

به دو دلیل این ادعا صحت ندارد.

اول اینکه مطلی رفرانس معتبر علمی که آن را تائید کند ندارد.

دوم اینکه واضحا مشخص است نگارنده از فیزیولوژی بینایی، انتقال پیام دیداری به مغز، پردازش تصویر در مغز و علوم پایه پزشکی و نوروساینس هیچگونه اطلاعی ندارد.

مطالعه بیشتر در زمینه های ذکر شده در بالا به نویسنده مطلب قویاً توصیه می شود.

بسی شایسته است که به صحت مطالبی که مینویسیم اطمینان داشته باشیم.


[ ارسال جوابیه ]

    Re: آرش (امتیاز : 1)
    توسط Hamid در مورخه : پنجشنبه، 25 فروردین، 1390
    دوست عزیز،

    کدام ادعا صحت ندارد؟

    ما کلاً دو مطلب گفتیم:

    1- بحث نهان‌سازی در صدا. که منبع هم دادیم:

    انگلیسی:

    http://en.wikipedia.org/wiki/Hidden_message

    فارسی:

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86



    2- نهان‌سازی در ویدئو. که منبع هم دادیم:

    انگلیسی:

    http://en.wikipedia.org/wiki/Subliminal_stimuli

    فارسی:

    http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D8%B1%DA%A9%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C





    حالا اگر شما احساس می‌کنید این‌ها اشتباه‌اند، می‌توانید نظر درستتان را در ویکی‌پدیا ثبت کنید!

    بنده از خودم که چیزی نگفتم :(

    اگر شما توانستید در این مقالات، یک کلمه ثبت کنید، ما به این نتیجه می‌رسیم که شما می‌توانید ثابت کنید که اطلاعات این مقالات غلط است.



    موفق باشید؛

    حمید رضا نیرومند


    [ ارسال جوابیه ]

      [بدون موضوع] (امتیاز : 0)
      توسط کاربر مهمان در مورخه : چهارشنبه، 15 اردیبهشت، 1395
      ویکی پدیا که منبع علمی نیست :)


      [ ارسال جوابیه ]


محمد                توسط محمد در مورخه : یکشنبه، 24 دی، 1396(لینک نظر)
با سلام و تشکر
لطفا در مورد symbolic or cryptic codes such as a crossword or cipher (کدهای رمزگذاری شده و به شکل نماد درآمده مثل جدول و رمزگذاری کامپیوتری) هم توضیح دهید. در مرجع که چیزی نبود.


[ ارسال جوابیه ]


افشین ج (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط افشین ج در مورخه : جمعه، 17 فروردین، 1397
این پیام های ناخودآگاه کاملا اثبات شده. یه صفحه گرام خیلی قدیمی خارجی پدر من داشت روش داخل یه کادر قرمز رنگ نوشته بود: No Reversing یعنی فاقد برگردان و من تا چندسال نمیدونستم یعنی چی. اونقدر ماجرا جدی شده بوده که تولید کنندگان مجبور شده بودن اینو چاپ کنن روی موسیقی ها.

یه نکته دیگه این که اگر سعی بشه از ویکی پدیا لینک داده نشده بهتره. شیطنت های خیلی زیاد و غیر قابل کنترلی انجام میشه و متاسفانه تبدیل شده به گندپدیا. یه عزیزی از سلبریتی ها میگفت ما صفحه خودمونو هم نمیتونیم ویرایش کنیم. یه مطلب چرتی راجع به تحصیلات و محل تولد ما گزاشتن و ما هی میریم عوض میکنیم و دوباره برش میگردونن و صفحه رو قفل میکنن. لینک منبع رو هم زدن بی.بی.سی فارسی (!) (!)


[ ارسال جوابیه ]

    qwerty13 (امتیاز : 1)
    توسط qwerty13 در مورخه : جمعه، 17 فروردین، 1397
    نکته ی دومتون یکی از چیزهاییه که خودش در حد یک مقاله ست!
    ویکی پدیا حتی اگر دارای مدیران پاکدستی (!) هم باشه باز دارای ساختار بدی هست؛ منابع استفاده شده در مقالات چی هستن؟ یکسری سایت خبری و مثلا علمی و ... . یعنی ما میتونیم با هزینه ی 5 هزار تومن و خریدن یک دامنه و استفاده از یک هاست رایگان، یک سایت خبری برای خودمون درست کنیم و هر چیزی خواستیم توش بنویسیم و منتشر کنیم؛ بعدش هم از این سایت به عنوان منبع استفاده کنیم و اون مطالب رو توی صفحات ویکی پدیا منتشر کنیم! از این مسخره تر؟!
    خود مدیران ویکی پدیا هم اینو فهمیدن و نمیزارن که همچین کاری بکنیم و اینجا میرسیم به مشکل دوم که همانا هست مدیران پاکدست!
    این مدیران قراره همیشه به این توجه داشته باشن که کدوم تغییر با منبع هست یا کدوم بی منبع یا بد منبع؛ اما عملا جهت گیری سیاسیشون باعث شده تا فقط منابعی مثل بی.بی.سی رو قبول داشته باشن و مسلما اونا هم که قربون صدقه مون نمیرن!
    یادم نمیره دو بار مزخرفات بی شرمانه ای رو که به دینمون نسبت داده بودن با ارجاع مستقیم به آیه قرآن ویرایش کردم و اونا برگردوندنش!


    [ ارسال جوابیه ]