نظرات طرح شدهRe: اناریام (امتیاز : 1)
توسط Hamid در مورخه : جمعه، 27 تیر، 1393
راستش من با این موج منفی علیه فوتبال که از طرف افراد مذهبی راه افتاده مخالفم. مثلاً آقای قرائتی بارها تماشای فوتبال رو مسخره کردن...
خوب، همونطور که یک نفر پای منبر آقای قرائتی میشینه و از طریق زبان ایشون چیزهایی بهش منتقل میشه، یک نفر هم ممکنه جلو تلویزیون بشینه و از طریق حرکات اون افراد چیزهایی بهش منتقل بشه.
یکی از کمترین چیزهایی که داره اینه که افراد به مرور هوس میکنن که بلند بشن برن یه فوتبال یا ورزش دیگه انجام بدن...
اصلاً هدف اصلیم از نوشتن این مطلب همین بود که بگم «نفس دیدن فوتبال» چیز بدی نیست و ممکنه حاوی درسهای بزرگی باشه اما این قبوله که افراط در هر کاری ضرر داره. حتی افراط در دین...
گاهی انسان نیاز داره برای تفریح هم که شده بعد از ساعتها کار و مثلاً تدریس و برنامهنویسی، بشینه یک خستگی در کنه. حتی اگر شده با نگاه کردن به آسمان. حالا نگاه کردن به یک بازی پرانرژی والیبال یا فوتبال که انصافاً یک تفریح بدون گناه هست چه ایرادی داره که اینقدر تو سر جوانان بزنیم به خاطر دیدن فوتبال!؟ ما باید به اونها یاد بدیم که اگر هم نشستی و فوتبال رو دیدی، باید ازش به نفع خودت بهره ببری. یعنی در هر کاری باید اینطور باشی... اگر امروز در سربازی هستی و مأمور هستی که سه ساعت اینجا بایستی باید به فکر باشی که چطور میشه از این سه ساعت به نفع خودت و جامعه بهره ببری.
من عاشق تماشای بازیهای ناب و بازی کردن با کامپیوتر هستم اما وقتی بازی میکنم به فکر تحلیل هوش مصنوعی به کار رفته در بازی و الگو گرفتن برای ساخت بازیهایی هستم که در ذهن میپرورم.
اصلاً همین که شخص با دیدن اون بازی توی ذهنش تحلیل میکنه که اگر اون شخص فلان طور پاس میداد بهتر بود، این یعنی پرورش فکری. من عاشق این نوع پرورشها هستم و معتقدم اتفاقاً جامعه ما از این نوع تحلیلها و پرورشهای ناشی از اون نیاز داره.
خلاصه، فکر میکنم برخی عزیزان فرهنگی دارن کوتهبینی میکنن و فکر میکنن تماشای یک فوتبال یا والیبال باید همون لحظه تأثیر مثبت بذاره و چون علی الظاهر نمیذاره پس یک کار بیهوده هست! در حالی که در درازمدت ممکنه آثار بسیار خوبی داشته باشه که چندتاییش رو گفتم...