جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

شما در کدام مرحله از رشد اخلاقی و دینی قرار دارید؟ (نظریه رشد هفت‌مرحله‌ای اخلاقی و دینی)


مطلب زیر در صفحه ۸۱ کتاب «روانشناسی رشد ۲» (نوشته دکتر حمید کمرزین) آمده است. یکی از جذاب‌ترین مطالبی است که خوانده‌ام؛ یک نوع غیب‌گویی از نگاه شما به دین و اخلاق به حساب می‌آید! پیشنهاد می‌کنم تا انتها و با دقت بخوانید و بررسی کنید که در کدام مرحله از این سیر تکاملی قرار دارید؟

با توجه به مهم‌ترین نظریه‌های روان‌شناسی رشد فرد، با بهره‌گیری از فلسفه واقع‌بینی و خردگرایی، و با تکیه بر جوانب مشترک و محکمات ادیان الهی و مخصوصا با استفاده از فلسفه و عرفان اسلامی-ایرانی، می‌توان هفت دوره در فرایند رشد ایمان دینی و اخلاقی را، از کودکی تا دوره پختگی زندگی بزرگ‎سالی، به شرح زیر در نظر گرفت. دریافت ما از رشد اخلاقی و دینی آن است که تحول فرد در دوره‌های رشدی به صورتی پویا، تدریجی، طولانی، تراکمی و با افت‎و خیزهای فراوان رخ می‌دهد و هر چند در یک زمان معین ویژگی‌های یک دوره بر ساختار روان‎شناختی دینی و اخلاقی فرد تسلط بیشتری دارد اما، ترکیب پیچیده‌ای از برخی ویژگی‌های مراحل دیگر رشد دینی و اخلاقی را نیز می‌توان در هر دوره در یک فرد مشاهده کرد.

https://img.aftab.cc/news/97/growth.jpg

دوره اول، ایمان شهودی - تقویتی (دوره اول کودکی تا ۷ سالگی).

پس از آن که کودک به مراقبت‎کننده خویش (مادر یا پدر یا سرپرست) اعتماد پیدا کرد و ایمنی پایه‌ای در دستگاه روانی او شکل گرفت، با توجه به واکنش‌ها و انتظارات سرپرست یا مربی در برابر انگیزه‌ها و تمایلات و رفتارهای خود و بر اساس تقویت مثبت یا منفی وی در مورد کارهای خوب و بد، تصورات شهودی در کودک درباره خوبی و بدی و مفاهیم ساده ابتدایی درباره خداوند ایجاد می‌شود. انگیزه قدرتمند سازگاری برای بقا و کنجکاوی و تمایل درونی برای معنی کردن واقعه‌هایی که در محیط زندگی کودک رخ می‌دهد، همراه با رشد شناختی وی و ورود او به تفکر شهودی پیش عملیاتی، دنیای جدیدی از امکانات مختلف را در افق ذهنی او به وجود می‌آورد. کودک در این دوره از رشد خود، واقعیت و خیال را یکسان تلقی می‌کند، اظهارات و دیدگاه‌های دینی بزرگسالان و سایر افرادی را که در زندگی او نقش دارند درونی می‌کند و نوعی وجدان شهودی که صادر کننده فرامین مربوط به کارهای خوب و کارهای بد است، در درون او شکل می‌گیرد. این وجدان شهودی، که ریشه در انگیزه شناختن و معنی کردن و در رشد تفکر و یادگیری‌های اجتماعی - فرهنگی کودک دارد، پایه اولیه رشد ایمان دینی را در او ایجاد می‌کند. به نظر می‌رسد که باورهای مردم در ادیان بدوی یا باورهای بدوی درباره ادیان کنونی، با این سطح رشد فرد منطبق است. کودک در این دوران تجارب مثبت خود را مبنای خوب مطلق قرار می‌دهد که دیگران نیز باید آن را بپذیرند و یا اجرا کنند. مثلاً، مادر که تأمین‎کننده نیازهای کودک است، الگوی خوبی‌ها و اخلاقیات مجسم می‌شود و در ذهن کودک نقش می‌پذیرد. با افزایش سن و رسیدن به رشد بالاتر اخلاقی نسبیت‌ها و تفکیک باورها از واقعیت‌ها را می‌آموزد.

دوره دوم، ایمان افسانه‌ای جزمی (دوره میانه و آخر کودکی، ۸ تا ۱۱ سالگی).

در این دوره تفکر عینی و تفکر کلی اجمالی در مورد مناسبات امور، جانشین تفکر شهودی و درهم آمیخته پیشین می‌شود. کودک می‌تواند فاصله بین واقعیت و خیال را بشناسد، ولی تفکر او هنوز جزمی است و وسعت انتزاعی و خلوص مفهوم کلی را دارا نیست. او اکنون به مرحله تفکر عملیاتی رسیده است و استدلال‌های او نیز به صورت منطقی و عینی در می‌آیند و جهان اطراف خود را دارای نظم و قاعده می‌بیند، اما عینیات را، با استفاده از تفکر کلی اجمالی، با افسانه‌سازی در ذهن خود کامل می‌کند تا در جستجوی خود برای کشف معانی پاسخ بهتری پیدا کند. در واقع، باورهای دینی او نیز در حد فاصل تجربه عینی و تصور کلی انتزاعی قرار دارد. و چنین است که کودک دبستانی، مذهب را نیز به صورتی خشک و غیرانتزاعی و داستان‌های مذهبی را به صورت تحت الفظی و عینی تعبیر و تفسیر می‌کند و خداوند را در هیئت انسانی معنا می‌کند و او را، بیش از هر چیز، همانند بهترین، داناترین و تواناترین پدر به ذهن می‌آورد. پدری که خوبی را پاداش می‎دهد و بدی را مکافات می‌کند. بنابراین؛ خوبی، در نظر کودک دبستانی، یک نوع مبادله عادلانه است. شاید بتوان سطحی از رشد دینی مردم در مسیحیت را، که قائل به «پدر و پسر و روح القدس» هستند و مسیح را شستشو کننده گناه مردم می‌دانند، با این دوره از رشد فرد منطبق دانست.

دوره سوم، ایمان ترکیبی - الگویی (دوره انتقال از کودکی به نوجوانی و اوایل نوجوانی، ۱۲ تا ۱۶ سالگی).

در این دوره نوجوان به آغاز رشد تفکر عملیات صوری می‌رسد و سعی می‌کند آن چه را درباره مذهب آموخته است به هم مربوط کند و یک نظام اعتقادی برای خود به وجود آورد. ایمان دینی برای نوجوان از یک‎سو تعالی یافتن به سوی خیر و از سوی دیگر راهی است برای اثبات شخصیت خویش است. هر چند که ایمان ترکیبی - الگویی، انتزاعی‌تر از ایمان فرد در دو مرحله قبلی است، اما هنوز به صورتی منسجم، که اجزای آن با یکدیگر همخوانی داشته باشد، در نیامده است. همچنین نوجوان در این دوره باز هم از اعتقادات مذهبی دیگران پیروی می‌کند و سرمشق‎های انسانی را راهنمای باورهای خویش قرار می‌دهد. او در عین حال سعی می‌کند که برای اعتقادات خویش ویژگی‌های اختصاصی قائل باشد و به همین دلیل ایمان دینی او، ایمان احساسی نیز هست. مثلا او پیرو اعتقاداتی می‌شود که فرد یا افراد کاملاً مورد علاقه او به آن‌ها باور دارند. در این دوره نوجوان هنوز نمی‌تواند به تحلیل دقیق و مقایسه ایدئولوژی‌ها و اعتقادات مذهبی مختلف بپردازد. رفتارهای خوب و بد نیز برای نوجوان بر اساس نگرش دیگران نسبت به او و تأثیراتی که این رفتارها در روابط وی با دیگران می‌گذارد، معنا و اهمیت پیدا می‌کند. اکثر بزرگ‎سالان نیز در همین مرحله از رشد ایمان دینی تثبیت می‌شوند و در سال‌های بعدی زندگی نیز نمی‌توانند به سوی مراحل بالاتر رشد دینی حرکت کنند. به نظر می‌رسد که ایمان دینی اکثر مردم ما نیز در همین مرحله از رشد دینی تثبیت شده باشد.

دوره چهارم، ایمان فردی شده و استدلالی (دوره گذار از نوجوانی به جوانی و اوایل جوانی، ۱۷ تا ۲۵ سالگی).

در این مرحله فرد قادر است از منطق صوری یا انتزاعی استفاده کند و استدلال عقلی را پشتوانه باورهای خود قرار دهد. او همچنین می‌تواند برای اولین بار مسئولیت کامل اعتقادات دینی خود را بر عهده بگیرد. این دوره همزمان با جدا شدن از خانواده و تجربه تشکیل زندگی مستقل و قبول مسئولیت‌های آن است. فردی که به دوره جوانی رسیده است می‌تواند تشخیص دهد که مصالح زندگی او چیست و چگونه باید بکوشد تا راه مناسب حال خویش را طی کند. او با سؤالات مشخصی از نوع زیر مواجه است: آیا باید مصالح خویش را مقدم بدارم یا خواست دیگران را؟ آیا باورهای دینی که در سال‌های گذشته به من آموخته شده کاملاً درست و مطلق است یا آن که باورهایی است نسبی که بخشی از آن درست و بخشی نادرست است؟
جوانان در این سن به ارزش‌های فرهنگی (از جمله ارزش‌های دینی) شیفتگی مخصوص نشان می‌دهند. این شیفتگی با تجربه هر فرد معین ارتباط دارد و باز هم، مانند دوره قبل، در نمونه‌های انسانی جلوه می‌کند و او را به تحسین و تمجید و الگوبرداری از چهره‌های مطلوب دینی وا می‌دارد. مسلماً هر جوانی، بر حسب طبیعت و تربیت خاصی که دارد جلب جنبه‌های معینی از ارزش‌های فرهنگی می‌شود و از مسیر مخصوص به خود در جستجوی معنا کردن زندگی و پاسخ یافتن به طبیعت کمال جوی انسانی خود بر می‌آید.
در این دوره است که جوانان بیش از همه از جوانان دیگر یاد می‌گیرند و زمانی است که مربی می‌تواند «تربیت جوانان به دست جوانان» را مکمل آموزش‌های دینی خود قرار دهد. وضعیت رشد دینی فرد در این دوره ملاک بسیار مناسبی برای قضاوت درباره تربیت پیشین دینی و عملکردهای خانه، مدرسه و نهادهای مذهبی است.
در واقع، هم انگیزش‌های عمیق درونی برای معنا کردن زندگی، هم توانایی‌های تفکر انتزاعی و هم چگونگی تربیت دینی و درگیری‌های فکری فرد با دیگران در مسائل مربوط به باورهای دینی و ارزش‌های اخلاقی است که پایه اساسی وضعیت رشد دینی در مرحله ایمان فردی شده استدلالی را تشکیل می‌دهد. دین‎داری جوانان محدود به باورهای آنان به خداوند و خیر و جمال نیست، بلکه بسیاری از ارزش‌های دیگر (شامل ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و زیستی) نیز آنان را به خود فرا می‌خواند.
از این رو، تربیت دینی باید این ارزش‌ها را نیز در ادامه ارزش‌های دینی و تحت فرمان حیات معنوی فرد قرار دهد. اقلیت قابل توجهی از مردم به این مرحله از رشد دینی می‌رسند، ولی غالب آنان نمی‌توانند با موفقیت از آن بگذرند و به مراحل بعدی راه یابند. به این ترتیب، اکثر مردم در دوره سوم و اقلیت قابل توجهی در دوره چهارم باقی می‌مانند. فقط اقلیت کوچکی از مردم این دوره‌ها را پشت سر می‌گذارند و به دوره پنجم از رشد دینی راه می‌یابند.

دوره پنجم، ایمان ترکیبی پویا (نیمه دوم جوانی تا سال‌های میانه بزرگ‎سالی).

اقلیتی از بزرگ‎سالان، که ذهن بازتری نسبت به تناقض‌ها و نگرش‌های مخالف دارند، به این مرحله از رشد دینی می‌رسند. تفکر فرد در این دوره انعطاف‎پذیر، باز، همه جانبه‎نگر و سازگار شونده با راه‌های جدید و فراتر از منطق محض می‌باشد؛ به گونه‌ای که وقتی در حد اعلای خود بروز می‌کند می‌توان آن را تفکر مابعد صوری یا فراصوری نامید. در این تفکر پیشرفته، ترکیبی از عناصر عینی (رابطه و منطق) با عناصر ذهنی (عناصر مبتنی بر تجربه شخصی و شهودی) مشاهده می‌شود.
با این سطح جدید از تفکر است که فرد علاوه بر منطق ریاضی و عملیات صوری صرف، از احساس و نتیجه‎گیری‌های شخصی خود نیز بهره می‌گیرد، ناهمخوانی‌ها، تضادها و نقص‌ها را می‌پذیرد و به مصالحه‌هایی به اقتضای واقعیت‎ها تن در می‌دهد. فردی که به این مرحله از رشد رسیده است، به استدلال خود جنبه شخصی و اختصاصی می‌دهد و برای حل مسائل مبهم و پیچیده از تجربه شخصی و تمام نظام روان‎شناختی خود (منطق، انگیزش‌ها، ارزش‌ها و دریافت‌های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی) کمک می‌گیرد و به این ترتیب از سطح منطق صوری بسیار فراتر می‌رود. او همچنین، اندیشه‌های گوناگون دینی را از آن خود می‌کند و به ترکیب پویای جنبه‎های گوناگون دینی دست می‌یابد.
او در واقع می‌تواند قیود دست و پاگیر را که اسارت‎آمیز است درهم بشکند و دین را در معنای آسان کننده زندگی، و نه سخت و متحجرکننده آن، بفهمد و بدان عمل کند. چنین ذهن باز و آزاد هم ریشه در سلامت روان و اندیشه پخته فرد دارد و هم حاکی از آگاهی وی از کمبودهای طبیعی انسانی و محدودیت‌های خویش است. نمونه‌ای از چنین افراد کسانی هستند که در پاسخ به مشکلات مربوط به فهم تناقض‎ها و پیچیدگی‌های دینی می‌گویند: خداوند را به هر نامی که می‌خواهید بخوانید، پروردگار، روح جاودان هستی، حقیقت هستی، واقعیت جهانی یا عشق. فرقی نمی‌کند که شما او را چه می‌نامید. خداوند وجود دارد و من عمیقاً به آن اعتقاد دارم.

دوره ششم، ایمان هماهنگ شده با جهان طبیعی و انسانی (دوره میانی بزرگ‎سالی و پس از آن).

این دوره سطح بسیار بالاتری از رشد دینی است و شامل یافتن جایگاه خود در جهان، اعتقاد به یگانه‎شدن با قوانین طبیعی هستی و تعهد به حرمت گذاشتن به تمام انسان‌ها و درهم شکستن مرزهایی است که آدمیان را از یکدیگر جدا و آنان را با هم بیگانه می‌کند. زندگی خانوادگی، شغلی، اجتماعی و اخلاقی فرد در این دوره با حیات دینی و معنوی او هماهنگ می‌شود و در انگیزه‌های رفتاری او مفهوم وسیع‌تری از هستی وارد می‌شود و در نتیجه، رشد فرد از مرحله شخصی به مرحله اتحاد معنوی با دیگران وارد می‌شود.
احساس مسئولیت عمیقی نسبت به دیگران در شیوه زندگی این افراد و در اندیشه و عمل‎شان به خوبی تجلی می کند و به مرحله کمال شگفت‎انگیزی می‌رسند. افرادی که به این مرحله از رشد می‌رسند، در عالی‌ترین سطح تفکر قرار می گیرند. قدرت مسئله‎یابی دارند، می‌توانند دانش موجود را تجدید سازمان کنند، و به دریافت‌هایی برسند که برای دیگران کاملا عجیب و ناشناخته است. نوع استدلال آنان کاملاً دیالکتیکی است و از مقایسه و تلفیق نظام‌ها برای ایجاد یک نظریه جامع یا یک فراسیستم سطح بالاتر استفاده می‌کنند. آنان نه تنها در اندیشه‌های دینی، بلکه در دریافت‌های عرفانی، فلسفی و هنری نیز خلاقیت‌های خاص خود را دارند و مردم عموماً آنان را در شمار نوابغ به حساب می‌آورند.
فردی که به این مرحله از رشد رسیده، قادر است ترکیب زیبایی از ویژگی‌های متفاوت را، که گاه ممکن است متضاد نیز به نظر برسند، در خود جمع کند.
از این دیدگاه، واقعه‌های متعارض، هم در وجود فرد و هم در واقعیت‌های محیط طبیعی و انسانی، به عنوان پدیده‌های متضاد به حساب نمی‌آیند، بلکه همه چیز در تمامّیت خود دارای وحدت است و به سویی که مشیّت پنهان خداوند و مسیر کمال هستی است، ره می‌پویند. افراد معدودی به این سطح عالی و پیچیده از رشد دینی دست می‌یابند و رسیدن به مرحله بعدی از این نیز دشوارتر است.

دوره هفتم، ایمان یگانه شدن با حق و جای گرفتن در وحدت وجود (دوره پختگی و کمال رشد).

این دوره عالی‎ترین مرحله رشد دینی است و در برگیرنده نظام اعتقادی ویژه اشراقی متعالی برای پیوستن به حق و جاودانه شدن در وحدت و جاودانگی وجود است. ارزش‌های دینی بر پایه تعالی محض قرار دارد و برای فردی که به این مرحله از رشد دینی رسیده است، حقیقت و خیر و زیبایی همیشه به‎عنوان جنبه‌هایی قابل درک از واقعیت تلقی می‌شود و چنین است که او می‌تواند در همه چیز و در همه جا حقیقت هستی را تجربه کند و دریابد که «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» .
شخصی که به این سطح دینی یگانه شدن با حق رسیده است همه ارزش‌ها را در زیر عنوان کمال وحدت وجود به هم می‌پیوندد و یگانه می‌سازد و خود در آن جای می‌گیرد.
واقعیت این است که فقط افراد بسیار برجسته‌ای در این جهان به این عالی‌ترین سطح رشد دینی دست می‌یابند. پیامبران و اولیای ادیان الهی، عرفا و حکمای بزرگ، مربیان و معلمان عمیقاً فرهیخته و شخصیت‌های رشد یافته و پخته‌ای را که بی‌نام و نشان در گوشه و کنار جهان به سر می‌برند و انوار حیات بخش معانی متعالی زندگی را روشن نگه می‌دارند و شمع وجود خود را مایه روشنی راه دیگران می‌سازند، می‌توان در شمار این گروه به حساب آورد.

مطالب مرتبط در ویکی‌پدیا:

- نظریه رشد مرحله‌ای پیاژه

- نظریه مراحل رشد اخلاقی لارنس کلبرگ

 

موفق باشید؛
حمید رضا نیرومند


[ارسال شده در مورخه : پنجشنبه، 6 دی، 1397 توسط Hamid]
[ #مطالب مفید مرتبط با روانشناسی]



بازدیدها از این مطلب: 5011 بار   امتیاز متوسط : 0  تعداد آراء: 0   امتیاز دهید:

نظرات طرح شده

نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 14 با 15 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.

jahan (امتیاز : 0)(لینک نظر)
توسط jahan در مورخه : پنجشنبه، 6 دی، 1397
سلام
yon.ir/zndyN
در این آدرس یه مقاله جالب از دکتر ولی اله نقی پور فر هست که اگر چه در نقد سند چشم انداز آموزش و پرورش نوشته شده اما در آن مراحل رشد و پرورش انسان بر اساس حدیثی که مراحل رشد و تعلیم و تربیت را به چند دوره 7 ساله تقسیم می کند بررسی کرده و به نظرم در ادامه این پست جالب شما خوندن این مقاله هم خوب باشه...


[ ارسال جوابیه ]


esi                توسط esi در مورخه : دوشنبه، 24 دی، 1397(لینک نظر)
سلام
کجایی پس دکتر؟؟؟؟؟؟/
زنده اید؟!!!!!!!!!
مردیم از بس هر روز بیاییم بریم............
پست جدید؟!!!


[ ارسال جوابیه ]