یه مشاعره کوچولو...

Hamid

این شعر رو چند سال پیش بالای در یکی از هیئات دیدم:
اندر این محفل ما کبر و ریا نیست، بیا
سخن ما به جز از ذکر و دعا نیست، بیا

چون به نام پسر فاطمه این محفل ماست
خانه از آنِ حسین است، ز ما نیست،‌ بیا

niloofar_ofy

مولانا میگه:
ای دل پی یار ناتوانی بس نیست؟
ای چشم فگار خونفشانی بس نیست

عمریست که یار رفت و جان با او رفت
هان ای تن زار زندگانی بس نیست؟

gharibe_ashena

تنها شدم و به بی کسی رو کردم
در تنهایی خود به عاشقی خو کردم

افسوس ندانستم این خود تنهایی دیگر است
حال می فهمم که چه با خود کردم Crying or Very sad

animeditor

مرغ باغ ملكوتم ني‌ام از عالم خاك
چند روزي قفسي ساخته‌اند از بدنم

chaser

یک شعری از عراقی می نویسم که واقعا عاشق این شعرم
با ( م ) هم شروع میشه.

من مست می عشقم هشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
امروز چنان مستم از باده‌ی دوشینه
تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد
تا هست ز نیک و بد در کیسه‌ی من نقدی
در کوی جوانمردان عیار نخواهم شد
آن رفت که می‌رفتم در صومعه هر باری
جز بر در میخانه این بار نخواهم شد
از توبه و قرایی بیزار شدم، لیکن
از رندی و قلاشی بیزار نخواهم شد
از دوست به هر خشمی آزرده نخواهم گشت
وز یار به هر زخمی افگار نخواهم شد
چون یار من او باشد، بی‌یار نخواهم ماند
چون غم خورم او باشد غم‌خوار نخواهم شد
تا دلبرم او باشد دل بر دگری ننهم
تا غم خورم او باشد غمخوار نخواهم شد
چون ساخته‌ی دردم در حلقه نیارامم
چون سوخته‌ی عشقم در نار نخواهم شد
تا هست عراقی را در درگه او باری
بر درگه این و آن بسیار نخواهم شد

animeditor

در دايرهء قسمت، ما نقطهء تسليميم
حكم آنكه تو فرمودي، لطف آنچه تو بنمايي

niloofar_ofy

یا بره عقل برو نور گیر
یا زدرش دام خود دور گیر

مست مکن عقل ادب ساز را
طعمه گنجشک مکن باز را

شما همون "ر" بده لطفا

chaser

روشن و گرم از نظر لطف توست
شامگهم صبح گهم یا علی
من ز ازل تا ابد زان دو چشم
منتظر یک نگهم یا علی

niloofar_ofy

یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هر چند که هست جرم و عصیان ما را

animeditor

اين همه لاف زن و مدعي عصر حضور
پس چرا يار نيامد كه نصارش باشيم؟
Crying or Very sad