sooraty
مدير انجمن ادبي
پست: 478
عضو شده در: 2 مرداد 1384
محل سکونت: .::ساوه::.
امتياز: 4538
|
عنوان: شاعر دوباره... |
|
|
شاعر دوباره دفتر خود را که باز کرد
حسی شبیه چنگ و دف و نای ساز کرد
حسی عجیب بوی لطافت گرفته بود
حسی که پای ز طاقت گرفته بود
حسی شبیه برگ روانی بدست جوی
ترسیده بود و گریزان ، گرفت روی
گفتم اگر هوای سرت بوده کوی و کوچ
گفتم اگر قلم بدوانی به هیچ و پوچ
گفتم اگر اگر و اگر باز هم اگر
داغی بدست داری و خواهی مرا جگر
یاید مرا قلم بکشی روی دفترت
پیده کنی،راه نویی،سوی دفترت |
|