سلام جمیعاً
به مناسبت اولین سالگرد شهدای عرفه - شهید احمد کاظمی و همراهان -،
این شعر رو - که از خودم نیست - تقدیم می کنم به روح همه شهیدان:
گرگ و میش پگاه بود و سکوت . . . . . . . . . . مرد کارش نگاه بود و سکوت
شب خودش را به آسمان می داد . . . . . . . . . . روی دستش ستاره جان می داد
خواب بودند بچه ها انگار . . . . . . . . . . زن ولی مثل همسرش بیدار
مرد یک آسمان کبوتر داشت . . . . . . . . . . مرد سودای کوچ در سر داشت
مرد ازداغ نسترن می سوخت . . . . . . . . . . مرد از شوق سوختن می سوخت
مرد در التهاب رفتن بود . . . . . . . . . . پای او در شتاب رفتن بود
آسمان زخمه زد سه تارش را . . . . . . . . . . مرد برداشت کوله بارش را
آب و آیینه بود و قرآن بود . . . . . . . . . . لحظه ای از عروج انسان بود
بوی اسپند خانه را پر کرد . . . . . . . . . . اشک و لبخند خانه را پر کرد
پچ پچ باد بود و گل ها بود . . . . . . . . . . مرد با همسرش به نجوا بود
حرف های نگفته ای دارم . . . . . . . . . . زخم های شکفته ای دارم
بی قرارم علاجمان سفر است . . . . . . . . . . مرحم زخم عاشقان سفر است
دل به این شهر بستنم تا کی . . . . . . . . . . آخر این جا نشستنم تا کی
پیش چشمم پرنده پرپر شد . . . . . . . . . . عالمی دشمن کبوتر شد
وقت تنگ است زود باید رفت . . . . . . . . . . جنگ، جنگ است زود باید رفت
مرد را مرگ زنده خواهد کرد . . . . . . . . . . زخم، او را پرنده خواهد کرد
درد، همزاد مرد میدان است . . . . . . . . . . عافیت، پرت گاه انسان است
التماس دعا.
یا علی