جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ |  عضویت / ورود

نظرات طرح شده

محمدعلی ک (امتیاز : 0)
توسط محمدعلی ک در مورخه : پنجشنبه، 9 شهریور، 1396

با عرض سلام
بنده به مدت یکسال در دانشگاه روزانه یکی از شهرستان های نزدیک به تهران در دوره روزانه مشغول به تحصیل بودم. سطح علمی دانشگاه نسبت به اکثریت دانشگاه های ایران بالاتر بود و جز برترین دانشگاه های ایران به حساب میومد. کادر اساتید تحصیل کرده و خیلی از اونها حتی در دانشگاه های تهران تدریس میکردند. دانشگاه از نظر امکانات خوابگاهی و سلف سرویس و محیط دانشگاهی در سطح قابل قبولی بود. اما این دانشگاه با همه‌ی خوبی‌ها نتونست من رو از انصراف از دانشگاه بازداره، به طوری که بعد از یکسال تحمل رنج و غصه بالاخره شهامت انصراف رو پیدا کردم و یکبار برای برای همیشه خودم رو راحت کردم. حالا چرا رنج و غصه؟ مردم در مورد تفاوت فرهنگی و سختی های اقامت در شهر های غریب زیاد شنیدن ولی حالا از من بشنوید، اول باید فرهنگی وجود داشته باشه که بعد تفاوت کنه یا نه؟ بسیاری از شهرستان های بی آب و برق ایران با افتتاح یک دانشگاه و جاذبه های گردشگری جمعیتی به دست آوردند و سرمایه‌ای رو به خودشون اختصاص دادند. دولت بالاجبار بودجه ی کلانی رو باید به چنین مناطقی اختصاص بده و در نتیجه همین فعل و انفعالات موجب رشد نسبی این شهر ها میشه. اما فرهنگ یا دست نخرده باقی میمونه یا حتی یک جامعه‌ی سنتی(و حتی بدوی) با رو برو شدن با مدرنیته شدن ناگهانی فرهنگ جدید رو یا به طور کلی پس میزنه که موجب میشه مردم چه در حرف و چه در عمل با مخالفت با امکانات جدید (دانشگاهی، تفریحی و سیاحتی و ...) بر بیان و یا نصف و نیمه به تقلید از مدرنیته افتضاح دیگری رو به بار بیارن. واکنش مردم شهرستان ها با این سیستم جدید خودش رو در آزار اذیت هایی که به مسافرین و دانشجو ها وارد میشه نشون میده. سطح فکری بسیار پایین دانشجویان بومی، اساتید متعصب به سنت گرایی، کادر اداری رسما نژاد پرست و ... مثل پتکی میشه روی سر. حالا در آزاد تهران ثبت نام کردم و تمام حرف های که شنیدم از خوبی مردم ایران و مهمانپذیری و فرهنگ غنی و چه و چه رو هم دور ریختم.


نام: [ کاربر جدید ]
ایمیل:

موضوع:
نظر:


اجازه استفاده از تگهای HTML را ندارید


جمع عدد 8 با 15 را در كادر زیر وارد نمایید:
(این كار برای جلوگیری از فعالیت موتورهای اسپمر است)


* توجه: نظر شما بعد از بررسی، نمایش داده خواهد شد.