مشكلات جوونها !

sistemprof

سلام

Hamid عزیز کاملا" درست میگی . اگر آدم شرایطش رو داشته بشه توی این سن بهترین کار اینه که کسب تجربه و دانش کنه . حالا چه درس خوندن باشه چه کار کردن چون بعدش دیگه واقعا خیلی سخته که بخواهید چیزی یاد بگیرید .
از همین الان هم هست که دیگه پایه زندگیتون بر اساس اون چیزی که بهش علاقه دارید شکل میگیره . توی انتخابتون خیلی دقت کنید !

sina345 عزیز
متوجه شدم چی میگی . من مدتی یک شهرستان دانشجو بودم و حرفت رو کاملا درک میکنم . نه سینما و نه پارک و نه حتی هر مجله ای که دوست داشته باشی بخونی !
روزنامه یک روز بعد می اومد ! من که خودم دچار غم غربت شدم و به اصطلاح غمباد گرفتم !
ولی سینا جان ممکنه این چیزها توی شهرهای بزرگ باعث جذابیت بشه ولی باعث بسیاری از مشکلات هم هست . قتل و غارت و تجاوز به حقوق دیگران - هیاهو و ترافیک و... باعث شده که من و بسیاری از شهرنشینان از این نوع زندگی خسته بشیم ! جدی میگم من بارها آرزو کردم که برم یک جایی توی جنگل -کویر و یا هرجای ساکت و بی هیاهوی دیگه .
اینجا بعضی وقتها روزانه برای رسیدن به محل کار حدود 3 ساعت توی ترافیک هستیم !

دیگه اون چیزهایی که گفتی برای ما جذابیت نداره .مطمئن هستم شما هم اگر مدتی اون چیزهایی که گفتی کنارت باشه خسته میشی . البته طبیعت انسان هم همینجوریه . خلاصه قدر آرامش و صلح و صفای شهرستان را بدون .

درباره کار و کسب در آمد پیشنهاد می کنم بحث بعدی ما باشه و درست و حسابی درباره اش صحبت کنیم .
از اون مسئولهایی که گفتی همه جا هستند . جسارتا" بگذار ابله فاقد شعور اجتماعی و مدیریتی خطابشون کنم .یک حدیثی از امام صادق (ع) هست که میگه :
دوطایفه پشت مرا شکستند عالم بی عمل و جاهل مقدس مآب

که فکر میکنم دومی به خاطر جهلش ضررش خیلی زیادتر باشه و دیگران را از همه چی بیزار میکنه . به نظر من شما به دیده ترحم بهش نگاه کن ! فکر کن یک کسی که ذهنش بیشتر از این رو ندیده ونشنیده که بتونه درست حرف بزنه و درست عمل کنه . تقصیری هم شاید نداشته . محیطش اینجوری بوده و نتونسته درست رشد داشته باشه .

به هرحال توی هر محیط کاری ممکنه یک کارمند و یا مدیر نادرست باشه ما باید چی کار کنم ؟ میتونیم اصلاحش کنیم ؟ باید ازدست طرف از محیط کار فرار کنیم؟ کاری به کارش نداشته باشیم ؟
فکر میکنم خودت بااین آگاهیو توانایی که به تحلیل مشکلات پرداختی و با توجه به شرایط موجود میتونی بهترین گزینه رو انتخاب کنی !

یک چیزی درباره پدر و مادرهای مایه دار هم بهت بگم . من تا حالا کمتر دیدم از این طایفه آدم درست و حسابی بیرون بیاد ! من که هرچی دیدم انسانهایی متکی به ثروت پدر و مادر بوده . ممکنه یک مدتی راحت زندگی کنند و سرشون رو به کار هم گرم کنند وشما هم از دور نگاه میکنی خیال میکنی اینها بسیارموفق هستند و هیچ غمی توی زندگی ندارند !

بیشترین فساد ها و مشکلات اخلاقی شاید توی این طبقه باشه البته از نوع با کلاس و از نوع روشنفکریش !

سینا جان بعضی از اینها به علت ثروتشون اصلا آرامش ندارند ! من یک نفر را میشناسم که توی کار معدن سنگ هست و شاید روزی 5 میلیون تومن پول دربیاره ولی همه اش فکرش درگیر کارگراهاش هست که اموالش رو ندزدند! اصلا خواب نداره و شبها به زور قرض میخوابه . جوون هم هست ها ولی اعصابش بهم ریخته به همین علت هم رفته سراغ مواد مخدر تا کمی آرامش پیدا کنه ! بچه هاش هم یکی از یکی لوس و ننر تر .و به زور معلم خصوصی و پول زورکی دیپلم گرفته اند !

یکی دیگه هستش که واسه پسرش 600 میلیون تومن داده و یک ماشین مرسدس مک لارن (سریعترین اتومبیل تولید انبوه جهان) براش تا تهران آورده اند ! شبها می یاد توی خیابون جردن یک دوری می زنه و میره خونشون !

به نظرت این زندگیه ؟ این داره حال میکنه ؟ حالا تا کی حال میکنه بالاخره یک روز از این نوع زندگی خسته میشه . به نظرت پول داشتن مهمه و یا مفید بودن ؟
ببخشید خیلی حرف زدم .

درباره مواد مخدر هم پیشنهاد میکنم یک بحث اساسی راه بندازیم .

فعلا

nader870

سلام.
مخلوق های خدا به دیده نمی آیند برای اینکه به دیده بیایند اجتماع تشکیل می دهند.
مشکلات جوانها کدام است.
آنچه اختیارش در دست انسان باشد مشکل نخواهد بود آنچه کار را مشکل می کند آن است که اختیارش در دست انسان نباشد.
آنچه اختیارش در دست انسان نیست مورد توجه دیگران قرار گرفتن است.
مورد توجه قرار بگیرند تا اجتماعی تشکیل شود.
انسان خودش را برای اشیا لوس نمی کند. چون نمی تواند با اشیا اجتماع تشکیل دهند.
جوانها باید مورد توجه جوانهای دیگر قرار گیرند زیرا اینان برای یکدیگر ساخته شده اند.
به زیبائی رقصیدن، به خوبی صحبت کردن، قهرمانی در یکی از ورزش ها، فریاد زدن مثل دیوانگان، آشنا بودن به یکی از هنر ها، سوار خودرو های شاخص شدن،...همگی کمک می کنند تا مورد توجه دیگران قرار بگیرند.
همگی نیاز داریم که نیازمان داشته باشند.
تولید عشق کم هزینه ترین است. وقتی عشقی تولید می شود گرمای توجه را حس می کنیم.
در بین جانداران رقص عشق بسیار متداول است. در بین جوانها هم این رقص رایج است. ولی گرمای توجه حس نمی شود.
جوانها می بینند که چگونه مسن های حرفه ای و با تجربه در این کار هم نوع هایشان را بین خود تقسیم می کنند و به تاراج می برند. ولی کاری ازدستشان بر نمی آید.
اگر جوانها اجتماع تشکیل ندهند هیچگاه به دیده نخواهند آمد.
اگر به دیده نیایند زیر دست و پا له خواهند شد.
به فریادشان توجه کنیم.

lotus89

sistemprof, عزیز اگه میشه دوباره بحث رو راه بندازیم چون مشکلات جوونا تمومی نداره Razz

البته لازم نیست همه ی فشار حل مشکلات رو شما باشه .کسایی که واقعا میدونن حرفاشون میتونه کمک کنه هم نظر بدن.

پیشاپیش ممنونم Wink

sistemprof

lotus89, جان من موافقم . اگه دوستاي ديگه هم همكاري كنند.

potriot

مشکل بزرگ ما جوونا اینه که قدر خودمون .قدر لحظه هایی که توش هستیم رو نمیدونیم!
البته مخاطب من همه نیستن! به شما رفقای قدرشنلس برنخوره! Embarassed

ولی ای کاش بیشتر قدر داشته هامون رو بدونیم تا کمتر تو حسرت نداشته ها باشیم! Wink

sistemprof

راست ميگي -ولي راه حلش رو هم ميتوني بگي؟
Cool

glasy_heart

سلام
من ميخوام يه جمله بگم شايد يه كم بي ربط باشه اما وقتي يك دفعه به ذهنم اومد حتما حكمتي در كار است
به آنچه ميداني عمل كن و به آنچه نميداني احتياط كن

اون چيزي كه درسته همه ام ميگن درسته خدا ميگه پيغمبر ميگه دلت ميگه رو انجام بده و به اون چيزي كه شك داري مشورت كن يا در درجه آخر بي اعتنا باش مطمئن باش چيزي رو از دست نميدي جز دلشوره و پشيموني بعد از انجام بدون فكر

در دوره جووني چيزي كه فراوونه دو دلي ترديد شك و خيلي چيزاي ديگه ...اول توكل به خدا بعد شناسايي مشكل اصلا عامل به وجود اومدنشو بررسي كنيم تا حد الامكان اصلاحش كنيم و از تجربه ديگران استفاده كنيم

به نظر من دعا در اين مسير بي تاثير نيست و شايد در بعضي موارد از مشورت هم كار آمد تر باشه اگر به خواستمون نرسيم لا اقل بلاهاي بين راهو دفع ميكنيم من به شخصه اين مورد و موارد ديگه رو هم تجربه كردم الان حظور ذهن ندارم تو يه زمان مناسب بازم ميام و نظرمو ميگم
ممنون از انتخاب موضوع
فعلا