كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن جوانان
پاسخ دادن به این موضوع
پرسه در بنگاه های همسریابی
پست تاریخ: یکشنبه 24 دی 1385 - 09:54    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: پرسه در بنگاه های همسریابی خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

عزب،بیا اینجا!

مزدک علی نظری- چند سالی است در ایران موسسات نوظهوری در زمینه ازدواج دخیل شده‌اند كه به شیوه‌هایی تازه، پیوندهایی ظاهراً مدرن را رقم می ‌زنند: بنگاه‌های همسریابی!



فرصتی برای انتخاب كردن و انتخاب شدن

می‌گویند شتری است كه در خانه همه می‌خوابد. می‌گویند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. بله، بحث ازدواج است!

درباره دیر و زود داشتنش، زیاد صحبت شده؛ اینكه سن ازدواج بالا رفته، اغلب جوان‌ها تمایلی به خداحافظی زودهنگام با عالم مجردی ندارند، یا اگر هم می‌خواهند ازدواج كنند، موانع بسیاری پیش‌پایشان است. مثل: بالا بودن توقعات، سنگینی هزینه‌ها و ... همه و همه را بارها شنیده‌ایم و گاهی بازی خورده‌ایم و در دور تسلسل بحث‌های مربوطه، شركت كرده‌ایم. بحث‌هایی كه ته ندارند و آخرش برای جمع كردن ماجرا، بیانیه‌هایی مثل این صادر می‌شود: «ازدواج سنت پسندیده‌ای است، پس برای تسهیل در آن باید خانم‌های جوان سطح توقعات‌شان را پایین بیاورند و آقایان در تصمیم خود ثابت‌قدم‌تر باشند. زوج‌های جوان از برگزاری مراسم پرهزینه بپرهیزند و خانواده‌ها در تشكیل زندگی آنها را یاری كنند و ...»

ولی در مورد سوخت و سوز قضیه می‌شود بحث‌های تازه و جالب‌تری راه انداخت كه هنوز مثل موارد بالا، كسل‌كننده نشده‌اند؛ خب بعضی‌ها زیادی مشكل‌پسندند، یا نمی‌توانند شخص دلخواهشان را پیدا كنند، یا شخص دلخواهشان را از دست می‌دهند و مثل خانم هبیشام تا آخر عمر با خاطره طرف تنها می‌مانند. خواستگار خوبی برایشان پیدا نمی‌شود، دختر خوبی سر راه زندگی‌شان قرار نمی‌گیرد، یا می‌گویند اصلا از ازدواج كردن و زندگی زناشویی خوش‌شان نمی‌آید.

نكته مهم اینكه این دسته آخری، از همه زودتر می‌روند خانه بخت! اما بقیه چی؟ معلوم است؛ آنقدر تنها می‌مانند كه بوی ترشی‌شان دنیا را بر می‌دارد!



آن روزها گذشت

بله، دیگر آن روزها گذشت.در سال 2006 و در قرنی كه به عصر ارتباطات ملقب شده، اگر بخواهی هم نمی‌توانی تنها بمانی! در جامعه معلق میان سنت و مدرنیته ما، مذهب نقش پررنگی دارد؛ مذهبی كه در آن، ازدواج به عنوان یك ركن اصلی زندگی مطرح شده و با دلایل بسیار شخص مجرد را یك «انسان كامل» نمی‌داند.

درست به همین دلیل است كه می‌بینیم خوشبختانه هنوز در مقایسه با اغلب كشورهای هم‌طراز، آمار بهتری در زمینه ثبت ازدواج داریم والا كدام كشور را سراغ دارید كه از ازدواج و زندگی طبیعی مردمش بدش بیاید؟ در اغلب جوامع جوان‌ها به ازدواج و پایبندی به زندگی مشترك تشویق می‌شوند اما با كم‌رنگ شدن نقش دین و عرف در این كشورها، كمتر نتیجه‌ای حاصل می‌شود.

در ایران ما هم گرچه روز به روز مدرن‌ها بیشتر جای خود را باز كرده و سنت‌ها را پس می‌زنند، اما به دلایلی كه مطرح شد، ازدواج همچنان بحث روز است؛ گیریم كه خاله‌خان‌باجی‌ها و تحقیقات محلی از در و همسایه، كاركرد سنتی خود را در این ماجرا از دست داده باشند، ولی موسسات نوظهوری در این امر دخیل شده‌اند كه به شیوه‌های مدرن، پیوندهایی مدرن را رقم می‌زنند: بنگاه‌های همسریابی!



از ما بخواهید!

«ازدواج آگاهانه حق شماست»؛ شعار قشنگ و جالبی است، اما آیا واقعا یك تشكیلات اداری می‌تواند برای آدم همسر دلخواه و مناسبی پیدا كند؟

بیایید با هم سری به چند تا از این موسسات همسریابی بزنیم و ببینیم حرف‌شان چیست. آن وقت دیگر قضاوت با خودتان. برای پیدا كردن یك موسسه این كاره، كافی است لای یك ضمیمه آگهی روزنامه‌ای پرتیراژ را باز كنید،‌در بخش «خانواده» یا «آموزش»، حتما دو- سه مورد پیدا می‌كنید كه جملاتی از این دست در كادری كوچك نظرتان را جلب می‌كنند: «همسر دلخواهتان را از ما بخواهید»!

به یكی از این بنگاه‌ها كه در خیابان جمهوری است، تلفن می‌زنیم:

-‌ الو؟ موسسه فرهنگی خانواده (...)؟

-‌ بله، بفرمایید.

خانمی از آن طرف خط با عجله در مورد شرایط و مدارك لازم برای عضویت توضیح می‌دهد. پیداست سرشان خیلی شلوغ است: «یك قطعه عكس تمام‌قد و واضح بیاورید، جدید باشد. 25 هزار تومان حق عضویت سالانه‌تان (!) می‌شود.»

همین؟ عجب شرایط سختی! مدیر موسسه یك روحانی است كه دكتر صدایش می‌كنند اما خانم منشی نمی‌داند آقای مدیر چه جور دكترایی دارد: «فكر می‌كنم مشاوره... برای الاهیات!»

گویا روال كار هم اینطوری است: «اطلاعاتتان گرفته می‌شود، چند روز بعد می‌آیید برای انتخاب همسر. یكسری از افراد را به شما پیشنهاد می‌دهیم و اگر جوابتان مثبت بود، برای شما قرار ملاقات می‌گذاریم تا همدیگر را ببینید و...»

هر مشاوره ساعتی 10 هزار تومان و هر ملاقات حضوری 5 هزار تومان؛ این نرخ این بنگاه است. مدیر موسسه از افراد پیشرو در قضیه همسریابی است كه حتی با BBC هم مصاحبه داشته، اما از طرف همكاران به فعالیت سنتی و عدم دقت در معرفی افراد به یكدیگر متهم می‌شود.

یك بنگاه دیگر در خیابان نزدیك پل چوبی هم به همین ترتیب، با كمی پایین و بالا، درست مشابه بنگاه قبلی عمل می‌كند. مدیر مونث موسسه حسابی سرش شلوغ است و كاسب‌های همسایه، قصه‌های زیادی برای تعریف كردن دارند؛ قصه‌هایی درباره مراجعان، گردانندگان و خلاصه خیلی چیزهای دیگر كه حیف، نمی‌شود نوشت!



یك همایش

وقتی برای همكار عكاس‌مان توضیح می‌دهم كه سوژه امروزش چیست، با تعجب می‌پرسد: «مگر در ایران هم از این چیزها داریم؟»

خب هنوز این پدیده‌ جا نیفتاده و خیلی‌ها از وجود موسسات همسریابی بی‌خبرند. بنابراین حتما میزان حیرت آنهایی كه حدود چهار سال پیش شاهد پخش گزارشی در این‌‌باره از شبكه ABC NEWS بودند، برایتان قابل تصور است؛ در این گزارش، تصاویری از یك شو پخش شد كه جوان‌هایی از دو جنس مخالف، درهمین تهران خودمان كنار همدیگر نشسته و یكی یكی در مورد مسائل مختلف صحبت می‌كردند. هر فرد شماره‌ای داشته و ابتدای صحبت آن را اعلام می‌كرد تا اگر كسی از او خوشش آمد، در برگه تقاضا ثبت و درخواست ملاقات خصوصی كند...

حالا بیایید نزدیك‌تر برویم؛ یكی از این دست همایش‌ها، در فرهنگسرایی نزدیك میدان انقلاب برگزار می‌شود. برگزاركننده موسسه «خانه امید جوانان» است و اداره جلسه را دكتر یزدانی بر عهده دارد.

دوردیف صندلی در دو طرف سالنی دراز كه خانم‌ها سمت راست و آقایان سمت دیگر نشسته‌اند، روبه‌روی هم. تعداد افراد حاضر، بین 50 تا 60 نفر است. میكروفون دست به دست می‌گردد تا صدای كسی كه بحث را دنبال می‌كند به خوبی شنیده شود.

اینجا همه جور تیپ و قیافه‌ای را می‌شود دید، اما اغلب ساده و جوان‌ هستند: خانم‌های چادری، با روسری‌های رنگ روشن، چهره‌های بی‌آرایش، با آ‌رایش ... و آقایان تی‌شرت به تن، كت و شلواری، جلیقه و ...

بحث درباره چگونگی مخاطب قرار دادن جنس مخالف است یا چگونه لبخند زدن.دكتر از پشت تریبون گفت و گو را داغ می‌كند و از همه می‌خواهد كه در بحث شركت كنند. به گفته او هدف از برگزاری این جلسه: انتقال تجربه‌های افراد به یكدیگر، آموزش شركت‌كنندگان و البته فرصت خوبی برای انتخاب كردن و انتخاب شدن است.

طبیعی است كه در چنین جمعی آقایان بیشتر از خانم‌ها صحبت می‌كنند (عجیب ولی واقعی!) و در پایان جلسه دكتر یزدانی از كسانی كه صحبت نكرده‌اند می‌خواهد لااقل شماره‌شان را اعلام كنند و یك جمله بگویند تا فرصت «انتخاب كردن و انتخاب شدن» را از خود و دیگران نگیرند. یكی از خانم‌ها ضمن اعلام شماره‌اش می‌گوید: «زیبایی برایم مهم است، چه زیبایی صورت و چه زیبایی سیرت...»

ادامه دارد...

http://www.jour4peace.com/main1.asp?a_id=173

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 24 دی 1385 - 09:55    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اسمش را نبر!

«روش‌های نوین»، «شیوه علمی»، «كارشناسان برجسته» و ... اینها نمونه عبارت‌هایی است كه بنگاه‌های همسریابی با استفاده از آنها، سعی در موجه جلوه دادن كار خود و مثلا جدی بودن قضیه دارند.

اما جدا از بعضی روش‌های من‌درآوردی، اغلب شیوه اصلی كار یگانه است؛ ترتیب دادن ملاقات بین مشتریان مونث و مذكر، یا از آن راحت‌تر: تهیه بانك اطلاعاتی كه بر محور عكس داوطلبان می‌گردد. ننوشتیم «آلبوم» كه به كسی برنخورد، اما اگر شما به یكی از این موسسه‌های محترم سری بزنید خودتان این قضیه را تصدیق خواهید كرد!



فقط مجردها

یكی از این موسسه‌ها روی تمام در و دیوار دفتر خود را با نوشته‌هایی از این دست پر كرده: «اگر متاهل هستید، این موسسه از ارائه خدمات به شما معذور است.»

اغلب این بنگاه‌ها سعی دارند ژست تر و تمیز و پاكیزه‌ای داشته باشند. بنابراین اصرار دارند به شما تلقین كنند به یك مكان مقدس پا گذاشته‌اید و نه خدای نكرده به یك بنگاه دلالی مهر و محبت. ولی با عرض شرمندگی، معمولا این قضیه برعكس است و این ژست هم فقط و فقط برای جلوه دادن فعالیت موسسه و كم‌اثر كردن زهر تعرفه بالای ارائه خدمات است.



ارائه خدمات در منزل

موسسه «گل‌های...» به مشتریان خود سفارش می‌كند كه هر كس در كوچه وخیابان به آنها شماره تلفن داد، دست طرف را رد نكنند. البته نه به آن قصدی كه منظور شماره‌دهنده است بلكه برای دادن این شماره به موسسه و تماس این دوستان با او؛ فكرش را بكنید: طرف در خانه‌اش نشسته كه تلفن زنگ می‌زند. بعد كه گوشی را بر می‌دارد، با صدایی مواجه می‌شود كه از او می‌پرسد: «واقعا می‌خواهی زن بگیری یا...؟»

الان حتی بانك‌ها و شركت‌های بزرگ هم به همین نتیجه رسیده‌اند و شعارشان این شده كه باید خدمات‌شان را به منزل مشتریان ببرند. هزاره سوم است دیگر!



ازدواج تضمینی

جالب‌ترین ادعا، توسط گردانندگان موسسه‌ای مطرح شده كه از بیخ و بن كلاه‌بردار بودن‌شان تابلو است: «تعجب نكنید! به جز كنكور، ازدواج هم می‌تواند تضمینی باشد. بعد از ثبت‌نام برای استفاده از خدمات ازدواج تضمینی، كارشناسان موسسه برای ازدواج شما بسیج خواهند شد. آنقدر متقاضی ازدواج به شما معرفی می‌شود كه كلافه خواهید شد. به خودتان می‌گویید: آه خدای من! این همه خواستگار از كجا آمده است؟... اگر شما تا زمان مقرر همسر دلخواه خود را پیدا نكردید، 75 درصد هزینه دریافت شده در زمان ثبت نام به شمامسترد می‌گردد... هدف ما این است كه شما ازدواج موفقی داشته باشید، نه هر ازدواجی.»

چه شود!



اسم‌های خنده‌دار

به عناوین بی‌بدیل به اصطلاح «همایش»هایی كه توسط بعضی از این موسسات برگزار می‌شود توجه كنید: ازدواج موفق، ازدواج در نگاه اول و نگاه اول در ازدواج، چهره‌شناسی و روانشناسی خط و امضا، شخصیت‌شناسی از روی ماه تولد، ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه، تاثیر آداب معاشرت در همسریابی موفق، چگونه آشنایی‌مان را به ازدواج ختم كنیم و ...

در سال‌های اخیر، كتاب‌های موسوم به روانشناسی و موفقیت و مدیر یك دقیقه‌ای و پولدار یك ثانیه‌ای (!!) و... بازار وحشتناك داغی در ایران پیدا كرده‌اند. خوراك نت ورك ماركتینگی‌ها هم همین كتاب‌هاست. اما برای درماندگان راه ازدواج هم عناوین مختلف و متعددی چاپ خورده كه بین‌شان چیزهایی مثل نوشته‌های «دبی فورد» با نام‌هایی مثل: «طلاق معنوی» یا«ازدواج موفق»، «همسریابی آسان» و... كلی هوادار دارند (البته بعد از آثار و عقاید جناب تونی رابینز).

از همه خنده‌دارتر هم كتابی است حاوی مجموعه اشعار یك كارشناس و موسس بنگاهی این كاره، در رابطه با مسائل ازدواج، با نام «آوای شب»!



در یك بنگاه اتفاق افتاد

مرد جوانی وارد می‌شود. كت و شلوار به تن دارد و سامسونتی در دست. حسابی عرق كرده و جویی كوچك از پیشانی بلندش به صورتش جاری شده. یكراست می‌رود سراغ اصل مطلب: «خانم! باید آقای دكتر را ببینم. می‌دانید؟ عیالم شخصیت دروغگویی دارد، انگار یك روز دروغ نگوید می‌میرد...!»

خانم منشی حرفش را قطع می‌كند: ‌«اینها را باید به مشاورانمان بگویید.»

-‌ می‌شود خود آقای دكتر را دید؟ ده دقیقه هم باشد كافی است.

-‌ نه، آقای دكتر سرشان شلوغ است. دارند برای همایش «ازدواج موقت» آماده می‌شوند. روی دیوار یك نمودار عجیب رسم شده كه نشان می‌دهد همین حالا هم با كمبود پسر مواجه هستیم، چه برسد به چند سال آینده كه اگر خانم‌ها نجنبند، حسابی سرشان بی‌كلاه می‌ماند (خودمانیم، برای هول کردن ملت کلک خوبی است ها!)

به نظر می‌آید چون پای نمودار و آمار و این حرف‌ها در میان است، تابلو تاثیر خودش را بكند و دل هر دختر شوهرنكرده‌ای را مثل سیر و سركه به جوش بیندازد. آقایی كه از عیالش می‌نالد، دو تا مخ مفت ‌گیرآورده. یكی‌شان آنقدر آرام حرف می‌زند كه محال است نصف حرف‌هایش را بفهمید، باید سرتان را بكنید توی دهانش. یك كیف همراهش است كه به او حالت دانشجوها را داده، اما وقتی برای راهنمایی مخاطبش در آن را باز می‌كند می‌بینی كه توی كیف فقط چند تا كتاب و جزوه در رابطه با ازدواج قرار دارد.

گویا خیلی این كتاب‌ها را قبول دارد و مشتری ثابت اینجور مطالب است. می‌پرسیم: «خودت ازدواج كرده‌ای؟»

لبخند كوچكی می‌زند، آنقدر كوچك كه زود تمام می‌شود و باورش مشكل است اصلا لبخندی دیده باشی. می‌گوید: «اوایل كه این كتاب‌ها را نخوانده بودم، نهایت خواسته‌ام پیدا كردن همسر بود. اما حالا نظرم عوض شده. به نظرم باید دقت بیشتری كرد و...»

عجب. مثل اینكه در مورد این آقا قضیه برعكس بوده و به جای ساده گرفتن در ازدواج، طرف سختگیر شده. شاید هم نه. بالاخره بعضی‌ها تخیلی قوی دارند!



*در قسمت آخر این مجموعه مطالب، به سراغ یکی از این بنگاه های همسریابی خواهیم رفت و پای صحبت های دکتر یزدانی می نشینیم.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 24 دی 1385 - 10:06    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

همسان یا ناهمسان

دكتر «سعید یزدانی» ‌طراح و ارائه‌كننده شیوه «همسان گزینی» یا «ازدواج آگاهانه» است. به گفته او، این طرح سابقه‌ای پانزده ساله دارد اما از سال 78 به عنوان خدمتی ویژه به مرحله اجرا درآمده كه گویا با استقبال مناسبی هم روبه‌رو شده است.

دكتر یزدانی از خدمات متنوع موسسه «خانه امید جوانان» می‌گوید. همینطور از «حساسیت قضیه كه باعث می‌شود با احتیاط عمل شود»، اما بدون اینكه اصرار یا اشاره‌ای كنیم، خودش می‌رود سر بحث همسریابی و آن بخش از فعالیت موسسه كه مورد نظر ماست. ابتدا «همسان‌گزینی» را شرح می‌دهد: «در تمام دنیا، به طور كلی در بحث ازدواج دو رویكرد وجود دارد: افراد معمولا یا به دنبال كسانی می‌روند كه همسانی‌‌های بیشتری با خودشان داشته باشند یا اینكه برای ازدواج، كسانی كه با آنها ناهمسانی داشته باشند را می‌پسندند. یعنی كسانی كه با آنها تضاد دارند و به عبارتی آنها را مكمل شخصیت‌شان احساس می‌كنند.

«همسان‌همسری»‌ یعنی ازدواج بین دو فردی كه بیشترین تناسب را با هم دارند؛ مثل وضعیت فرهنگی، اعتقادی، دینی و مذهبی، موقعیت جغرافیایی، تحصیلی، سنی و ...

در مقابل، «ناهمسان‌همسری»‌ شرایطی است كه فرد مثلا با شخصی از طبقه‌ای دیگر ازدواج می‌كند تا احساس كمبودهای خود را جبران كند. تقریباً در كل فرهنگ‌ها، همسان‌همسری تایید شده و ثابت شده این دست ازدواج‌ها از نوع دیگر پایدارتر هستند. در فرهنگ ما هم این قضیه وجود دارد؛ احادیث دینی در این زمینه وجود دارد و مثال معروفی هست كه می‌گوید: كبوتر با كبوتر، باز با باز!

ما «همسان‌گزینی» ‌را از این بحث استخراج كردیم و سعی داریم مكانیزمی ساده، دقیق و قابل اجرا، برای انتخاب همسر ارائه بدهیم. نه خیلی آكادمیك و علمی، نه خیلی سطح پایین و پیش پا افتاده.»

تناسب‌های شخصیتی، رفتاری، فردی و خانوادگی، چهار اصل مورد نظر طرح همسان‌گزینی است كه سعی می‌شود زوج‌های جوان در انتخاب یكدیگر این موارد را رعایت كنند. دكتر یزدانی می‌گوید برای تشخیص افراد و تعیین میزان این تناسب‌ها در هر شخص، ابزار خاصی ساخته شده؛ یك دفترچه تست با 450 سوال كه 34 عامل اصلی و 3 گروه عمده دارد: خصوصیات فردی – خانوادگی، ابعاد رفتاری و ویژگی‌های شخصیتی.

سوال‌ها با پاسخ منفی یا مثبت، پاسخ داده می‌شوند و مثلا اینطوری مخاطب را سین جیم می‌كنند: در گذشته، تجربه دوستی با جنس مخالف را داشته‌ام- من به یك زبان خارجی تسلط دارم- من در مناطق سرد كوهستانی بزرگ شده‌ام- گواهینامه رانندگی بااتومبیل دارم- خواب وسط روز برایم خیلی مهم است- نسبت به طرفداری از تیم مورد علاقه‌ام تعصب دارم- و ... به نظر جالب می‌رسد.

دكتر یزدانی روی دو نكته تاكید دارد؛ اول: «انشاءالله همه جوان‌ها یاد بگیرند چطور انتخاب كنند و خودشان تشخیص بدهند كه كسی برای ازدواج مناسب است یا نه.» و دوم: «خواستگاری سنتی اشكالاتی دارد؛ یك خانم آماده ازدواج، چطور باید معرفی شود؟ حالا فرض كه خانمی معرفی شد و خواستگاری برایش آمد. این دو نفر چطور باید با ویژگی‌های همدیگر آشنا شوند؟ آیا خوب یكدیگر را خواهند شناخت؟ تازه، اغلب اوقات خواب‌ها منفی است و مشكلات بسیاری از این قضایا به وجود می‌آید. اما توجه كنید: ما اطلاعات متقاضیان ازدواج را می‌گیریم، 24 مشخصه اصلی این افراد گرفته وتوسط كارشناسان مقایسه می‌شود، آنوقت مثلا 10 نفر كه شرایط نزدیك به یك فرد را دارند را به ترتیب اولویت به او معرفی می‌كنیم... فرض كنید خانمی تحصیلش تمام شده، شاغل هم نیست و فعالیت خاصی هم ندارد كه موردتوجه واقع شود. خواستگاری ندارد. به نظر شما باید چه كار كند؟»

-‌ هیچی، شب جمعه بنشیند ودعا كند!!

دكتر یزدانی: «چرا باید طرف 500 هزار تومان بدهد تا بختش را باز كنند؟ به دعا و جادو و خرافات رو بیاورد كه خواستگار ندارد... خب باید راهی برای او پیدا شود. الان در روش ما، 24 ساعت هم طول نمی‌كشد كه خواستگار با جواب مثبت، باشناخت كافی و كارشناسی شده، می‌رود و در خانه او را می‌زند... حالا یك دخترخانم از خانواده محترم رادر نظر بگیرید. ده- بیست تا خواستگار برایش بیاید و همه‌شان بروند و جواب یا از طرف دختر یا از طرف پسر منفی باشد. چقدر عزت نفس این خانم مخدوش می‌شود، خانواده تحت فشار می‌گذارندش كه: دیگر به این یكی نباید نه بگویی... برای آقایان هم همینطور.»

با پانزده هزار تومان هزینه و فقط یك تماس تلفنی کوچک، ممكن است چنین افرادی خیلی سریع‌تر و راحت‌تر از آن كه فكرش را بكنند، ازدواج كنند. این ادعای «خانه امید جوانان» است، هر چند كه برخلاف آن بنگاه دغلكار، اینجا تضمینی وجودندارد.



فرق اساسی: عكس بی‌عكس

به نظر دكتر یزدانی،‌خواستگاری سنتی معمولا به چند سوال ساده (سن، شغل، تحصیلات و ...) خلاصه می‌شود. اما در روش همسان‌گزینی، شناخت عمیق‌تری صورت می‌گیرد. ولی اشكال اصلی جای دیگری است: «وقتی دو جوان یکدیگر را می‌بینند، شاید چهره همدیگر به نظرشان دل‌نشین بیاید. آن وقت مبادله احساسی شروع می‌شود و دیگر ازدواج آگاهانه تقریبا غیرممكن می‌شود. اما در روش ما، اول آگاهی صورت می‌گیرد و بعد به موقع خودش، احساس جاری می‌شود.»

به گفته این روانشناس، موسسه تحت مدیریت او به همین دلیل به هیچ وجه از عكس متقاضیان استفاده نمی‌كند: «تاكید می‌كنیم كه عكس روش بسیار اشكال‌داری است؛ چون تصویر لحظه‌ای یك فرد است، تقریبا همیشه در اندازه طبیعی نیست و معمولا یا از خود فرد زیباتر است و یا زشت‌تر. اصلا عین خود فرد هم باشد، باز فقط بخشی از شخص است. مبادله احساسی ندارد و صد بارنگاهش كنی، یك جور نگاهت می‌كند!»

این قضیه، نكته مهمی است كه فرق اساسی این موسسه با بنگاه‌های همسریابی دیگر به نظر می‌رسد. غیر از «همسان‌گزینی» كه به وسیله كتابچه تست و معرفی گزینه‌ها توسط موسسه به افراد صورت می‌گیرد، روش دیگری هم در خانه امید جوانان مورد استفاده است: «روش دیگر بدون دخالت كارشناس‌های ما صورت می‌گیرد و عبارت است از معرفی 100 نفر در هر نوبت به متقاضی. در این روش، فرد قدرت انتخاب دیگری دارد.»

مشخصات این صد نفر در كتابچه‌ای به نام «راهنمای ازدواج» آمده و البته اعضای این بانك با یك شماره، كدگذاری شده‌اند و نام‌شان محفوظ است. اطلاعات هر فرد هم عبارت است از چیزهایی مثل: متوسط درآمد، امكانات مالی، شغل، قد و وزن، فرزند چندم خانواده، محل تولد و زندگی، شرایط اعتقادی، مشخصات اعضای خانواده، میزان تاكید بر ادامه تحصیل یا اشتغال پس از ازدواج و ... اما به گفته دكتر، در این نوع انتخاب‌ها، میزان «نه» شنیدن خواستگار بیشتر است: «این نوع خواستگاری، از آن خواستگاری‌هاست كه: حالا برویم ببینیم چه می‌شود!»



و آمارهای ناموجود

دكتریزدانی می‌گوید موسسه‌شان تا به حال 4500 نفر عضو داشته كه البته بیشتر اعضا در سال 85 و به دلیل تبلیغات (هر چند محدود) فعالیت‌شان، به آنها مراجعه كرده‌اند. ودیگر اینكه: «حدود یك سوم افرادی كه وارد این سیستم می‌شوند، با روش همسان‌گزینی ازدواج می‌كنند، آن هم در فاصله یك هفته تا 3 ماه. بعداز سه ماه ما می‌فهمیم كه قضیه به اصطلاح كهنه شده و اشكالی دارد، باید به آن عضو كمك كنیم. گاهی هم بدون دخالت ما، اعضا براساس آموزش‌هایی كه می‌گیرند، خودشان دست به كار می‌شوند. مثلا دیگر سوال‌های تخصصی از طرف‌شان می‌كنند، نه اینكه بپرسند: از چه گلی خوشت می‌آید؟ چه غذایی دوست داری؟!»

و در مورد تیپ اعضای این موسسه: «اكثر اعضای ما اینجوری هستند: 20 تا 40 سال، ازدواج نكرده، دانشگاهی. درحالی كه توی بعضی موسسات، مرد 70 ساله، افغانی و چیزهای عجیب و غریب زیاد است. ما به چنین متقاضیان می‌گوییم: اینجا وقتت را هدر نده، از دست ما كاری برای شما برنمی‌آید!»

و حالا یك آمار دیگر كه البته این یكی را دكتر خیلی محكم و جدی می‌گوید؛ بی «حدودا» یا هیچ قید مجهول دیگری:‌ «تمام ازدواج‌هایی كه با كمك موسسه ما انجام شده، صد در صد موفق بوده و حتی یك مورد طلاق هم نداشته‌ایم. هفت سال از اولین ازدواج می‌گذرد و این خیلی مهم است.»



گفت‌وگوی كتبی

«حدود سال 65، من در سازمانی به عنوان دانشجوی محقق كار می‌كردم. دوستی به من كتابچه‌ای داد كه رویش نوشته شده بود: «گفت‌وگوی ازدواج». من مجرد بودم و آن آقا گفت: بگیر و بخوان، ببین با شرایط خانمی كه این كتابچه را پركرده موافقی یا نه؟ هنوز آن دفترچه را دارم... البته دیدم شرایط آن خانم به من نمی‌خورد، تشكر كردم و ماجرا تمام شد. ولی از آن لحظه، این جرقه در ذهن من زده شد كه اگر بشود این شیوه را به صورت دقیق‌تر و كامل‌تر اجرا كرد، خیلی خوب است. این را هم بگویم كه كتابچه كار حجت‌الاسلام مصطفی زمانی كه موسسه «در راه حق» را در قم داشته و دارد، بود.»

حاصل آن جرقه، دو كتابچه‌ای است كه با همان نام «گفت‌وگوی ازدواج» به اعضای خانه امید جوانان داده می‌شود تا نقطه نظرات‌شان را برای طرف مقابل در آن یادداشت كنند؛ كتابچه سفید برای آقایان و زردرنگ برای خانم‌ها. این كتابچه دیگر تستی نیست و 77 مورد برای یادداشت كردن جزئیاتی چون: در موردجایگاه مرد/زن درزندگی مشترك – درباره نحوه برگزاری مراسم و برنامه‌های نامزدی، عقد و ... – درباره مهریه، وضعیت اقتصادی و گرایشات دینی و مذهبی خواهر و برادرها و ... دارد.

-‌ راستی، بالاخره خود شما چطور ازدواج كردید آقای دكتر؟

-‌ ما زمانی ازدواج كردیم كه این روش‌ها را نداشتیم. گاهی وقت‌ها خانمم می‌گوید اگر من این روش‌ها را اجرا می‌كردم و تست‌ها را می‌دیدم، هیچ وقت با تو ازدواج نمی‌كردم! (می‌خندد)



معجزه، بی‌سر‌وصدا

«ما كاری شبیه به معجزه می‌كنیم. این را مخاطبان ما می‌گویند. جداً هم همینطور است. تصور كنید به كسی كه از زندگی ناامید بوده، احساس استیصال می‌كرده، استرس خانواده و محیط و ... را تحمل می‌كرده، راه را نشان می‌دهیم. البته این یك بخش از اعضای ما هستند، ولی بخش عمده اعضا كسانی هستند كه می‌خواهند ازدواج آگاهانه و موفقی داشته باشند.»

با تمام این احوال، دكتر یزدانی گله و نگرانی‌هایی هم دارد: «این كار، ابتكار است. ابداع است. به همین دلیل سازمان ملی جوانان كه بر فعالیت ما نظارت دارد یا هیچ جای دیگری، زیر بار مجوز دادن به ما نمی‌روند. ما چیزی را ابداع كرده‌ایم كه هنوز سازمانی متولی آن نیست و قانونی برای آن وجود ندارد... خیلی برای این روش زحمت كشیده‌ایم، امیدواریم در این مورد فرهنگ‌سازی شود تا هم ما راحت‌تر فعالیت كنیم و هم نفع آن بیشتر نصیب جامعه شود.»

به گفته او، روزانه 5 تا 10 متقاضی جدید وارد مجموعه همسان‌گزینی می‌شوند: «یك كادر سه‌سانتی توی ضمیمه نیازمندی‌های روزنامه آگهی داریم، كلی مراجعه‌كننده داریم و همین را هم نمی‌توانیم جواب بدهیم، چه برسد به اینكه تبلیغات بیشتری داشته باشیم و خودمان را بشناسانیم. ضمن اینكه الان سال هفتم است كه بدون مشكل داریم كار می‌كنیم و هر سازمانی آمده توانسته‌ایم از خودمان دفاع كنیم. همه اینها به خاطر این است كه احتیاط كردیم ونگذاشتیم زیاد سر و صدایی به پا شود!»

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Gytyonline (یکشنبه 24 دی 1385 - 14:14)


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc