از صدای سخن عشق ندیدم خوش‌تر...

chaser

بابا من نمیدونم چرا من یه چیزی میگم همه من رو محکوم میکنن به گناه و عشق خیابونی و ...
soojy جان قربونت برم چرا ناراحت میشی. من کی گفتم عشق من تموم شد؟

شاید تعبیر من از اون عشقی که شما منظورته ، دوست داشتنه . من اسم اون رو میگذارم دوست داشتن.
ببینید این جملاتی که شما میگید یه جورایی تو کتابا بیشتر پیدا میشه . من خواستم یه مثالی بزنم تا حسم رو نسبت به عشق بگم. یطوری که ملموس باشه.
هر کسی شاید برای عشق یه تعریفی داشته باشه. مثل شریعتی مثل مولانا مثل شما مثل من.
انقدر خودمون رو تو کتابها سردرگم کردیم که یادمون رفته ما هم میتونیم عاشق بشیم
و عشق
صداي فاصله هاست.
صداي فاصله هايي كه غرق در ابهامند
- نه
- صداي ، فاصله هايي كه مثل نقره تميزند
و با شنيدن يك هيچ مي شوند كدر.
هميشه عاشق تنهاست.
و دست عاشق در دست ترد ثانيه هاست .
و او ثانيه ها مي روند آن طرف روز.
و او ثانيه ها روي نور مي خوابند.
واو و ثانيه ها بهترين كتاب جهان را
به آب مي بخشند .(مسافر208)

من فکر میکنم عشق یه اتفاقه خیلی ساده ست. انقدر خودمون رو تو پیچ و خم تعاریف دیگران از عشق گم نکنیم.
من و شما هم میتونیم عاشق بشیم حالا صفت مقدس میگذارید یا نه حتما نباید جبران خلیل جبران باشیم.
عشق یه اتفاق که خدا به ما داده. هوس رو خدا درون انسان قرارداده. و دوست داشتن رو
من عشق رو از دوست داشتن جدا نکردم. دوست داشتن مرحله والاتری از عاشق شدنه.
البته من تو پست قبلی نتونستم خوب منظورم رو بگم .

من فقط میخوام بگم چقدر خوب میشه نظری رو بگیم . که مال خود خودمون باشه .

انقدر دنبال عشقای اساطیری میریم که نماد عشق الهی رو که هر روز کنارمون هست و نمیبینیم.

به نظر من شماها همتون از عشق یک تعبیر مشابه دارید فقط نوع بیانتون فرق داره.

واقعا میگن باید عاشق بشی تا بفهمی عشق یعنی چی. راست میگن.
در نگنجد عشق در گفت و شنيد
عشق درياييست ،قعرش ناپديد. (مولانا )

rezvaneh

سلام دوستان؛

بهتره بیاین با قالب بندی بهتر و منسجم‌تری بحث رو پیش ببریم... این طوری استنباط راحت تره، بحث خیلی پراکندس Embarassed

پس تا اینجا همه وجود عشق رو قبول دارین انشاءالله؟
و اینکه عشق زمینی وجود داره؟ و اینکه عشق زمینی پلی واسه رسیدن به عشق آسمانی!

و این رو هم اذعان دارید که حس‌هایی مثل حس مادر به فرزند، ورای دوست داشتنه و در درجه‌های بالاتری از دوست داشتن قرار می‌گیره، قبلتُ؟؟

بنده‌ی حقیر بحثم اینکه کششی که انسان به یه انسان دیگه پیدا می‌کنه و حتی با علایم شدید جسمی، مثل تب و لرز، بی اشتهایی، بی قراری و....همراهه اسمش چیه؟؟؟؟؟عشق؟

soojy

سلام،
rezvaneh جان قبول! از دسته‌بندی کردنت هم ممنون!
هیج کسی نمی‌تونه ذات خودش رو منکر بشه و به وجود عشق شک کنه.
chaser جان، من تمام حرف‌هایی که گفتم،‌ مال خودم بود،‌ نه از کتاب درآورده بودم و نه حرف‌های کس دیگری رو زدم، این‌ها همه تجربیات من از سن هفت سالگی تا به الآنه.
و به نظر من این شمایی که داری نقل قول می‌کنی، (و داخل پرانتز بگم، من به هیچ وجه عشق آقای جبران خلیل جبران رو قبول ندارم).
و اینکه می‌گید همه از عشق یه تعبیر مشابه دارن و فقط نوع بیان فرق می‌کنه،‌ درست می‌گید، چون عشق یک چیز واحده،‌ مثل یک دریای تنها روی زمین، که تمام رودخانه‌ها با این‌که مسیرهاشون با هم فرق داره، اما همه می‌ریزن توی این دریا.
عشق یک قسمتی از وجود آدمیه،‌ که فقط فراموش شده،‌ و از غرور و تکبر زیر پا گذاشته شده،‌
حرف من اینه که بیایید عشق رو له نکنیم زیر پای غرورمون و اینقدر اونو بد ندونیم(مخاطب این حرف من شما نیستی، بلکه خیلی از کسانی هستند که منو به خاطر علاقه به دیگران بازخواست می‌کنن و حتی تحقیر و تمسخر رو هم چاشنی اون می‌کنن).
عشق انسانی، سر منشا عشق به خداست، و کسی نمی‌تونه اینو انکار کنه!

aliakbar62

سلام
عشق از دو منظر قابل دیدن است، یکی از نگاه عقل و علم و یکی از نگاه دل، از نظر علمی عشق نوعی واکنش روانی به کنش طرف مقابل است در نظریه تعامل اجتماعی عشق زمانی به وجود می‌آید که یک طرف این رابطه دارای معایبی و کاستی‌هایی نسبت به طرف مقابل باشد.
از منظر عواطف انسانی عشق درادبیات ما مفصلاً توضیح داده شده، در عرفان اسلامی عشق به خدواند در مقابل زهدگرایی دینی است که این عشق در قالب اشعار و متون ادبی به صورت جسمانی و روحانی جلوه‌گر شده است، حالت جسمانی آن زمینی بوده و در اشعار شاعران قدیم نسبت به جدید بیشتر نمایان بوده و بعداً صورت روحانی آن مد نظر بوده است ولی به نظر من صورت جسمانی و روحانی آن فرقی با هم ندارند مثلاً در اشعار حافظ نوعی واقع گرایی با عشق به خداوند آمیخته است که به نظر من این همان عرفان است. این نظر که بعضی‌ها فکر می‌کنند عشق جسمانی به صورت هوس جلوه‌گر می‌شود و همان هوس و شهرت‌رانی است و با عشق حقیقی و روحانی تفاوت دارد نظری است دخترانه! چون همیشه این قشر مورد هجوم این قبیل عشق‌ها قرار می‌گیرند و اینکه این نگرش در ایران وجود دارد در کشورهای غربی علاوه بر اینکه این نگرش وجود ندارد هم جنس‌گرایی روبه رشد است و این نگرش بدبینانه نسبت به عشق زمینی و تعریف شده انسانی ناشی از معضلات اجتماعی جامعه ماست، وگرنه می‌‌شود عشق زمینی و شهوانی باشد و در عین حال قابل قبول برای دختران باشد و یکی از علل فلسفی بودن و عدم واقع‌گرایی دختران دقیقاً همین تحت سلطه مردها بودن است یا به عبارت دیگر مردسالاری مفرط در جامعه است پس مااصلا نیازی نداریم که به دنبال مفاهیم روحانی و فلسفی عشق باشبم همان تعریف انسانی می‌تواند ما را ارضاء کند.

soojy

با سلام،
دوستان، aliakbar62 از اون دسته از آدم‌هایی است که عشق رو تجربه نکرده، یا به عبارتی به دلیل غرور و تکبر و یا خود بزرگ بینی،‌ مایل به رشد این حس الهی در درون خودش نبوده، از حرف‌های ظاهراً علمیش مشخصه!
aliakbar62، شما فکر می‌کنی که شهوت‌رانی و هوس‌بازی، فقط دختران جامعه ما رو می‌ترسونه و فقط برای اون‌هاست که این مقوله شده یه کابوس؟ نه! بلکه این قضیه پسران جامعه ما رو هم درگیر خودش کرده و خیلی از پسرها از این‌که مورد تجاوز قرار بگیرند، می‌ترسند، این قضیه مربوط به تمام دنیا می‌شه!
و اما نکته‌ی بعدی که شما می‌گی:

rezvaneh

بعد از سلام خدمت دوستان دوست!
soojy جان از تو ضیحاتت کامل و جامعت ممنون، اگه می‌شه لطف کن و در باب عشق زمینی و اتصال اون با عشق آسمانی مثال بزن، مثل همیشه زیبا
....و در ادامه سلام به aliakbar62
بابت ورودشون به آفتابگردان و تاپیک عشق.

فکر می‌کنم یه مقداری تند رفتی آقا علی اکبر Embarassed

عارضم خدمت شما و همه‌ی دوستان، در کل تاریخ بشریت انواع نظرها به انسان تحمیل شد به شکل‌ها و عناوین خاص! نظر دخترانه در شکل خودش کم نظیر و حتی بی نظیر بود Very Happy

در این تاپیک تنها و تنها سعی بر این است که ما دیدی جامع و صحیح به عشق پیدا کنیم، این جستجو می‌تواند از عرفان فلاسفه آغاز و به نظرات شخصی شما ختم شود اما نظراتی درست و با ادله‌ای عقلانه پسند؟؟!!!

اگر از نوشته‌های شما درست استنباط کرده باشم، شما شهوت رانی، چشم چرانی، و به قولی که درست نیست" عاشق شدن در یک نگاه، و از سویی حرکات چشم و ابرو به صورت موزون در خیابان، بیابان، اتوبان و غیره و ذلک را عشق تلقی کرده و با عشق حافظ، عشق مادرانه و امثال آن که عشق‌های عرفانی هستند یکی می‌دانید؟؟؟

مرد سالاری؟ در ایران؟ در سال 90 ؟ همین نَوده خودمون؟؟؟ بعید می‌دونم ... و اگر هم باشد دلیل مناسب و در خوری برای استنباط های شما نیست.

در جایی ذکر کردین: عشق زمینی و شهوانی باشد و در عین حال قابل قبول برای دختران عجب

وَ ای که شما بین عشق زمینی و شهوانی قرار دادی نشان دهنده‌ی اینه که شما عشق زمینی رو خالی از شهوت نمیدونی و این کمی تا قسمتی ابری و مه آلود جای تأسف داره: cry: اگر اعتقاد قلبی و عقلی! شما این است؛ قبلاً این مسأله در این جا حل شده و جای بحث اضافی ندارد Wink

soojy

تقدیم به خدا:

خوشا دردی که درمانش تو باشی
خوشا راهی که پایانش تو باشی
خوشا چشمی که رخسار تو بیند
خوشا مُلکی که سلطانش تو باشی
خوشا آن دل که دلدارش تو گردی
خوشا جانی که جانانش تو باشی
چه خوش باشد دل امیدواری
که امید دل و جانش تو باشی
گل و گلزار خوش آید کسی را
که گلزار و گلستانش تو باشی
مپرس از کفر و ایمان، بی دلی را
که هم کفر و هم ایمانش تو باشی...

soojy

بگذار سر به سینه‌ی من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده‌ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه‌ی من
تا بگویمت اندوه چیست
عشق کدام است
غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمری است در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با مَنَت
تو آسمان آرام و روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره‌های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوش خند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه‌ی شراب
بیمار خنده‌های توام، بیشتر بخند
خورشید آروزی منی، گرم‌تر بتاب...

rezvaneh

soojy جان فوق‌العاده بود، ممنونم آفرين

خطا از من است، می‌دانم.
از من که سال‌هاست گفته ‌ام “ایاک نعبد”
اما به دیگران هم دلسپرده ‌ام
از من که سال‌هاست گفته‌ام ” ایاک نستعین”
اما به دیگران هم تکیه کرده ام
اما رهایم نکن
بیش از همیشه دلتنگم
به اندازه‌ی تمام روزهای نبودنم...

chaser

خیلی خوب بود ممنون.
فقط من یه چیزی بگم . فکر کنم soojy, خیلی یهو دچار سوء تفاهم شد.
soojy, جان تو پست قبلی فقط خط اول و دومم مخاطبش شما بودی. که با فاصله
از بقیه صحبتم جدا کردم.
من میدونم تمام حرفای شما از ته دلتونه . به همین خاطر به دل میشینه.
و اصلا نمیدون کی و چرا جسارت کرده و دل شما رو شکسته ولی هرکس عشق و علاقه
کسی رو مسخره کنه قطعا آدم ضعیفیه. در ضمن تعریفت از عشق خیلی قشنگ بود . و
کاملا موافقم.
فقط میگم من ترجیح میدم اسم این تعریفی که شما کردید رو در نظر خودم بگذارم دوست داشتن. یا همون عشق متعالی.
این جمله رو یک بار دیگه هم گفتم منتهی شما اشتباه فکر میکنی که من میخوام عشق متعالی که شما
میگید رو تحقیر کنم. Crying or Very sad

در هر صورت خیلی ممنون از نظر همه و همچنین aliakbar62, که شاید اگر این بحث رو نمیکرد soojy, هم انقدر واضح تر و خوب تر توضیح نمیداد.