.:: تقدیم به تمامی پدران جنگ دیده ::. شعر

sooraty

برای همه بابای کشور عزیزم ایران که جنگ رو با تمام وجود لمس کردن

از آن زمان که به میدان عشق گَرد شدید
برای یاریِ هم مهره های نَرد شدید

هنوز قامتتان قد یک تفنگ نبود
چقدر زود جوانان کوچه گرد شدید

به ضَرب و زورِ ذغال و مداد و جعل سند
هنوز تازه کمی مثل نیمه مرد شدید

در آن زمانه که بازار مرد بود کساد
به راه ، راهیِ هنگامه ی نبرد شدید

چو میوه های بهاری که زود چیدنتان
میان آتش و دود زمانه مرد شدید

محاسنی که نبود آن زمان سپید شده
کسی گمان نبرد مانده اید و سرد شدید

هنوز هم قسمِ نخل های اروندید
چه ایستاده،چه افتاده یا که زرد شدید

soveh

sooraty,جان خیلی زیبا بود......یاد همه ی اون مردها که جنگ با بی رحمیش از ما جداشون کرد بخیر. خرابی های جنگ را دوباره ساختیم ولی مثل اون مردها رو دیگه ندیدیم و این بزرگترین صدمه ای بود که جنگ به ما زد.

راستی صورتی جان دیگه کمتر تو ساوه سرا میبینیمت هااااا Sad

sooraty

والا soveh, جان هستیم در خدمتتون منتها نمی دونم چرا تو ساوه سرا اکانتم بلوک می شه و نمی تونم وارد سایت بشم هر چند وقت یک بار باید به حمید بگم منو از بلک لیست در بیاره انگار با من لج شده Very Happy

soveh

rezvaneh

سلام دوستان دوست؛

این شعرم رو تقدیم می‌کنم به جا مونده‌های قافله‌ی عشق، و از خدا فقط عروج ملکوتیشون رو می‌خوام، چون ایمان دارم تنها خواستشون از خدا همینه...

خوب می‌دونم سخته برات
غم به دلت را نده مرد
تا مقصدت راهی که نیست
چند تا قدم، وا نده مرد

خوب می‌دونم تو شهر ما
همه غریبن با نگات
همیشه بارون می‌زنه
به کوچه باغ لحظه‌هات

خوب می‌دونم که سهم تو
لحظه به لحظه ماتمه
میونه مایی اما نه...
انگار غریبی با همه

دلت دوباره هوسه
سنگرو سجاده داره
دلت می‌خواد روی سرت
تیر و منور بباره

تو شهر ما سخته برات
تحمل دلای سنگ
دووم بیار چند تا نفس
به یاده بچه‌های جنگ

باید بری مسافری
دوباره کوله تو ببند
برو از این خاک غریب
برو به آدماش بخند...

sooraty

سلام بسیار زیبا بود. از خوندن این ترانه لذت بردم