sooraty
مدير انجمن ادبي
پست: 478
عضو شده در: 2 مرداد 1384
محل سکونت: .::ساوه::.
امتياز: 4538
|
عنوان: مرگ |
|
|
ونترسم از مرگ
مرگ پايان كبوتر نيست.
مرگ وارنه يك زنجره نيست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در اب وهوای خوش انديشه نشيمن دارد.
مرگ درذات شب دهكده ازصبح سخن می گويد.
مرگ با خوشه انگور می ايد به دهان.
مرگ در حنجره ی سرخ_گلو ميخواند.
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرك است.
مرگ گاهی ريحان می چيند.
....
گاه در سايه نشسته است به ما می نگرد.
وهمه می دانيم
ريه های لذت پر اكسيژن مرگ است |
|