پائـــــــــیزانــــه

ghodrat

اینم عکسی دیگر که دوربین فنقلی ام گرفته Very Happy

ghodrat

هم چنین .اینم عکسی که وقتی رفته بودیم از طرف شرکت امتحان کارگذاری بیمه رو بدیم .

sistemprof

خيلي جاي قشنگيه آفرين

اينجا كجاست؟

chaser

وای چقدر قشنگه.
اینجا شهرستان خودتونه. خیلی قشنگه.

zaman

سخنی با ghodrat خان!
تشکر از ارسال عکسها و پوزش از خارج کردن مسیر تاپیک Embarassed

1- با اون مطلب که فرمودید محو بودن باعث جلب توجه میشه نتونستم ارتباط برقرار کنم. این موضوع فقط وقتی خودشو نشون میده که در کنارش بخش فوکوس شده و شارپ داشته باشیم.
2- فضای عکسهایی که گذاشتید زیباست. فقط در عکس دوم پل آهنی به این فضا لطمه وارد کرده که بهتر بود در کادر قرار نمی گرفت.
3- دوربین موبایل هرگز جای یک دوربین دیجیتال (حتی کامپکت) رو نمیگیره. من با گوشی K800 که میگن دوربین خیلی خوبی داره هم عکس گرفتم ولی اصلاً ارضاع کننده نیست. خرید یک دوربین دیجیتال توصیه میشه. Mr. Green

البته اگر ندارید.
.
اسم شهرتونم اگر بگید بد نیست. قبلاً پرسیدم از پاسخ طفره رفتید. قول میدم سرزده نیام. Wink

ghodrat

آقا zaman, مرسی
به قول شما دوربین موبایل هیچ وقت جای دوربین دیجیتال رو نمیتونه بگیره . منم از ترس حراست اونجا هول هولکی گرفتم به خاطر اونه .
اینجا هم مجتمع آموزش جهاد کشاورزی است که فک کنم 40 هکتاری باشه شاید هم بیشتر.
بقیه مطالب را برایتون می نویسم .
ممنون از توجه و نظر خوبتون

ghodrat

ghodrat

ghodrat

تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم!

لحظه ديدارت را دوست دارم چون دلم انباشته از اضطرابي گنگ وشيرين است.تنم لرزان و وجودم بي قرار ديدارت.هزار بار چهره ات را تجسم كرده ام ،ولي گويي براي اولين بار است كه مي خواهم ترا ببينم.ذهنم مملو از افكارت ،حرفهايت ،خنده هايت و اخمهايت اما گو اينكه براي اولين بارميخواهم با تو روبرو شوم.كاش ميتوانستم اولين لحظه ديدارت را هزاران بارتمديد كنم.اولين نگاه در چشمانت آخرين بار غم من است. بااولين لبخندت شكوفه هاي اميد وزندگي در جان من جوانه ميزند.با اولين كلامت وجودم مملو از عشقت مي شود وخون در رگهايم به جريان مي افتد.با تو كه به صحبت مي نشينم دلم از اين دنيا بريده مي شود وهمه دلواپسي ها ونا اميدي هايم را به باد فراموشي مي سپارم.وبا تو در آسمان عشق به پرواز در مي آيم.مرا با خود اوج خواستن ميبري .با خود كلنجار ميروم وبه دنبال لغت ها ميگردم تا آنها را بيابم،اما هر چه ميگردم حرفهايم بيشتر از ذهنم فرار ميكنند.از خودم كلافه ميشوم.وجودم غرق نياز به تو است اما از آتش درونم حتي جرقه اي هم نمي توانم نشانت دهم.شدت التهاب درونم آنقدر زياد مي شود كه وجودم را آتش فرا ميگيرد .گنگ وبي زبان در كنارت نشسته ام اما سراسر وجودم مشغول سوختن در عشق توست.مرا باور كن گرچه ساكت و خاموشم.مرا ببخش كه نميتوانم حتي پاسخ نگاه هاي عاشقانه ترا بدهم.باز هم براي ديدن من بيا، من هم روزي زبان باز ميكنم و همه عشقم را نثارت مي سازم.اما فقط به من كمي مهلت بده،مهلت بده تا ايمان بياورم كه عشق تو از جنس هوس نيست .

ghodrat