كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن جوانان
پاسخ دادن به این موضوع
چگونه شاد زندگی کنیم؟
پست تاریخ: چهار‌شنبه 21 مرداد 1388 - 15:02    
sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
عضو گروه مديريت آفتابگردان


پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
blank.gif


امتياز: 8562

عنوان: چگونه شاد زندگی کنیم؟ خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی




«ابراهام لينکلن» گفته است اغلب مردم تقريباً به همان اندازه اي شاد هستند که انتظارش را دارند. در واقع آنچه که در زندگي براي ما رخ مي دهد آنقدر ها تعيين کننده شادي ما نيست، بلکه بيشتر نوع واکنش ما نسبت به آن رخدادهاست که نقش تعيين کننده دارد.
فردي که تازه کارش را از دست داده است ممکن است اين پيشامد را به فال نيک بگيرد. پيشامدي که مي تواند منجر به بروز موقعيتي تازه براي يک تجربه شغلي جديد، کشف قابليتهاي تازه و محک زدن استقلال او در محيط کار گردد. در شرايط مشابه ممکن است تصميم بگيرد که خود را از يک ساختمان بيست طبقه پايين بيندازد و مشکل را تمام کند. بنابراين در برابر يک موقعيت يکسان يکي ممکن است به وجد بيايد و ديگري اقدام به خودکشي کند. يکي بدبختي و فلاکت را مي بيند و ديگري موقعيتها و فرصتهاي تازه را.


شايد در اينجا مساله را کمي بيش از اندازه ساده فرض کرده باشيم اما به هر حال اين واقعيت به قوت خود باقيست که ما خود تصميم مي گيريم که در زندگي چگونه تحت تاثيرقرار بگيريم. حتي اغلب کساني که کنترل رواني خود را از دست مي دهند باز هم تصميم به اين امر مي گيرند در واقع اين افراد به خود مي گويند: مثل اينکه زندگي کمي بيش از اندازه براي من دشوار شده است شايد بهتر باشد براي مدتي کنترل ذهنم را از دست بدهم.
اما شاد بودن هميشه آسان نيست. شاد بودن مي تواند يکي از بزرگترين مبارزات ما در صحنه زندگي باشد و گاه مي تواند تمام پافشاري ها، انضباط فردي و تصميماتي را که براي خود فراهم آورده ايم مخدوش کند. معناي بلوغ، قبول مسئوليت شادي خويش و تمرکز بر داشته ها بجاي نداشته ها ست. از آن جايي که انسان افکار و انديشه هاي خود را بر مي گزيند الزاماً تعيين کننده ميزان شادي هاي خويش است. براي شاد بودن بايد بر افکار شاد تمرکز کنيم اما ما غالباً بر عکس عمل مي کنيم. اغلب تعريف ها و تمجيدها را ناشنيده مي گيريم اما حرفهاي ناخوشايند را مدتها در ذهن نگه کي داريم.


اگر اجازه بدهيد که يک تجربه يا يک حرف رکيک ذهن شما را به خود مشغول کند خود شما از عواقب آن رنج خواهيد برد. يادتان باشد که شما زير سلطه ذهن خود هستيد
اغلب مردم تعريف ها و تمجيدها را ظرف چند دقيقه فراموش مي کنند اما يک اهانت را سالها بخاطر مي سپارند. آنها مانند آشغال جمع کن هايي هستند که هنوز توهيني را که بيست سال پيش به آنها شده است با خود حمل مي کنند.
مثلاً مريم مي گويد: من هنوز يادم هست که در سال 1340 او چطور به من گفت که چاق و احمق هستم. احتمالاً مريم حتي تعريف و تمجيداتي را که ديروز از او شده است بخاطر نمي آورد اما هنوز سطل زباله 30 سال پيش را به اين طرف و آن طرف مي کشد.
يادم مي آيد بيست و پنج ساله بودم که يک روز صبح از خواب بيدار شدم و به خود گفتم: تا امروز به اندازه کافي گرفته و غمگين بوده اي، اگر تصميم داري که روزي در زندگي آدم واقعاً شادي بشوي چرا از همين حالا شروع نمي کني؟ تصميم گرفتم که آن روز بسيار شادتر از گذشته باشم و اين تصميم واقعاً کارساز شد. بعدها از آدمهاي شاد ديگر پرسيدم: شما چطور به اين شاديها رسيديد؟ در تمام موارد جوابهاي آنها دقيقاً بازتاب تجربه خود من بود. مي گفتند:
ما به اندازه کافي بيچارگي و درد و رنج و تنهايي کشيده بوديم و تصميم گرفتيم که اين وضعيت را تغيير بدهيم.



خلاصه کلام :


گاه شاد بودن مي تواند کاري بس دشوار باشد. لازمه شاد زيستن، جستجوي زيباييها و خوبيهاست. يکي زيبايي منظره را مي بيند، ديگري کثيفي پنجره را. اين شما هستيد که انتخاب مي کنيد چه چيز را ببينيد و به چه جيز بينديشيد. کازانتزا کيس گفته است:
« قلم و رنگ در اختيار شماست. بهشت را نقاشي کنيد و بعد، وارد آن شويد.»

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: niloofar_ofy (پنج‌شنبه 22 مرداد 1388 - 11:13)

پست تاریخ: جمعه 30 مرداد 1388 - 09:18    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5504
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47846

عنوان: پاسخ به «چگونه شاد زندگی کنیم؟» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

انصافاً راست گفته!
من اعتراف می‌کنم که صحبت‌های منفی مدت‌ها در ذهنم باقی می‌مونه اما تعریف و تمجیدها بیش از دو سه روز دوام نداره Embarassed
یه داستانی یادم اومد که در مجله رایانه خبر خوندم، اینجا بیان می‌کنم:

استادی از شاگردانش خواست جلسه بعد که در کلاس حاضر می‌شوند، با خود تعدادی سیب زمینی بیاورند.
شاگردها چنین کردند و همه، در جلسه بعد با تعدادی سیب زمینی آمدند.
در پایان کلاس، استاد از آن‌ها خواست سیب زمینی‌ها را با خود ببرند و همیشه و همه جا با خود حمل کنند و جلسه بعد نیز آن‌ها را همراه خود بیاورند.
چنین کردند...
جلسه بعد نیز استاد از آن‌ها خواست که باز هم سیب زمینی‌ها را با خود ببرند و جلسه بعد برگردانند.
چنین کردند و این جریان تا چندین جلسه تکرار شد، تا آنجا که سیب زمینی‌ها شروع به گندیدن کرد.
شاگردها هر کجا می‌رفتند، سیب زمینی‌های گندیده با آن بوی تعفن را با خود حمل می‌کردند!
در نهایت، به استاد معترض شدند که: استاد! آخر این چه کاری است؟ سیب زمینی‌ها گندیده است و ما هر کجا می‌رویم آن‌ها را با خود می‌بریم، بوی تعفن آن‌ها ما را آزار می‌دهد.
استاد که فرصت را مناسب دید، گفت:
عزیزانم، کینه‌ها و افکار منفی‌ای که در ذهن خود دارید و هر کجا می‌روید با خود حمل می‌کنید، حکم همین سیب زمینی‌های گندیده را دارد! بوی تعفن آن‌ها دائماً شما را آزار می‌دهد، اما حاضر به دور ریختن آن‌ها نیستید!
این سیب زمینی‌های گندیده را دور بریزید تا راحت‌تر زندگی کنید Wink

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc