پنج‌شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

نظرات طرح شده

anari (امتیاز : 0)
توسط anari در مورخه : پنجشنبه، 21 فروردین، 1393

کسی که این سوال یا سوال‌هایی شبیه به این، ناخودآگاه ذهن‌ش رو قلقلک می‌ده، یعنی اینکه:

ذهن‌شون داره می‌گه من فلسفه می‌خوام!... جوابش رو بدین اگه می‌خواهین نمیره! (لااقل مبانی اولیه و به معنای عام‌ش)



خیلی حرف‌ها می‌شه زد و مثنوی هفتاد من‌ه... که نه بلدم و نه اینجا مجال‌شه و.... ولی از آنجایی که از آن بحث‌هایی است که خیلی دوست دارم... اجازه دهید کمی صفحه‌کلید فرسایی کنم!



از میان شلغور بلغورهایی که قبلن‌ها خوانده‌ام...



اگر قرار باشد خیلی روان و ساده و علمی حرف بزنیم، قرار است که یک "تعریف" "علمی" از یک "واقعیت" ارائه بدهیم. (با توجه به مثال تعریف هوش مصنوعی)

(فعلن با یک اغماض گنده "علمی" را آنگونه که عاقلان بپذیرند، می‌پذیریم!)



خوب "واقعیت‌ها" چند دسته‌اند؟ محسوس و نامحسوس

محسوس (مثل مانیتور، پول و یارانه!... جالبه که هوش هم جزء محسوس‌ات شمرده می‌شه، چون نمی‌بینیم الزامن نامحسوس نیست...) که طبق قواعد تعریف آن را تعریف می‌کنند.



و "تعریف" هم اگر بخواهیم خیلی ساده و روان بگیم یعنی چه... می‌گن که... یعنی "شناساندن" به طور جامع، جوری که گوینده و شنونده و خواننده! درک مشترکی از آن داشته باشند؛ و البته آنگونه که "عاقلان" بپذیرند.



خوب قسم دوم واقعیت چی بود؟

نامحسوس (مثل حقیقت، آزادی، اخلاق، ذات هستی، ارزش‌ها... مثال‌ها علمی‌اند از خودم مثال نزدم) خوب روشن‌ه که اساسن ذات "علم" به آن معنای "ساینس" از تعریف این واقعیات عاجزه!

"ساینس" : مجموعه منظم و سازمان‌یافته از اطلاعات درباره واقعیت‌های خارجی که با روش معین و سنجیده، به دست آمده. (البته تعاریف دیگری...)



پس برای شناخت چنین واقعیاتی چه کار باید کرد؟ عایا؟! اینجاست که حضرات متفکرین می‌گن باید از "فلسفه" کمک گرفت! بعله فلسفه!



نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

موضوع:
نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 15 با 5 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.