كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> فروم‌بلاگ‌هاي اعضا -> فروم‌بلاگ glasy_heart
پاسخ دادن به این موضوع
از اَل آنت لذت ببر، به اَل آنت فکر کن...
پست تاریخ: جمعه 9 اردیبهشت 1390 - 21:36    
glasy_heart
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 191
عضو شده در: 12 آذر 1389
محل سکونت: زیــــر چــــــــتر خــــــــــدا
blank.gif


امتياز: 1928

عنوان: از اَل آنت لذت ببر، به اَل آنت فکر کن... خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

این کلماتی بود که از دهان اون خارج میشد,کلماتی که قصد داشت با نیروی منفی خود عقل پر احساس من رو فریب بده.کلماتی که خیلی راحت رسوب میکنه و الماس وجود آدمی رو کدر میکنه.
ده روزی بود که گل آشنایی شکفته شده بود ،اون تو یه کافینت کار میکرد،هر دفعه که به مغازه میرفتم بعد از اتمام کارم تقاضا میکرد که بمونم و باهاش هم صحبت شم راستش منم اوایل بدم نمی اومد, چند دقیقه ای رو میموندم و اون تعریف میکرد از کاراش از اخلاقش از اینکه کجاها میره، با کی میره ،چه جوری میره.
رفتم تو این فکر که مگه ظاهر ما چقدر غلط اندازه که به خودش اجازه اینجور حرف زدن رو داده،ناراحت شدم و سعی کردم به روم نیارم.
راستش من فقط نگاه میکردم و گه گاهی لبخند میزدم اما هر چی فکر میکردم چیزی برای گفتن نداشتم ،من باید به این ادم چه میگفتم؟؟؟
میگفت که مادرم بسیجی هستش و تو منکرات سابقه داره، از رابطه من با دوستام خبر داره!!! همونایی که اول داداشت میشن، همون برادرای خیابونی رو میگفت.
میگفت مامانم بهم گفته هر وقت منکرات بهتون گیر داد هیچ وقت به کارتون اعتراف نکنید !!!از خودتون ضعف نشون ندید!!!!بگین داشت ازم آدرس میپرسید!!!!فقط وقتی نمیتونی از دستشون در بری که برخورد فیزیکی داشته باشی !!!!تو خونه باشی!!!!
وااای ,دیگه داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم....
نه اشتباه نکنید!!!اون تظاهر نمیکرد ،چون دلیلی برای اینکار نداشت.ماباور میکردیم چون بعدها چشمه هایی ازش دیدیم.

ادامه داد...
با بابام خیلی راحتم ...فلان فیلم ماهواررو خیلی راحت خونوادگی میبینیم!!!!بابام منو به آرایشگاه میبره!!از الفاظی که بینشونم رد و بدل میشد هم گفت ،اینه رابطه احترام آمیز پدر و دختر؟؟!!!اصلا گفته هاشو قابل قیاس با غیر نمیدیدم.
خلاصه که هر چی پیش میرفت و از شاهکاراش تعریف میکرد فشار من پایین تر میومد...
از خواهر دوقلوشم گفت،که اون با bfش فلانه, جلوی من فلان میکنه و...
اونا فقط 18سال داشتن,از وضع حالاشون میترسیدم ،چند ساله دیگه کجای دنیان.؟؟؟به کجا میرسن؟چگونه میرسن؟
گفتم :احساس گناه نمیکنی؟؟به بعدش فکر نمیکنی؟؟اگه ولت کرد؟؟؟اگه وابستش شدی؟؟؟اگه...اگه...

اینارو گفتم که بگم از عقیده ای که داشتن ،همون که مخل افکار بچه های امروزیه...شاید هیچ وقت ندونه که داره از افکار و عقاید چه گروه کثیفی حمایت میکنه،از بین موج های مثبت معلق توی دنیا تن به دریافت کدامین موج داده.

میگفت :نه .چراا گناه؟منظورت از بعععد، رفتن آبرویه؟؟خب یه کاری نکن که آبروت بره!!!وابسته؟از همون اول با خودم طی کردم که فقط رفاقت!!!معذرت میخوام میگفت من با این ان؟؟!!!فقط چون خر پوله وگرنه صد سال باهاش ازداوج نمیکردم!!!
اوایل باور نمیکرد که ما با کسی دوست نیستیم اون توقع داشت که نوبت نوبتی بگیم از خاطره هامون،ولی بعد خودش گفت شما ندارین نه ه هه ه ؟اینو به حالت ترحم آمیزی گفت,گفتیم نه چطور؟ گفت:به قیافتون میخوره داشته باشین,شما یا خیلی زیرکین یا ساده.
میگفت خب خواهرا چرا خودتونو عقده ای میکنید ؟؟چرا به خودتون سخت میگیرید؟؟میخواید بعدها حسرت بخورید؟؟دخترا حالاتونو بچسبین ،به الانتون فکر کنین از الانتون لذت ببرین... شما چرا انقدر پاستوریزه اید؟حرفایی که اگه به یه آدم سست عنصر میگفت صد در صد منحرف شده بود،ولی راستشو بخواید من تو دلم بهش میخندیدم،اینجا بود که حس کردم تو راهم ثابت قدم شدم و حرفای منحرف عموم نمیتونه اندیشه در حال پرورش مثبت من رو دگرگون کنه.
میگفت از کجا معلوم که تا فردا زنده ای یا نه؟؟از کجا معلوم یه شوهر خوب گیرت بیاد(از اونایی که کاری به کارت دارن)جوونیتو هدر نده ازش استفاده کن که بعدها افسوس نخوری.چیزی به زبون نیاوردم جز چند تا کلمه، لحظه ای که حس کردم داره عقایدم رو زیر سوال میبره خاموش شدم,اما براش متاسفم که شاید برای چند لحظه فکر کرد که من هم شدم رهرو افکارش.

در جواب به اینکه از کجا میدونی تا فردا زنده ای یا نه تو دلم گفتم:
خب اینکه خیلی بدتر شد اون موقع باید تمام تلاشتو کنی که خوب باشی، خوب بری اما برداشت اون غلط بود اون مرگ رو پایان می دانست و به زندگی جاوید توجه ای نداشت .
من باید به اون چی میگفتم؟؟شما بگین . یکی بگه اون از خودش نفرت نداره؟
میگفت به الانت فکر کن،مطمئنا سهل انگاری حالا روی بقیه سالهای زندگی هم تاثیر میذاره همین جمله رو میتونه چند سال بعد بگه وقتی چوب همه ی این کاراشو خورد؟
وقتی تو بدترین شرایط گیر کرده ،وقتی پای آبرو در میونه ،وقتی حسرت زندگی پاک و ساده دیگرونو میخوره؟وقتی پشیمونه از کارای گذشتش؟وقتی نه راه پس داره نه راه پیش؟میتونه این جمله رو تکرار کنه؟؟میتونه ه ه ه ؟؟؟

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Gytyonline (جمعه 9 اردیبهشت 1390 - 22:56) 2020 (شنبه 10 اردیبهشت 1390 - 16:22)

پست تاریخ: جمعه 9 اردیبهشت 1390 - 22:22    
soveh
همکار، در ساوه‌سرا
همکار، در ساوه‌سرا


پست: 94
عضو شده در: 22 خرداد 1389
محل سکونت: SAVEH
blank.gif


امتياز: 876

عنوان: پاسخ به «از اَل آنت لذت ببر، به اَل آنت فکر کن...» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

احساس می کنم جوونهای امروزی به شرایطی رسیدند که فکر کردن براشون سخت ترین کاره. چکار میشه کرد؟
ایکاش حالا که فکر نمی کنن کمی به نمونه های عینی نگاهی می کردن
Sad

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 10 اردیبهشت 1390 - 12:07    
_heavenly_
خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره


پست: 79
عضو شده در: 27 آبان 1389
محل سکونت: زيرسايه ي شما
blank.gif


امتياز: 1211

عنوان: پاسخ به «از اَل آنت لذت ببر، به اَل آنت فکر کن...» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

دلم به حالش مي سوزه وقتي خانواده الگوي درستي نيست اون چه جوري ياد بگيره ؟!از كي ياد بگيره ؟! راستش ميترسم خودمو بزارم جاش! بعض كردن

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc