سؤال: چگونه صحنه معاد را دراين جهان مى توان ديد؟
جواب: قرآن مى گويد شما همواره با چشم خود صحنه هاى معاد را در زندگى روزانه مى بينيد كه چگونه موجوداتى مى ميرند و بار ديگر زنده مى شوند باز هم از مسئله معاد در شك و ترديد هستيد؟!
(و الله الذى ارسل الرياح فتثير سحاباً فسقناه الى بلد ميت فاحيينا به الارض بعد موتها كذلك النشور);(1) «خداوند كسى است كه امواج باد را مأموريت داد كه ابرها را به حركت درآورند، و به سوى سرزمين هاى مرده برانند، و به وسيله آن زمين مرده را زنده كنند، رستاخيز نيز چنين است».
در فصل زمستان نگاهى به چهره طبيعت مى كنيم همه جا بوى مرگ مى دهد درختان كاملا از برگ و گل و ميوه برهنه شده، و چوب خشك بى هيچ حركتى بر جاى باقى مانده، نه گلى مى خندد، نه شكوفه اى مى شكفد و نه جنبش حيات در كوه ها و صحراها به چشم مى خورد.
فصل بهار فرا مى رسد، هوا ملايم مى شود، قطرات باران حيات بخش نازل مى گردد، يك مرتبه جنبشى در سراسر طبيعت آشكار مى شود: گياهان مى رويند، درختان برگ مى آورند، شكوفه ها و گل ها ظاهر مى شوند، پرندگان بر شاخه هاى درختان جاى مى گيرند، و شور «محشر» بپا مى شود!
اگر زندگى بعد از مرگ مفهوم نداشت ما اين صحنه را هر سال در برابر چشم خود نمى ديديم، اگر زندگى بعد از مرگ امرى محال، و سخنى جنون آميز باشد، به صورت يك امر حسّى در برابر چشمانمان تكرار نمى شود.
گاهى نيز قرآن دست ما را گرفته، به سوى آغاز آفرينش مى برد، آفرينش نخستين را يادآور مى شود، و به آن مرد عرب بيابانى كه قطعه استخوان پوسيده اى را به دست گرفته، خدمت پيامبر اسلام آورده و فرياد مى زند: «اى محمّد! چه كسى قادر است اين استخوان پوسيده را زنده كند؟ به من بگو چه كسى مى تواند؟!» و گمان مى كند دليل دندان شكنى بر ضد مسئله معاد به چنگ آورده; قرآن به پيامبر دستور مى دهد: (قل يحييها الذى انشأها اوّل مره);(2) «بگو همان كسى كه او را در آغاز از ماده بيجان، از همين آب و خاك آفريد، بار ديگر او را زنده مى كند».
چه تفاوتى ميان آغاز خلقت و آفرينش مجدد است؟!
و لذا در آيات ديگر در يك جمله بسيار كوتاه و پرمعنى مى گويد:
(كما بدانا اول خلق نعيده);(3) «همان گونه كه در آغاز آفريديم باز مى گردانيم».
گاه قدرت عظيم خدا را در پهنه آفرينش زمين و آسمان، يادآور شده مى گويد:
«آيا خدايى كه آسمان ها و زمين را آفريد قادر نيست همانند آن را بيافريند؟ آرى او بر اين كار قادر است و او خلق كننده آگاه است، هر زمان چيزى را اراده كند به آن فرمان مى دهد: موجود باش، آن هم موجود مى شود(4)».
كسانى كه در اين مسائل ترديد مى كردند افرادى بودند كه فضاى فكرشان از محيط كوچك خانه محقّرشان فراتر نمى رفت، وگرنه مى دانستند بازگشت مجدد ساده تر از آغاز خلقت است، و تجديد حيات مردگان در برابر قدرت خداوندى كه آسمان ها و زمين را آفريده مسئله پيچيده اى نيست.
گاه رستاخيز «انرژى ها» را در نظر ما منعكس كرده، مى گويد: (الذى جعل لكم من الشجر الاخضر ناراً فاذا انتم منه توقدون);(5)«ببينيد خداوندى كه از درخت سبز و شجر اخضر، آتش مى آفريند قادر است كه انسان ها را بعد از مرگ زنده كند».
هنگامى كه در اين تعبير عجيب قرآن دقيق مى شويم، و از علوم روز كمك مى گيريم علم به ما مى گويد: موقعى كه چوب درختى را مى سوزانيم و آتشى از آن به دست مى آيد، اين حرارت و گرما همان انرژى و حرارت و نور آفتاب است كه در طول ساليان دراز در آن ذخيره شده، ما خيال مى كرديم آن نور و حرارت مرده و نابود شده، امّا امروز مى بينيم از نو جان مى گيرد و لباس تازه اى از حيات در تن مى پوشد.
آيا براى خداوندى كه اين قدرت را دارد كه ده ها سال نور و حرارت آفتاب را در بدنه درختى ذخيره كند و در يك لحظه همه آنها را بيرون فرستد، تجديد حيات مردگان امر مشكلى است؟(6)
به هر حال مى بينيم كه قرآن با چه منطق مستدل و روشن به آنها كه در مسئله معاد شك و ترديد داشتند و حتّى ادعاى آن را دليل بر جنون مى پنداشتند پاسخ دندان شكن مى دهد، و امكان معاد را به روشنى اثبات مى كند كه فقط گوشه اى از آن را آورديم.(7)
1. سوره فاطر، آيه 9.
2. سوره يس، آيه 79.
3. سوره انبياء، آيه 103.
4. سوره يس، آيات 81 و 82.
5. سوره يس، آيه 80.
6. توجّه داشته باشيد كه از نظر علمى تنها درختان سبز هستند كه مى توانند در برابر نور آفتاب گازكربنيك را گرفته و تجزيه كنند كربن را در خود نگاه دارند و اكسيژن را آزاد كنند، و انرژى آفتاب را نيز همراه آن در خود ذخيره نمايند.
7-پنجاه درس اصول عقائد براى جوانان، ص 363.