كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن جوانان
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
مشكلات جوونها !
پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 10:53    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: مشكلات جوونها ! خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام دوستان

اگر مايل باشيد ميخواستم درباره بزرگترين مشكل جوونها بحث كنم !

منتها نميدونم بزرگترين مشكل چيه ! شما موضوع را بگين تا من و ساير دوستان تجربياتشون را يگويند شايد كمكي باشه براي دوستاني كه در دوره بحراني جواني قرار دارند !البته من خودم هم جوونم ولي از جوونهاي قديم !

به نظر شما كدوم يكي از اينها بزرگترين مشكله حساب ميشه ؟
ازدواج ؟ مسكن ؟ اشتغال ؟ تحصيلات ؟ يا همه شون !

ممنون از توجهي كه مي كنيد
ارادتمند

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 12:07    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام جمیعاً

بذارید اولین موضوع رو بنده مطرح کنم.
من 23 سالمه و اینی که می گم واسه خودم پیش اومده؛ خواهش می کنم که به کسی بر نخوره.

به نظر من بزرگ ترین مشکل جوونا، " ترس " هستش.
...
ترس از این که آیا توی تحصیلشون موفق می شن یا نه.
ترس از این که رشته تحصیلیشون به دردشون می خوره یا نه.
ترس از این که کار خوب پیدا می کنن یا نه.
ترس از این که مسئله ازدواجشون رو حل می شه یا نه.
ترس از این که می تونن به حرف دیگران اطمینان کنن یا نه.
ترس از این که اصلاً فردا قراره چه اتفاقی بیفته.
ترس از این که ...
...
البته این ترس ها طبیعیه و هیچ وقت نمی شه به کسی ایراد گرفت.

ولی به نظر من، اولین و بزرگ ترین مشکل همینه.
اگه کسی تونست اینو حلش کنه همه چی برطرف می شه.

فقط از دوستان عزیز یه خواهش می کنم.
منو نزنید ها!!! Mr. Green

التماس دعا
یا علی

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 12:28    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47846

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ـــــلام؛
منم با animeditor, كمي موافقم.
اما يه نظرم دارم اينكه:
بزرگترين مشكل جوون‌ها تصادفه! Shocked
منظورم از تصادف، همزماني‌‌ست!
تصادف سخت‌ترين مرحله تحصيل با سنين ازدواج، با دوران تهيه مسكن، با سنين مستقل شدن جوون از جيب پدر، با اشتغال و مهم‌ترين چيز، تصادف همه اين‌ها با سنين غروره!
غروري كه همه اين‌ها رو از بهترين نوعش مي‌خواد Embarassed

در مورد رفع مشكلات، بعد از مطرح شدن مشكلات صحبت كنيم بهتره...

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: animeditor (یکشنبه 1 بهمن 1385 - 12:33)

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 13:06    
maxpal97
سَرور ماست!
سَرور ماست!


پست: 855
عضو شده در: 23 مرداد 1384
محل سکونت: شیراز
blank.gif


امتياز: 8010

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

به نظر من بزرگترین مشکل جوونها آگاهی هست . جوون تو این سن نمی دونه که چی می خواد . و چی نباید بخواد . صبر هم نمیکنه . منطق هم نداره . هدفش هم که نسبت به تلاشش خیلی بالاست . اگر حل بشه الحمد الله و گرنه الله اکبر .
(طبق معمول جوری حرف زدم که هیچ کس نفهمید Surprised )

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 15:52    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام
ممنون از همه دوستاني كه نظر دادند.
ماشااله بحث رو خيلي تخصصي شروع كردين آفرين اميدوارم توي بحث كم نيارم Embarassed
خب يكي يكي شروع كنيم !
اول animeditor عزيز
به نظر من ترس فقط به يك دليل ميتونه داشته باشه . اونهم عدم توكل به خداوند بزرگ ومتعال هستش. كسي كه شما را تا به اين سن رسونده و از همه خطرات و مشكلات به اينجا رسونده باقيش هم به بهترين نحو انجام ميده ! فقط شما و يا ساير دوستان سعي بايد كنيد آدمهاي درستي باشيد بقيه اش را خودش مطابق مصلحت انجام ميده .
يك روز به خودت ميايي مي بيني كلي نوه و نتيجه كنارت دارند بازي ميكنند و بهت ميگند بابابزرگ به ما قاقاليلي بده !

البته منظورم اين نيست كه شما توكل به خداوند نداري ها به صورت كلي گفتم .
پيشنهاد ميكنم كتاب تذكره الاوليا عطر نيشابوري را بخون . بيشترش به صورت داستانهاي جذاب هستش و با نثري ساده . مطمئن هستم جواب خيلي از سوالاتت را توش پيدا ميكني .


در پاسخ Hamid عزيز بايد بگويم كه حق با شماست ولي تا بوده همين بوده . ماشين زمان كه نداريم اتفاقات رو نگه داريم و با زمان بندي خودمون پيش ببريم ! (البته ال جي ادعا ميكنه كه داره و با تلويزيونهاش يكي ميفروشه !)
متاسفانه توي سن غرور هم كه قربونش برم كله اكثر جوونها بوي قرمه سبزي ميده ! خيال ميكنه خيلي زرنگه و الان بره تو بازار كار همه بازار رو ميتركونه ! هرچند هم كه شايد بعضي وقتها پر از ابتكار و دانش و انرژي باشه .
خلاصه بعد مي آد توي اجتماع مي بينه كسي تحويلش نمي گيره سرخورده ميشه .
و يا اينكه اونجوري كه اون تصور ميكرده نيست .

در پاسخ maxpal97 عزيز هم بگويم كه شما هم درست ميگي !
جووني هستش و انرژي مثبت . جووني هستش و آرزوهاي بي حساب
جووني هستش و عاشقي هاي بسيار (شعر گفتم !)

ولي فكر ميكني اينجوري يك جوري هايي بهتره نيست ؟ اگر جوون همه چيز رو از اول بدونه كه واسه چي زندگي كنه ! انقدر بايد سعي و خطا كنه تا متوجه بشه و قضيه دستش بياد . هرچقدر هم نصيحتش كنند معمولا دوست داره خودش به نتيجه برسه و به حرف كسي گوش نميكنه .كه البته چوبش هم معمولا مي خوره !
ولي باعث ميشه پخته بشه (البته بعضي وقتها هم ميسوزه !)


فعلا

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط sistemprof در دوشنبه 2 بهمن 1385 - 09:06 ، و در مجموع 2 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست: Hamid (دوشنبه 2 بهمن 1385 - 19:31)

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 17:01    
Gytyonline
مديريت كل انجمن‌ها
مديريت كل انجمن‌ها


پست: 899
عضو شده در: 14 شهریور 1384
محل سکونت: tehran
iran.gif


امتياز: 8184

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

خیلی عالی
« بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت میکند»
به نظر من خیلی شعر جالبی هست حالا ربطش چیه؟؟؟
ربطش اینه که تو این شعر جون نفش نی رو بازی می کنه به قول دوست خوبم اقا sistemprof

نقل قول:

متاسفانه توي سن غرور هم كه قربونش برم كله اكثر جوونها بوي قرمه سبزي ميده ! خيال ميكنه خيلي زرنگه و الا بره تو بازار كار همه بازار رو ميتركونه ! هرچند هم كه شايد بعضي وقتها پر از ابتكار و دانش و انرژي باشه .
خلاصه بعد مي آد توي اجتماع مي بينه كسي تحويلش نمي گيره سرخورده ميشه .



و وقتی جونی هایی مثلا من که پیش(دانشگاهی) هستن پیش این افراد می شینن موج منفی به ما می دن و ما هم رقبت درس خوندن ازمون گرفته می شود و می گیم اخه به چه امیدی درس بخونیم وقتی که پارتی (ببخشید که رک گفتم) نداریم و این نومیدی مثل یه ویروس بین همه جونا پخش می شه Crying or Very sad Crying or Very sad Sad Sad

یا علی

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 1 بهمن 1385 - 22:39    
sina345
خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره


پست: 54
عضو شده در: 24 آذر 1385
محل سکونت: سمنان
blank.gif


امتياز: 501

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

باسلام خدمت همگي دوستان
عرض كنم به نظر من مشكل ما جوونها(البته نه همه) حالا سواي مشكلات
ازدواج ،كار ،تحصيلات ،تفريحات از قبيل كنسرت ،يا حتي قدم زدن در پارك با دوست دختر Razz بدون هيچ دردسري و...اينه كه منتظر اون خبر خوش،اون مژده رهايي بخش
كه معلوم نيست از كجا مي خواد بياد هستيم منتظريم يه دري به
تخته بخوره يه پولي از آسمون جلومون بيفته و بقيه ماجرا...
نمي خواهيم خودمون و باور كنيم ،نمي خواهيم كمي توكل، صبر،اميد،
داشته باشيم.ميخواهيم يك شبه ره...

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 2 بهمن 1385 - 09:38    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ali048 عزيز
البته توي اين دوره سني كه شما الان توش قرار داري آدم اصلا حس درس خوندن رو نداره ! ما كه توي اين سن درست و حسابي درس نخونديم اميدوارم شما بخونين !
همه اش توي يك فكر و خياله كه چي ميشه و چي كار كنم و زودتر خودم رو مستقل كنم و از اين جور فكرها !

به نظر من من پارتي مشكلي رو حل نميكنه . آدم همه اش زير بار منت طرف هستش و از طرفي ممكنه يك پارتي قوي تر بياد روي پارتي طرف و اونوقت كسي كه به بنده خدا اميد داشته بدجوري حالش گرفته ميشه و متوجه ميشه كاش از اول رفته بودم سراغ خود خدا و ازش اون چيزي رو كه ميخواستم خواسته بودم !

من خودم وقتي ميخواستم برم سربازي دوست و آشنا و فك و فاميل اومدند گفتند بيا واست كارتو درست كنيم و از اين جور حرفها ولي من با خودم گفتم به اميد خدا هرجا شد ميرم ولي زير بار پارتي و منت نمي رم ! البته پي اين رو به تن ماليدم كه بيوفتم كردستان ! ولي از اونجايي كه خدا بخواهد هرچي رو رديف ميكنه هم آموزشي و هم بقيه زمان خدمت رو افتادم تهران ! ساعت 2 هم مي اومدم خونه !

موقع پيدا كردن كار هم همينطور شد و توي يك شركتي كه تقريبا اكثرا" با پارتي اومده بودند سركار من با توكل به خدا و اون مقدار اطلاعاتي كه داشتم استخدام شدم .
از همون اولش هم شدم مسئول يك بخش !



sina345 عزيز
همه اينها كه گفتي درست ولي نسبت به زمان ما خيلي بهتر شده . اون موقع خيلي گيربازارش بيشتر بود و به قول بچه ها تا دو نفر رو ميگرفتند مي بردند وزرا (نام يكي از پايگاه هاي كميته معروف در خيابان وزراي تهران ) ميگفتند سريع عقد مي كردند !

من يادمه از دبيرستان كه بيرون مي اومديم اگر كسي مي خواست با دختري صحبت كنه با يك فاصله 5 -6 متري اونهم با ترس و لرز از همديگه راه مي رفتند و صحبت ميكردند ! بعد هم كه مسئولين متوجه شدند ساعت تعطيلي دبيرستانهاي دخترانه را 1.30 زودتر از پسرها گذاشتند !
الان كه توي اين مسئله فكر نكنم زياد مشكلي باشه ! اگر دوست داشتي در اين باره بيشتر بحث كنيم .

با همه اين حرفها من خيلي خوشحالم كه مي بينم همه كساني كه در بحث وارد شدند خودشان هم به مشكلات آگاهي دارند و هم به راه حل آنها به درستي فكر ميكنند پس با اين حساب اين تاپيك زياد مشتري نخواهد داشت !

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 2 بهمن 1385 - 19:35    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47846

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ـــــلام؛
من به شخصه، هميشه در مواقعي كه اين موضوعات فكرم رو مشغول مي‌كنه و اضطراب داره بهم غلبه مي‌كنه، اين داستان رو توي ذهنم مرور مي‌كنم:
http://www.aftab.cc/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&t=1604

به نظرم مهم‌ترين چيز توي اين سنين، مطالعه‌ست!
رفتار انسان‌هاي مطلع و انسان‌هاي ناآگاه، دقيقا توي اين سنين مشخصه!

در مورد اينكه چه كتاب‌هايي بخونيم، احتمالا بعدا صحبت مي‌كنيم...

هر كس تلاش خودش رو براي رفع مشكلي كه مطرح كرده، بگه، همه مي‌شنون Wink Razz

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: دوشنبه 2 بهمن 1385 - 21:32    
sina345
خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره


پست: 54
عضو شده در: 24 آذر 1385
محل سکونت: سمنان
blank.gif


امتياز: 501

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

با عرض سلام دوباره خدمت همگي دوستان
دوست عزيز آقاي sistemprof,
البته اين موضوع شامل شهر تهران يا شهرهاي بزرگ نمي شود بيشتر مخصوص شهرستانها و شهرهاي كوچك ميباشد.البته صحبتم زيادسر اين موضوع نيست
چون اين،زياد مشكلي نيست بالاخره حل ميشوداما موضوع اصلي متاسفانه روي آوردن
جوونهاي ما به مواد مخدره Twisted Evil وقتي جوون از همه جا دلشكسته و خسته
ميشه رو به اين مواد لعنتي مياره . زن ميخواد،ميگن بايد كار داشته باشي،كار مي خواد
اولا بايد پارتي داشته باشي دوما (اگر كار دولتي باشه)بايد خانواده شهيد،جانبازو....باشه
حالا بالاخره اگر كاري در يكي از همين شركتهاي خصوصي پيدا كردي بايد دودستي بهش
بچسبي قيد همه چيزو بزني اگه مرخصي بخواهي بايد يك نفر را بكشي يا مريض كني مثلا بگويي زنم مريضه بابا بزرگم مرده چه ميدانم همش دروغ دروغ دروغ
مثلا اكه بگي من خسته ام ميخوام يه چند روزي با زن و بچه ام مسافرت برم ميگن برو
ايرادي نداره(قربونش برم همه جا قرارداديه ميگن خوش اومدي)ولي ديگه نيا.
حتي يكبار من به سرپرستم گفتم مرخصي بده مي خوام برم مشهد مي دوني چي
گفت :مشهد چرا؟امام رضا منم !بيا منو زيارت كن Confused
حالا با اين اوصاف يه جوون با چه جراتي زن بگيره وقتي اعتباري به كارش،آينده اش،نيست
پس خواهي نخواهي رو به مواد ووو... مياره(البته من اين راه حل رو تاييد نمي كنم)
به هر حال مي خوام بگم مشكلات جوونها تو اين مملكت زياده اگه يه حامي خوب مثل يه
پدر مايه دار يا نه يه پدري كه دوستت باشه عروسيت و بگيره يه كار خوب برات پيدا كنه ،
همه مشكلات حل ميشه وگرنه...
واما حميد آقا اره مطالعه كردن خوبه ولي هر چيزي بايد سر جاي خودش باشه چرا يه جوون
اگه بلند بلند بخنده موهاش وبلند كنه خط ريش پايين بگيره و..همه بهش خرده ميگيرن
ولي اگه سر به زير باشه شسته رفته صحبت كنه شبا مسواك بزنه ساعت 9 بخوابه و...
هم تو فاميل محبوبه هم .. چرا جوونها بايد مثل پيرمردها رفتار كنند ،بابا يه جوون بايد
جووني كنه Mad
روزگاري داشتم چون ديگران آسوده خوشي
ايام عمرم مي گذشت به خوبي پشت به پشت تا كه رسيد
عمر به بيست ويك اندي سرنوشت تغيير كرد گفت:
از امروز درغمي....دست من بگرفت وناگه ....

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
صفحه 1 از 2

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc