كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> عمومي برنامه‌نويسي -> ويژوال بيسيك VB
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9  بعدی
آموزش گام به گام ویژوال بیسیک 6
پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:00    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

به نام خداوند علم و دانش
اللهم صلٌ علی محمٌد و آل محمٌد و عجٌل فرجهم
صفحه کلید و صفحه تصویر
مقدمه ای بر توابع داخلی
توابع نوعی روال هستند. تفاوت بین تابع و سابروتین آن است که تابع پس از اتمام کار خود(یعنی اجرای کد بدنه تابع)یکم مقدار را به قسمت دیگری از برنامه می فرستند. در فصل بعد یاد می گیرید که چگونه توابع را بنویسید و نیز با طرز کار آنها با تمام جزئیات آشنا می شوید.
آشنایی با توابع داخلی:
توابع هیچ . یک یا چند مقدار را می گیرند و یک مقدار را بر می گردانند.
تابع داخلی internal function یا توبع ذاتی intrinisic function تابعی است که همراه ویژوال بیسیک ارایه می شود و یک کار خاص مثل محاسبه یا عملیات ورودی/خروجی را انجام می دهد.قبل از آنکه بتوانید از یک تابع داخلی استفاده کنید باید نام و پیش نیازهای آن را بدانید. با وجودی که کد درون یک تابع داخلی را نمی بینید. اما می توانید از این توابع در برنامه های خودتان استفاده کنید. توابع داخلی نیز مثل if قسمتی از زبان ویژوال بیسیک هستند
شما از توابع برای کارهای زیادی استفاده خواهید کرد. هر چه بیشتر با توابع در این فصل و خصوصا فصل بعد آشنا شوید بهتر می توانید از آنها استفاده کنید. فعلا موضوعات زیر را بخاطر بسپارید.
معمولا یک یا چند مقدار به یک تابع منتقل می شود و به ندرت تابعی را می بینید که به هیچ مقداری نیاز نداشته باشد. این مقادیر که به تابع منتقل می کنید آرگان می گویند.
آرگمانargumentمقداری است که یک تابع منتقل می شود.
هموراه بعد از نام تابع باید پرانتز بیاید البته به استثنای توابعی که هیچ آرگمانی نیاز ندارند.
آرگمان های تابع درون پرانتز قرار می گیرند. در صورتی که چند آرگمان را منتقل می کنید باید آنها را کاملا از هم جدا نمایید.
در ادامه این قسمت برای سادگی از اصطلاح تابع بجای تابع داخلی استفاده می شود. در این قسمت یک کنترل تصویر را روی فرم نصب کردید و برای بار کردن یک تصویر درون آن از یک تابع استفاده نمودید.
در اینجا آن خط کد را می بینید. که برای سادگی آرگمان تابع تا حدی خلاصه شده است.
Image1.picture=loadpicture ("\taknik.bmp")
نام تابعloadpicture است. در این کتاب هنگام بحث راجع به توابع از پرانتزهای خالی بعد از نام تابع استفاده شده است.
تا بتواند به راحتی نام توابع متغیر و کنترل ها را از هم تشخیص دهید. تابع فوق یک آرگومان رشته ای دارد.
...
امکان پاسخ دادن کاربر از طریق تابع msgbox()
تابع msgboxیک تابع پیغام می باشد مثالا وقتی ما یک دستوری داریم که می خواهیم کاربر بعد از انجام آن دستور یک msgbox اجرا شود و بعد از اجرا شدن این دستور کاربر با انتخاب یک یا.. از دستور از تابع msgbox .. که بطور مثال ما یک کار اشتباهی در برنامه انجام می دهیم و برنامه یک پیغام شما اشتباه بودن ما را می گوید و یا ما دکمه خروج را می زنیم پیغامی حاوی آیا شما مطمئن هستید که می خواهید از برنامه خارج شوید ک 2 راه را پیش روی شما می گزارد یکی بله و دیگری خیر با زدن بله شما از برنامه خارج می شوید ولی بازدن خیر داخل برنامه خواهید ماند.
تابع msg box شمال:
شمایل
پیغام
و دکمه ها می باشد
نام پروژه
به کد زیر دقت کنید
Msgbox=("click for exit")
کد بالا فقط ما متن اریه شده را نوشتیم و اصلا برای دکمه و شمایل چیزی ننوشتیم.
خود msgbox اولیه شامل یک دکمه است که با زدن دکمه دستور بعدی اجرا می شود . ولی ما برای دستور کدی ننوشتید خود برنامه با زدن دکمه هر دستوری باشد اجرا می کند
دستور msgbox("…..") فقط برای یک مطن ارایه می شود ولی اگر بخواهیم دکمه نام پروژه شمایل اضافه کنیم باید قبل از زدن msg box بنویسیم intresponse= ماننده
Intresponse=msgbox("ms",….,……,….")
حال برای یاد گیری بهتر یک کد کامل می نویسم
Intresponse=msgbox("text",vbok+vbquestion+vbdefaultbutton2,"title")
برای اینکه ببینید کاربر کدام کلیک را انتخاب کرده باید این مقادیر استفاده کنید.
به ترتیب
مقدار>ثابت نامگزاری شده>توضیح
1
2
3
4
5
6
7
Vbok
Vbcancel
Vbabort
Vbretry
Vbignore
Vbyes
Vbno
کاربر دکمه ok را کلیک کرده
کاربر دکمهcancelرا انتخاب کرده است
کاربر دکمهabortرا انتخاب کرده است
کاربر دکمهretry را انتخاب کرده است.
کاربر دکمه yes را انتخاب کرده است
کاربر دکمه no را انتخاب کرده است.
ثابت های نامگزاری شده.
شمایل
به ترتیب
مقدار>ثابت های نامگزاری شده>توضیح>شمایل
16
32
48
64
Vbcritical
Vbquestion
Vbexclamation
Vbinformation
پیغام جدی
علامت سوال
علامت هشدار
اطلاعات
نام دکمه ها
Vbokonly
Vbokcancel
Vbabortretryignore
Vbyesnocancel
Vbyesno
Vbretrycancel
ادامه دراد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:01    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

هدف از اين مبحث آموزشي ، آشنايي با تابع BitBlt و برخي ديگر از توابع کتابخانه Win32 GDI براي انجام برخي عمليات گرافيکي مثل double buffering و خواندن sprite از فايل است .
نکته : sprite به کاراکترهاي متحرکي گفته مي شود که در بازيها وجود دارد .
اولين چيزي که به آن نياز داريد ايجاد يک فرم است . خاصيت ScaleMode آنرا برابر 3-Pixel قرار دهيد . پيشنهاد مي کنم که هميشه در هنگام استفاده از فرم بهمراه API از pixel براي scalemode استفاده کنيد .
سپس سايز فرم را به اندازه اي افزايش دهيد تا ScaleWidth برابر 320 و ScaleHeight برابر 256 شود . توجه کنيد که خاصيت HasDC فرم را True قرار دهيد . همچنين از خاصيت AutoRedraw براي فرم استفاده نمي کنيم زيرا مي خواهيم از Double Buffering استفاده کنيم که بسيار سريعتر و کارامدتر مي باشد .
مرحله بعدي declare کردن API هايي است که به آنها نياز داريم :

'blitting
Private Declare Function BitBlt Lib "gdi32" (ByVal hDestDC As Long, ByVal x As Long, ByVal y As Long, ByVal nWidth As Long, ByVal nHeight As Long, ByVal hSrcDC As Long, ByVal xSrc As Long, ByVal ySrc As Long, ByVal dwRop As Long) As Long
'code timer
Private Declare Function GetTickCount Lib "kernel32" () As Long
'creating buffers / loading sprites
Private Declare Function CreateCompatibleBitmap Lib "gdi32" (ByVal hdc As Long, ByVal nWidth As Long, ByVal nHeight As Long) As Long
Private Declare Function CreateCompatibleDC Lib "gdi32" (ByVal hdc As Long) As Long
Private Declare Function GetDC Lib "user32" (ByVal hwnd As Long) As Long
'loading sprites
Private Declare Function SelectObject Lib "gdi32" (ByVal hdc As Long, ByVal hObject As Long) As Long
'cleanup
Private Declare Function DeleteObject Lib "gdi32" (ByVal hObject As Long) As Long
Private Declare Function DeleteDC Lib "gdi32" (ByVal hdc As Long) As Long


سوال : DC چيست ؟ DC و يا بعبارت ديگر Device Context ، hDC يک عدد است که به يک آدرس در حافظه اشاره مي کند که داده اي در آن ذخيره شده است . در هنگام استفاده از BitBlt براي اشاره کردن به آدرسي که داده گرافيکي در آنجا ذخيره شده ، استفاده مي شود .
در مرحله بعدي نياز به ذخيره آدرسهاي DC داريم که مي سازيم . آدرسهاي DC مقادير Long هستند همچنين آنها را بصورت Public تعريف مي کنيم :

'our Buffer's DC
Public myBackBuffer As Long
Public myBufferBMP As Long
'The DC of our sprite/graphic
Public mySprite As Long
'coordinates of our sprite/graphic on the screen
Public SpriteX As Long
Public SpriteY As Long


حال بايد تابعي بسازيم که تصاوير گرافيکي درون حافظه load کند . نکته مهمي که بايد به آن توجه کنيد اينست که يک device context خودش به تنهايي هيچ داده گرافيکي ندارد و بايستي يک bitmap موجود باشد تا درون آن load شود براي مثال يک فايل bmp يا يک bitmap خالي که از آن بعنوان back buffer استفاده مي کنيد .
تابعي که خواهيم نوشت يک device context منطبق با صفحه مي سازد سپس فايلهاي گرافيکي مورد نظر را درون device context قرار مي دهد :

Public Function LoadGraphicDC(sFileName As String) As Long
'temp variable to hold our DC address
Dim LoadGraphicDCTEMP As Long
'create the DC address compatible with
'the DC of the screen
LoadGraphicDCTEMP = CreateCompatibleDC(GetDC(0))
'load the graphic file into the DC...
SelectObject LoadGraphicDCTEMP, LoadPicture(sFileName)
'return the address of the file
LoadGraphicDC = LoadGraphicDCTEMP
End Function


سوال : double-buffering چيست ؟ زمانيکه يک محيط گرافيکي مي سازيد تا درون آن چيزي را ترسيم کنيد ، شما sprite ها / گرافيکها / متن را درون حافظه blit مي کنيد ( offscrean ) سپس نتيجه نهايي را روي صفحه blit مي کنيد . اين عمل از لرزش تصوير يا flickering جلوگيري مي کند ( زماني رخ مي دهد که چندين sprite مستقيماً روي صفحه blit شوند ) و بسيار سريعتر از AutoRedraw است .
قبل از اينکه مثالي براي اين تابع ذکر کنم تابع BitBlt را توضيح خواهم داد :
BitBlt تابعي از کتابخانه dll “gdi32” است . اين تابع يک انتقال bit-block از داده هاي مرتبط به يک مستطيل از پيکسلها به يک device context مقصد انجام مي دهد . بعبارت ديگر داده هاي گرافيکي را از محيط گرافيکي ( يک bitmap ) به محيط گرافيکي ديگري ( screen يا يک form ) کپي مي کند . فرم کلي اين تابع بصورت زير است :

Declare Function BitBlt Lib "gdi32" Alias "BitBlt" _
(ByVal hDestDC As Long, _
ByVal x As Long, _
ByVal y As Long, _
ByVal nWidth As Long, _
ByVal nHeight As Long, _
ByVal hSrcDC As Long, _
ByVal xSrc As Long, _
ByVal ySrc As Long, _
ByVal dwRop As Long) As Long


اولين خط بيان مي کند که ما بوسيله gdi32 DLL به تابع BitBlt دسترسي خواهيم داشت . خطوط ديگر پارامترهايي هستند که اين تابع مي گيرد :
hDestDC : hDC مربوط به محيط مقصد ( اگر مي خواهيد مقصد يک فرم باشد از form.hDC استفاده کنيد و يا اينکه آدرس يک backbuffer را که ساخته ايد بدهيد )
x : مختصات افقي محلي که مي خواهيد گرافيک شما ظاهر شود .
y : مختصات عمدي محلي که مي خواهيد گرافيک شما ظاهر شود .
nWidth : عرض گرافيک شما
nHeight : ارتفاع گرافيک شما
hSrcDC : hDC مربوط به محيط مبدا
xSrc : افست x . 0 زماني استفاده مي شود که بخواهيد از سمت چپترين گوشه گرافيک مبدا عمل blit را انجام دهيد .
ySrc : افست y
dwRop : مد draw اي که در زمان blitting گرافيکتان مي خواهيد استفاده کنيد ( Raster Operations يا ROP ) . اين پارامتر مقادير زير را مي تواند بگيرد :
- vbSrcCopy : داده تصوير مبدا را مستقيماً در مقصد کپي مي کند .
- vbSrcPaint : داده هاي تصاوير مبدا و مقصد را با هم OR مي کند ( pseudo-alphablending effect )
- vbSrcAnd : داده هاي تصاوير مبدا و مقصد را با هم AND مي کند ( pseudo-gamma effect )
- vbSrcInvert : داده هاي تصاوير مبدا و مقصد را با هم XOR مي کند
- vbSrcErase : ابتدا داده تصوير مقصد را invert مي کند سپس آنرا با داده تصوير مبدا AND مي کند .
- vbDstInvert : داده تصوير مقصد را invert مي کند و داده تصوير مبدا را در نظر نمي گيرد .
- vbNotSrcCopy : داده تصوير مبدا را invert مي کند و آنرا مستقيماً در مقصد کپي مي کند .
- vbNotSrcErase : داده تصاوير مبدا و مقصد را OR کرده و نتيجه را invert مي کند .

مثالي از کاربرد BitBlt :
BitBlt Form1.hDC, PlayerX, PlayerY, 48, 48, picPlayer.hDC, 0, 0, vbSrcCopy

حال مي خواهيم از BitBlt در يک حلقه استفاده کنيم تا يک image را در فرم حرکت دهيم :
1 – يک فايل bmp با ابعاد 32x32 بسازيد و با نام sprite1.bmp در دايرکتوري پروژه ذخيره کنيد .
2 – يک دکمه در فرم قرار دهيد و نام آنرا cmdTest بگذاريد .
3 – دکمه را در گوشه بالايي فرم و در سمت راست قرار دهيد .
4 – کد زير را براي event مربوط به کليک شدن دکمه بنويسيد :

'Timer variables...
Dim T1 As Long, T2 As Long
ساخت DC براي backbuffer’
myBackBuffer = CreateCompatibleDC(GetDC(0))
ساخت يک سطح bitmap براي DC’
myBufferBMP = CreateCompatibleBitmap(GetDC(0), 320, 256)
load کردن سطح bitmap خالي درون buffer’
SelectObject myBackBuffer, myBufferBMP
قبل از blit کردن درون بافر بايد آنرا با black پر کنيم’
BitBlt myBackBuffer, 0, 0, 320, 256, 0, 0, 0, vbWhiteness
load کردن split توسط تابعي که در بالا نوشتيم’
mySprite = LoadGraphicDC(App.Path & "\sprite1.bmp")
cmdTest.Enabled = False
== شروع حلقه اصلي ==’
خواندن tickcount جاري’
T2 = GetTickCount
Do
DoEvents
T1 = GetTickCount
اگر 15 ميلي ثانيه گذشته بود فريم بعدي شروع شود’
If (T1 - T2) >= 15 Then
پاک کردن محل قبلي sprite بوسيله پر کردن آنجا با black ‘
BitBlt myBackBuffer, SpriteX - 1, SpriteY - 1,32, 32, 0, 0, 0, vbBlackness
Blit کردن sprite درون back buffer’
BitBlt myBackBuffer, SpriteX, SpriteY, 32, 32,mySprite, 0, 0, vbSrcPaint
Blit کردن backbuffer روي فرم’
BitBlt Me.hdc, 0, 0, 320, 256, myBackBuffer,0, 0, vbSrcCopy
حرکت دادن sprite روي صفحه’
SpriteX = SpriteX + 1
SpriteY = SpriteY + 1
'update timer
T2 = GetTickCount
End If
Loop Until SpriteX = 320

سپس بايد يک cleanup code بنويسيد تا حافظه هاي را که براي نگهداري تصاوير گرافيکي و buffer ها استفاده کرده ايد آزاد کنيد :

Private Sub Form_Unload(Cancel As Integer)
DeleteObject myBufferBMP
DeleteDC myBackBuffer
DeleteDC mySprite
End
End Sub

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:02    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

مقدمه : کنترل Internet Transfer نسبت به کنترل WebBrowser که در روزهاي قبلي معرفي شد در سطح پايينتري قرار دارد . اين کنترل با استفاده از دو پروتکل HTTP و FTP مي تواند داده ها را منتقل کند . اين کنترل زمانيکه از پروتکل HTTP استفاده مي کند با همان روش کنترل WebBrowser به سرويس دهنده صفحات وب متصل مي شود اما بجاي آنکه صفحه وب را نمايش دهد متن Html صفحه را بازيابي مي کند . همچنين زمانيکه اين کنترل از پروتکل FTP استفاده مي کند قادرست فايلها را بين کامپيوترهاي روي شبکه منتقل سازد .
اتصالات HTTP : همانطور که مي دانيد ، پروتکل HTTP استاندارد وب مي باشد . صفحات وب با زبان Html نوشته مي شوند و انتقال آنها از server به client توسط پروتکل HTTP صورت مي گيرد .
متد OpenURL : ساده ترين راه استفاده از کنترل IT متد OpenURL است . شکل کلي اين متد بصورت زير است :

Inet.OpenURL(url,DataType)x

که url آدرس صفحه وب و DataType نوع داده بازيابي شونده است و دو مقدار icString ( داده متني ) يا icByteArray ( داده باينري ) را مي گيرد . مقدار بازگشتي اين متد ، داده هاي منتقل شده است .
اين متد بصورت سنکرون کار مي کند يعني در تمام مدت کار آن برنامه نمي تواند کار ديگري انجام دهد . اگر از icByteArray استفاده کنيد بايد مقدار بازگشتي آنرا در يک ارايه بايت قرار دهيد .
مثال 1 : از بخش Component در منوي Project مورد Microsoft Internet Transfer Control 6.0 را به toolbar خود اضافه کنيد . سپس يک کنترل IT روي فرم قرار دهيد و همچنين يک Rich Textbox و يک دکمه روي فرم قرار دهيد و کد زير را براي event مربوط به کليک دکمه بنويسيد :

TextBox.text=Inet.OpenURL(“www.microsoft.com”,icString)x

مثال 2 : کد زير داده هاي باينري را از اينترنت خوانده و آنها را در يک فايل ذخيره مي کند :

Dim b() as byte
B()=Inet.OpenURL(ftp://ftp.microsoft.com/test.zip,icByteArray)x
Open App.path & “\test.zip” For Access Write As #1
Put #1,b()x
Close #1


رويداد StateChanged : کنترل IT فقط يک event دارد که StateChanged مي باشد . اين event زماني روي مي دهد که State کنترل تغيير کند . State هر اتفاقي است که برنامه بايد از آن مطلع شود . تعريف کلي اين event بصورت زير است :

Inet_StateChanged(ByVal NewState As Integer)x

که NewState مقداري است که حالت جديد را بيان مي کند . مقادير ممکن اين پارامتر عبارتند از :
icNone : حالت تغيير نکرده است .
icResolvingHost : در حال جستجوي آدرس IP کامپيوتر موردنظر .
icHostResolved : آدرس IP کامپيوتر موردنظر يافت شد .
icConnecting : در حال اتصال به کامپيوتر مقصد
icConnected : اتصال به کامپيوتر مقصد برقرار شد .
icRequesting : در حال ارسال درخواست به کامپيوتر مقصد
icRequestSent : درخواست به کامپيوتر مقصد ارسال شد .
icReceivingResponse : در حال دريافت پاسخ از کامپوتر مقصد .
icResponseReceived : پاسخ کامپيوتر مقصد دريافت شد .
icDisconnecting : در حال قطع اتصال با کامپيوتر مقصد .
icDisconnected : اتصال مقصد با موفقيت قطع شد .
icError : در ارتباط با کامپيوتر مقصد خطايي رخ داده است .
icResponseCompleted : تکميل پاسخ – تمام داده ها دريافت شد .
تشخيص خطا در عمليات انتقال داده اهميت بالايي دارد و StateChanged در صورت بروز هر خطايي مقدار icError را برمي گرداند و اطلاعات خطا را در دو خاصيت ResponseCode و ResponseInfo برمي گرداند .
انتقال داده بصورت آسنکرون : کنترل IT متدهاي انعطاف پذير ديگري هم دارد که آسنکرون هستند و اجازه مي دهند تا همزمان با عمليات انتقال داده ، برنامه به وظايف ديگري هم بپردازد . اين متدها با استفاده از Event Driven Model کار مي کنند . بدين معني که وقتي برنامه درخواست انتقال داده اي را مي دهد کنترل IT درخواست را در زمينه برنامه انجام مي دهد و برنامه ازاد است تا به کارهاي ديگرش بپردازد . زمانيکه داده ها بازيابي شود ، داده ها را از بافر داخلي کنترل IT مي خواند .
متد GetChunk : در عمليات انتقال آسنکرون ، بايستي داده را توسط اين متد از بافر داخلي کنترل IT بگيريم :

Inet.GetChunk(datasize[,datatype])x

که پارامتر datasize از نوع long بوده و تعيين مي کند چند بايت از بافر خوانده شود و پارامتر اختياري datatype نوع داده را مشخص مي کند و مي تواند مقادير icString و icByteArray را بگيرد .
زمانيکه StateChanged وارد حالتهاي icResponseReceived و يا icResponseCompleted شد بايد از GetChunk استفاده کنيد . بدين صورت که از يک حلقه استفاده مي کنيم تا کل بافر را بخوانيم :

Private Sub Inet_StateChanged(Byval State as Integer)x
Dim temp1,temp2
Select Case State
Case icResponseCompleted
temp1=””x
temp2=””x
Do
temp1=Inet.GetChunk(512,icString)x
temp2=temp2 & temp1
Loop Until temp1=””x
End Select
End Sub

براي بالابردن کارايي ، بهتر است از قطعات کوچک ( بين 512 تا 1024 بايتي ) استفاده کنيد .
متد Execute : و اما انعطاف پذيرترين متد کنترل IT ، متد Execute است . فرمت کلي اين متد بصورت زير است :

Inet.Execute(url,Command,Data,RequestHeaders)x

که url آدرس مقصد ، Command فرماني است که به کامپيوتر مقصد داده مي شود و Data و RequestHeaders اطلاعات اضافي لازم براي اجراي فرمان داده شده است . فرمانهاي Command همان فرمانهاي HTTP هستند که عبارتند از :
- GET : دريافت داده ها از کامپيوتر مقصد
- HEAD : دريافت اطلاعات header از کامپيوتر مقصد
- POST : ارسال اطلاعات لازم براي تکميل درخواست
- PUT : ارسال فايل براي کامپيوتر ميزبان ( upload )
فرمان GET پرکاربردترين فرمان متد Execute است و داده هاي خوانده شده را در بافر داخلي بافر کنترل IT قرار مي دهد تا بتوان با متد GetChunk آنها را بازيابي نمود .
مثال :

Inet.Execute http://www.microsoft.com,”GET”x

ساير خواص کنترلIT :
- AccessType : نوع دسترسي کنترل IT به اينترنت را مشخص مي کند و سه مقدار مي تواند بگيرد :
icUseDefault : استفاده از تنظيمات رجيستري براي دسترسي به اينترنت
icDirect : اتصال مستقيم کنترل IT به اينترنت
icNamedProxy : اتصال به اينترنت توسط پروکسي
- Document : نام صفحه پيش فرض که در متد Execute از آن استفاده مي شود . اگر به متد Execute پارامتر url را ندهيد از اين صفحه پيش فرض استفاده مي کند .
- Password : کلمه رمز عبور کامپيوتر ميزبان FTP
- Procotol : نوع پروتکل مورد استفاده در متد Execute را مشخص مي کند و 5 مقدار مي تواند بگيرد :
icUnknown : نامعلوم
icDefault : پروتکل پيش فرض
icFTP : پروتکل FTP
icHTTP : پروتکل HTTP
icHTTP : پروتکل حفاظت شده HTTP
- Proxy : نام ميزبان پروکسي
- RequestTimeOut : مدت زماني که کنترل IT صبر مي کند تا اطلاعات را دريافت کند . اگر اين خاصيت صفر باشد کنترل تا هر زمان که لازم باشد براي دريافت پاسخ صبر مي کند . در حالت سنکرون ( متد OpenURL ) بعد از سپري شدن اين مدت زمان ، يک خطا توليد مي شود و در حالت آسنکرون ( متد Execute ) رويداد StateChanged مقدار خطا را بر مي گرداند
- ResponseCode : بعد از بروز حالت icError اين خاصيت کد خطا را مي دهد .
- ResponseInfo : توضيحي درباره خطا
- StillExecuting : اگر True باشد يعني کنترل مشغول انجام کار است .
- URL : آدرس مقصد در متدهاي OpenURL و يا Execute
- UserName : نام کاربر براي ورود به کامپيوتر ميزبان FTP

نکته 1 : براي دريافت برنامه نمونه براي متد Execute با من تماس بگيريد .
نکته 2 : موضوع روزهاي بعد :
1 - اتصالات FTP با استفاده از کنترل IT
2 – آشنايي با تکنيک Collision Detection در ساخت بازيهاي دوبعدي
3 – آشنايي با کنترل WinSock
نکته 3 : شايد اين سوال پيش بيايد که چرا همزمان با آموزش Internet Programming ، آموزش Game Programming را نيز شروع کرده ام ؟ علت اش اينست که تصميم دارم پس از پايان يافتن اين دو مبحث ، روش ساخت يک بازي دوبعدي چند نفره تحت شبکه را برايتان آموزش دهم

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:02    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اتصالات FTP

پروتکل FTP علاوه بر نقل و انتقال فايل بين دو کامپيوتر ، مي تواند نوعي مديريت فايل ( مثل حذف فايل يا ايجاد پوشه ) روي کامپيوتر مقصد را انجام دهد . FTP در انتقال فايل بسيار قويتر از HTTP است ولي به مراتب پيچيده تر از HTTP مي باشد اما کنترل IT اين پيچيدگيها را از ديد برنامه نويس مخفي کرده است .
براي کار با سرورهاي FTP بايد به آنها Login نمود . نوع خاصي از Login به نام Anonymous Login ( ورود ناشناس ) وجود دارد که با آن کاربران مي توانند بدون محدوديت از سايت FTP استفاده کنند . توجه کنيد که حتي براي ورود ناشناس هم نياز به نام کاربر و کلمه عبور است . براي ارسال نام کاربر و کلمه عبور از خواص username و password کنترل IT استفاده مي شود . اگر خاصيت username خالي باشد ( blank ) ، کنترل IT بطور خودکار از anonymous استفاده مي کند و آدرس email کاربر بعنوان passowrd استفاده مي شود .
استفاده از متد OpenURL : متد OpenURL ساده ترين راه انجام عمليات FTP است . دستور زير از يک سايت FTP ليست مي گيرد :


Text.text=Inet.OpenURL("ftp://ftp.microsoft.com",icString)x

براي خواندن فايل از يک سايت FTP بايد در حالت باينري کار کرد :

b()=Inet.OpenURL("ftp://ftp.microsft.com/test.zip",icByteArray)x


استفاده از متد Execute : متد Execute قابليتهاي بيشتري دارد و اجرای آن در FTP نياز به دو پارامتر دارد :

Inet.Execute(url,operation)x


که url آدرس سايت FTP بهمراه نام و مسير فايل و پارامتر operation يک فرمان FTP است . کنترل IT با داده هاي خوانده شده FTP به دو طريق رفتار مي کند :
برخي از داده ها مثل پاسخ فرمان DIR در بافر کنترل IT قرار مي گيرد و بايد آنها را با متد GetChunk خواند .
برخي ديگر از داده ها مثل فايل خوانده شده با فرمان GET مستقيماً روي ديسک نوشته مي شوند و ديگر نيازي به استفاده از متد GetChunk نيست .
فرامين FTP بسيار قوي هستند و حتي به شما اين امکان را مي دهند که فايلها را به روي کامپيوتر مقصد کپي کنيد ، به پوشه هاي کامپيوتر مقصد برويد ، فايلها را حذف کنيد و يا تغيير نام دهيد . البته بايد توجه داشت که فرامين قابل اجرا به نوع ورود به سيستم FTP بستگي دارد . اگر با کاربر anonymous به يک سايت FTP وارد شويد تنها مي تواند فايلها را ببيند و آنها را download کنيد .
مهمترين فرامين FTP عبارتند از :
CD path : به دايرکتوري path مي رويد .
CDUP : به يک دايرکتوري بالاتر مي رود .
CLOSE : بستن اتصال FTP
DELETE file1 : حذف فايل file1
DIR file1 : جستجوي فايل file1 روي دايرکتوري جاري
MKDIR path : ايجاد يک دايرکتوري با نام path
PUT file1 file2 : فايل file1 را از کامپيوتر مبدا روي فايل file2 در کامپيوتر مقصد کپي مي کند .
PWD : نام دايرکتوري جاري در کامپيوتر مقصد را برمي گرداند .
QUIT : قطع اتصال FTP
GET file1 file2 : فايل file1 را از کامپيوتر مقصد روي فايل file2 در کامپيوتر مبدا کپي مي کند .
RENAME file1 file2 : تغيير نام فايل file1 به file2
RMDIR path : حذف دايرکتوري path در کامپيوتر مقصد
SIZE file1 : بدست آوردن تعداد بايتهاي فايل يا دايرکتوري file1

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:03    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

موضوع : مروري بر مباحث قبلي - ساخت يک موتور گرافيکي سه بعدي

قبل از شروع مباحث جديد برنامه نويسي Direct3D ، با هم مروري بر مباحث قبلي خواهيم داشت . ( مباحث قبلي در آرشيو موجود مي باشند ) .
در اين درس با استفاده از مطالب قبلي يک Engine سه بعدي ساخته و از امکانات آن در يک برنامه نمونه استفاده خواهيم کرد .
اين engine داراي دو کلاس است :
1 – کلاس MainD3D
2 – کلاس D3Dobject
در کلاس MainD3D متغيرها و توابع لازم براي ساخت يک device سه بعدي ، تنظيمات ماتريسي ، تابع رندر و غيره موجود مي باشد .
متغيرهاي عمومي اين کلاس عبارتند از :
Public g_DX As New DirectX8
Public g_D3D As Direct3D8
Public g_D3DX As New D3DX8
Public g_D3DDevice As Direct3DDevice8
Public NTextures As Long
روتين ها و توابع اين کلاس عبارتند از :
1 - InitD3D : اين روتين ، اشيا D3D و D3Ddevice را مي سازد و پارامترهاي آنها را تنظيم مي کند .
2 – ApplyCameraChanges : روتين ايجاد ماتريس View
3 – SetupMatrices : روتين ايجاد ماتريس Projection
4 – StartRender : در اين روتين عمليات لازم براي شروع عمل رندر صورت مي گيرد .
5 – RenderObject : اين تابع ، يک شي سه بعدي از نوع کلاس D3Dobject را مي گيرد و بردارهاي مورد نياز و نيز بافت شي را تنظيم مي کند و در پايان شي را ترسيم مي کند .
6 – FinishRender : در اين روتين به عمليات رندر پايان داده مي شود .
7 – Cleanup: روتين از بين بردن اشيا Direct3D
8 – CreateVector : تابع ساخت يک بردار سه بعدي
9 – CreateTextures : روتين ساخت يک بافت جديد
10 – InitTexture: تابع مقداردهي به يک بافت
در کلاس D3Dobject متغيرها و توابع لازم براي ايجاد يک شي سه بعدي و اختصاص بافت به آن موجود مي باشد .
در اين کلاس دو type عمومي تعريف شده است :
1 - NormalVERTEX
2 - TeturedVERTEX
همچنين روتين ها و توابع اين کلاس عبارتند از :
1 – InitObject : تابعي که تنظيمات اوليه vertex ها و بافت شي را انجام مي دهد .
2 – Vertex : روتين ايجاد vertex هاي مورد نياز
3 – GetRenderingMode: تابعي که مد رندر را مشخص مي کند .
و نيز يکسري تابع ساخت vertex نرمال و ساخت vertex داراي بافت و غيره

اين دو کلاس در يک پروژه ويژوال بيسيک قرارداده شده و پروژه با نام D3Dengine.dll کامپايل شده است .
حال با استفاده از اين engine مي خواهيم يک منظره سه بعدي را ايجاد کنيم :
اين منظره شامل سه object است : ديوار ، آسمان و زمين.




ابتدا بايد يک شي از کلاس MainD3D تعريف کنيم :

Dim D3D8Main As MainD3D8

در متد Form Load نيز سه شي Floor ، Sky و Wall را بصورت زير تعريف مي کنيم :

Dim Floor As D3DObject
Dim Sky As D3DObject
Dim Walls As D3Dobject


سپس اين سه شي را به اضافه شي D3D8Main ، ايجاد مي کنيم :

Set D3D8Main = New D3DEngine.MainD3D8
Set Floor = New D3DEngine.D3DObject
Set Sky = New D3DEngine.D3DObject
Set Walls = New D3DEngine.D3Dobject

در ابتدا شي MainD3D را Initial مي کنيم و سپس بافتهاي مورد نيز خود را مي سازيم :

D3D8Main.InitD3D True, Me.hWnd
D3D8Main.CreateTextures 3
D3D8Main.InitTexture 1, App.Path + "\floor.jpg"
D3D8Main.InitTexture 2, App.Path + "\sky.bmp"
D3D8Main.InitTexture 3, App.Path + "\wall.bmp"


حال به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي floor مي رويم . floor شامل شش vertex مي باشد و بنابراين دو face مثلثي دارد :

Floor.InitObject 6, 2, TriangleList, True, 1

Floor.Vertex 0, -55, -2, -55, vbWhite, 0, 10
Floor.Vertex 1, 55, -2, -55, vbWhite, 10, 10
Floor.Vertex 2, 55, -2, 55, vbWhite, 10, 0
Floor.Vertex 3, -55, -2, -55, vbWhite, 0, 10
Floor.Vertex 4, 55, -2, 55, vbWhite, 10, 0
Floor.Vertex 5, -55, -2, 55, vbWhite, 0, 0

سپس به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي wall مي رويم . wall شامل بيست و چهار vertex مي باشد و بنابراين هشت face مثلثي دارد :

Walls.InitObject 24, 8, TriangleList, True, 3

Walls.Vertex 0, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 1, 55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
Walls.Vertex 2, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 3, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 4, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 5, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 0

Walls.Vertex 6, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 7, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 5, 1
Walls.Vertex 8, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 9, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 10, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 11, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0

Walls.Vertex 12, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 13, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
Walls.Vertex 14, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 15, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 16, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 17, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0

Walls.Vertex 18, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 19, 55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
Walls.Vertex 20, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 21, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Walls.Vertex 22, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
Walls.Vertex 23, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0


حال به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي sky مي رويم . sky شامل شش vertex مي باشد و بنابراين دو face مثلثي دارد :

Sky.InitObject 6, 2, TriangleList, True, 2

Sky.Vertex 0, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
Sky.Vertex 1, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
Sky.Vertex 2, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Sky.Vertex 3, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
Sky.Vertex 4, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1
Sky.Vertex 5, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1


در پايان تابع رندر را صدا مي کنيم . البته در هر بار عمل رندر کردن ، دوربين يک درجه در صفحه X-Z دوران مي کند تا کل ديوار قابل مشاهده باشد :

Dim Angle As Double
PI = 3.1415
Angle = 0
Do
DoEvents
D3D8Main.StartRender vbBlack
D3D8Main.RenderObject Sky
D3D8Main.RenderObject Floor
D3D8Main.RenderObject Walls
D3D8Main.FinishRender
If Sqr(Angle ^ 2) = 360 Then Angle = 0
Angle = Angle + 1
D3D8Main.CamLookAtX = Sin((Angle * 2 * PI) / 360)
D3D8Main.CamLookAtZ = Cos((Angle * 2 * PI) / 360)
D3D8Main.ApplyCameraChanges
loop
__________________

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:04    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

امروز قصد دارم در مورد API هاي ويندوز و چگونگي استفاده از آنها در ويژوال بيسيک بطور خلاصه توضيح دهم و همچنين دو مثال پراستفاده را نيز در اين زمينه بيان کنم که عبارتند از چگونگي پخش فايلهاي Wav و ساخت يک تايمر با دقت بالا :

۱ - آشنايي با Windows API : واژه API مخفف Application Programming Interface مي باشد . API هاي ويندوز مجموعه اي از توابع از پيش آماده موجود در سيستم عامل هستند که شما مي توانيد آنها را در برنامه هاي خود فراخواني کنيد . اين توابع در چندين کتابخانه DLL ويندوز ذخيره شده اند . براي دسترسي به اين توابع در ويژوال بيسيک ابتدا بايد آنها را برنامه خود declare کنيد . براي مثال :

Declare Function sndPlaySound Lib "winmm.dll" Alias "sndPlaySoundA" (ByVal lpszSoundName As String, ByVal uFlags As Long) As Long


همانطور که مي بينيد مثال فوق يک Declare از تابع sndPlaySound مي باشد که اين تابع در کتابخانه Winmm.dll موجود است . کلمه Alias نشان مي دهد که اين تابع نام ديگري در dll دارد . ساير بخشها مربوط به تعريف پارامترهاي تابع مي باشند که در مورد مثال فوق ، اين تابع دو پارامتر ورودي و يک خروجي از نوع Long دارد .
پس از Delare کردن API در برنامه مي توانيد از آن استفاده نمائيد .

۲ - پخش فايلهاي Wav : تابعي که براي پخش فايلهاي Wav استفاده مي شود تابع sndPlaySound است که در بالا با آن آشنا شديد . پارامتر lpzSoundName نام و مسير فايل Wavو پارامتر uFlags چگونگي پخش فايل را مشخص مي کند . مقادير ممکن اين پارامتر عبارتند از :
- SND_ASYNC : اجازه مي دهد طوري فايل Wav پخش شود که آنرا بتوان وقفه داد . بعبارت ديگر قادر خواهيد بود فايل Wav تان را هر زمان که بخواهيد پخش کنيد و مطمئن باشيد که حتماً شنيده مي شود .
- SND_LOOP : فايل Wav را بطور ممتد پخش مي کند .
- SND_NODEFAULT : اگر فايل Wav پيدا نشود صداي ديگري پخش نخواهد شد ( مثلاً برخي صداهاي default ويندوز )
- SND_SYNC : در طول پخش فايل Wav کنترل به برنامه داده نمي شود . اين پارامتر در زمانيکه مي خواهيد فايل Wav اي را در پس زمينه برنامه تان پخش کنيد مناسب نمي باشد .
- SND_NOSTOP : اگر فايل Wav اي قبلاً در حال پخش باشد ، فايل Wav شما آنرا دچار وقفه نمي کند . از اين پارامتر زماني استفاده مي شود که بخواهيم فايل Wav مان هيچوقت در وسط کار قطع نشود .
اگر بخواهيد از بيش از يکي از اين پارامترها استفاده کنيد توسط Or آنها را ترکيب نمائيد مثال :

sndPlaySound App.path & "\ding.wav", SND_ASYNC or SND_LOOP



نکته : براي استفاده از توابع صوتي پيچيده تر بايستي از DirectSound که يکي از اجزاي DirectX مي باشد استفاده کنيد . در مورد DirectSound بعداً صحبت خواهم کرد .

۳ - ساخت يک تايمر با دقت بالا : شايد تا بحال از کنترل تايمر موجود در نوار ابزار ويژوال بيسيک استفاده کرده باشيد . اين تايمر داراي دقت حدود ۵۵ ميلي ثانيه است . براي دستيابي به زمانهاي با دقت بالاتر اين کنترل مفيد نخواهد بود .
تابع GetTickCount يک API موجود در کتابخانه Kernel32.dll است . اين تابع طول زماني را که سيستم شروع به کار کرده است را برحسب ميلي ثانيه برمي گرداند :

Private Declare Function GetTickCount Lib "kernel32" () As Long

براي بررسي طي شدن يک مدت زماني خاص شما ابتدا بايد مقدار اين تابع را در يک متغير کمکي مثل TempTime قرار دهيد سپس در يک حلقه Do-Loop بايد اختلاف زمان GetTickCount جديد و زمان TempTime را با مقدار زماني که مي خواهيد سپري شود مقايسه کنيد :

TempTime = GetTickCount()x
Do While DesiredTime < GetTickCount() - TempTime
Do some things'
Loop


توسط کد بالا مي توان يک عمليات خاص را براي يک مدت زماني مشخص اجرا کرد .
کد زير نشان مي دهد که چگونه مي توان دستورات خاصي را در فواصل زماني خاص اجرار کرد :

ExitFunction = False
TempTime = GetTickCount()x
Do While not(ExitFunction)x
If DesiredTime < GetTickCount() - TempTime then
Reset the temporary variable'
TempTime = GetTickCount()x
Do some things'
End If
Loop


همچنين از تابع GetTickCount مي توان براي benchmark برنامه ها استفاده کرد . بعبارت ديگر مي توان زمان اجراي يکسري دستورات خاص را بدست آورد .

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:05    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

مقدمه :

ساختارهاي داده اي از نظر تعداد اعضا به دو دسته استاتيک و ديناميک تقسيم مي شوند . ساختارهاي استاتيک مثل آرايه هاي يک بعدي و آرايه هاي دو بعدي ، تعداد اعضاي آنها در زمان طراحي برنامه مشخص مي شود و در طول اجراي برنامه ثابت است اما تعداد اعضاي ساختارهاي داده اي ديناميک در طول اجراي برنامه تغيير مي کند . ليست پيوندي ( LinkList ) ، پشته ( Stack ) ، صف ( Queue ) و درختهاي باينري ( Tree Binary) ، نمونه هايي از ساختارهاي داده اي ديناميک هستند .
ليست پيوندي شامل مجموعه اي از عناصر داده اي است که اضافه و حذف اعضا در هر جاي ليست ممکن است .
پشته يک ساختار داده اي مهم در کامپايلرها و سيستم هاي عامل است که عمل اضافه و حذف عناصر از ابتداي آن انجام مي شود .
صف يک ساختار داده اي است که عمل اضافه کردن از انتها و عمل حذف کردن از ابتداي آن انجام مي شود .
درختهاي دودويي براي جستجوي بسيار سريع ، ذخيره سازي داده ها و کامپايل عبارات استفاده مي شوند .

نوع داده Variant :

نوع داده variant براي متغيرهايي بکار مي رود که بطور صريح نوع آنها تعريف نشده است مثال :
Dim value As Variant
اين نوع داده مي تواند هر نوع داده اي را در خود ذخيره کند . همچنين براي ايجاد ساختارهاي داده اي مثل ليست هاي پيوندي ، صف ، پشته و درخت مناسب است .
نوع داده موجود در variant مي توان توسط توابع VarType و TypeName تعيين کرد . تابع VarType يک مقدار صحيح برمي گرداند که نشان دهنده نوع ذخيره شده در variant است .
مثال :
Dim value as Variant
value=”Hello”x
در اينصورت مقدار بازگشتي ( VarType( value برابر 4 خواهد بود .
تابع TypeName يک رشته برمي گرداند که نشان دهنده نام نوع داده ذخيره شده در variant است .

اخذ حافظه بطور ديناميک Dynamic Memory Allocation :

براي ايجاد و نگهداري ساختارهاي داده اي ديناميک بايستي در هنگام اجراي برنامه بتوان فضاي بيشتري براي نگهداري داده هاي جديد بدست آورد . با استفاده از کلمه کليدي New مي توان در ويژوال بيسيک حاقظه ديناميک گرفت :
Set NewNode=New ListNode
که ListNode يک شي از ساختار داده اي مورد نظر ماست .

کلاسهاي خود ارجاعي :

کلاس خودارجاعي نوعي کلاس است که داراي يک اشاره گر ( Pointer ) به يک شي از همان نوع کلاس باشد . براي مثال اگر کلاس ما به اسم ClistNode باشد و متغير زير را در آن تعريف کنيم ، اين کلاس يک کلاس خود ارجاعي است :
Private mNextNode as ClistNode
از mNextNode براي لينک دادن اعضاي يک ساختار داده اي ديناميک بهم استفاده مي شود ( بعبارت ديگر گره زدن يک شي از کلاس ClistNode به يک شي ديگر از همان کلاس ) . شي هاي خودارجاعي مي توانند به همديگر لينک شوند و ساختارهاي داده اي مثل ليست پيوندي ، صف ، پشته و درخت را ايجاد کنند .
شکل زير دو شي خود ارجاعي را نشان مي دهد که بصورت يک ليست بهم لينک شده اند . عبارت NULL بدين معنا است که شي خودارجاعي به شي ديگري اشاره نمي کند ( Nothing ) و نشان دهنده انتهاي ساختار داده است .

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:08    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ليست پيوندي

همانطور که گفته شد ليست پيوندي مجموعه اي از يکسري داده است که اين داده ها از نوع اشيا خودارجاعي هستند . ( هر شي خودارجاعي داراي يک متغير نوع variant براي نگهدار مقدار و يک اشاره گر به شي بعدي است ) . هر عضو ليست پيوندي را يک گره گويند . هر ليست پيوندي از طريق يک اشاره گر به اولين گره قابل دسترسي است . گره هاي بعدي از طريق قسمت لينک موجود در هر گره قابل دسترس هستند . همچنين لينک آخرين گره با Nothing تنظيم مي شود که انتهاي ليست را نشان مي دهد .
مزيت اصلي ليست هاي پيوندي نسبت به آرايه اينست که تعداد عناصر ليست پيوندي قابل تغيير است . بعبارت ديگر ليست هاي پيوندي بصورت ديناميک هستند و طول آنها قابل تغيير است اما سايز آرايه ثابت است . ( البته ويژوال بيسطک از آرايه هاي با سايز متغير نيز پشتيباني مي کند اما اين عمل تغيير سايز اتوماتيک نيست .)
عمل درج در ليست پيوندي ساده است و تنها بايستي دو اشاره گر تغيير يابد .
ليست هاي پيوندي را مي توان به سادگي با قراردادن هر عضو جديد در محل صحيح بصورت sortشده نگهداري کرد .
اعضاي ليست پيوندي در حافظه بصورت پيوسته ذخيره نمي شوند بنابراين نمي توان فوراً به هر عضو ليست دسترسي داشت ( بر خلاف آرايه ) .
براي ايجاد ليست پيوندي در ويژوال بيسيک نياز به سه کلاس است :

1 – کلاس ClistNode : کلاسي است که هر گره از ليست را توصيف مي کند :

private mNodeData as Variant
private mNextNode as ClistNode
public Property Get Data() as Variant
Data=mNodeData
End Property
Public Property Let Dta(ByVal vNewValue as Variant)x
MNodeData=vNewValue
End Property
Public Property Get NextNode() as ClistNode
Set NextNode=mNextNode
End Property
Public Property Let NextNode(Byval vNewValue as Variant)x
Set mNextNode=vNewValue
End Property



2 – کلاس Clist براي توصيف ليست پيوندي .
mFirstNode براي اشاره به اولين ClistNode و mLastNode براي اشاره به آخرين ClistNode در يک شي clist بکار می رود . زمانيکه يک Clsit ايجاد مي شود اين دو متغير با Nothing تنظيم مي شوند . روال Property Get Iterator يک شي ClistIterator برمي گرداند که مي توان از آن براي حرکت در بين اعضاي ليست استفاده کرد .

Private mFirstNode as ClistNode
Private mLastNode as ClistNode
Public Function IsEmpty() as boolean
IsEmpty=IIf(mFirstNode Is Nothing,True,False)x
End function
Public Sub InsertAtFront(insertItem as variant)x
Dim tempNode as ClistNode
If IsEmpty() then
Set mFirstNode=New ClistNode
Set mLastNode=mFirstNode
Else
Set tempNode=mFirstNode
Set mFirstNode=New ClistNode
MFirstNode.NextNode=tempNode
End if
MFirstNode.Data=insertItem
End sub
Public sub InsertAtBack(insertItem as Variant)x
Dim tempNode as ClistNode
If IsEmpty() then
Set mLastNode=New ClistNode
Set mFirstNode=mLastNode
Else
Set tempNode=mLastNode
Set mLastNode=New ClistNode
TempNode.NextNode=mLastNode
End if
MLastNode.Data=insertItem
End sub
Public function RemoveFromFront()x
Dim removeItem as Variant
If IsEmpty() then
Msgbox list is empty
RemoveFromFront=Null
Exit function
End if
RemoveItem=mFirstNode.Data
If mFirstNode Is mLastNode then
Set mFirstNode=Nothing
Set mLastNode=Nothing
Else
Set mFirstNode=mFirstNode.NextNode
End if
RemoveFromFront=removeItem
End function
Public Function RemoveFromBack()x
Dim removeItem as Variant
Dim current as ClistNode
If IsEmpty() then
Msgboc list is empty
RemovefromBack=Null
Exit function
End if
RemoveItem=mLastNode.Data
If mFirstNode Is mLastNode then
Set mFirstNode=nothing
Set mLastNode=Nothing
Else
Set current=mFirstNode
While Not current.NextNode Is mLastNode
Set current=current.NextNode
Wend
Set mLastNode=current
Current.NextNode=nothing
End if
RemoveFromBack=removeItem
End function
Public property Get Iterator() as variant
Dim iter as ClistIterator
Set iter=New ClistIterator
Iter.StartNode=mFirstNode
Set Iterator=iter
End property


عملکرد روال InsertAtFront :
a – فراخواني IsEmpty براي تعيين خالي بودن ليست
b – اگر ليست خالي باشد mFirstNode و mLastNode به New ClsitNode اشاره مي کنند .
c – اگر ليست خالي نباشد گره جديد توسط اشاره دادن tempNode به اولين گره ليست و سپس اشاره دادن mFirstNode به گره New ClsitNode و سپس اشاره دادن mFirstNode.NextNode به tempNode ساخته مي شود .
d – تنظيم mFirstNode.Data با مقدار مورد نظر
عملکرد روال InsertAtBack :
a – فراخواني IsEmpty براي تعيين خالي بودن ليست
b – اگر ليست خالي باشد mFirstNode و mLastNode به New ClsitNode اشاره مي کنند .
c – اگر ليست خالي نباشد گره جديد توسط اشاره دادن tempNode به آخرين گره ليست و سپس اشاره دادن mLastNode به گره New ClsitNode و سپس اشاره دادن tempNode.NextNode به mLastNode ساخته مي شود .
d – تنظيم mLastNode.Data با مقدار مورد نظر
عملکرد روال RemoveFromFront :
a – اگر ليست خالي باشد Null برگشت داده مي شود .
b – اگر ليست خالي نباشد داده mFirstNode به removeItem اختصاص داده مي شود .
c – اگر ليست فقط يک گره داشته باشد mFirstNode و mLastNode با Nothing مقدار دهي مي شوند و گره از ليست حذف مي شود .
d – اگر گره بيش از يک عضو داشته باشد mFirstNode برابر mFirstNode.NextNode مي شود .
e – مقدار removeItem برگشت داده مي شود .
عملکرد روال RemoveFromBack :
a – اگر ليست خالي باشد Null برگشت داده مي شود .
b – اگر ليست خالي نباشد داده mLastNode به removeItem اختصاص داه مي شود .
c – اگر ليست يک گره داشته باشد mFirstNode و mLastNode با Nothing مقدار دهي مي شوند و گره از ليست حذف مي شود .
d – اگر ليست بيش از يک گره داشته باشد متغير current برابر mFirstNode مي شود . سپس با استفاده از current روي گره هاي ليست حرکت مي کنيم تا به گره اي برسيم که به آخرين گره اشاره مي کند . سپس mLastNode را به گره اي که current به آن اشاره مي کند قرار مي دهيم و مقدار current.NextNode را Nothing مي کنيم تا بعنوان آخرين گزه ليست معرفي شود .
e – مقدار removeItem برگشت داده مي شود .

3 – کلاس ClistIterator : اين کلاس براي حرکت روي گره هاي ليست و دستکاري هر گره بکار مي رود . از حرکت کننده ها براي چاپ ليست و يا انجام دادن عملي بر روي هر عضو Clist مي توان استفاده کرد . اين کلاس داراي دو متغير از نوع ClistNode به نامهاي mBookmark و mFirstNode است . متغير mFirstNode به اولين گره در Clist اشاره مي کند و متغير mBookmark موقعيت فعلي حرکت کننده بر روي Clist را نشان مي دهد . روال Property Let StartNode اين دو متغير را مقدار دهي اوليه مي کند . تابع NextItem اگر مقدار mBookmark برابر Null باشد ، Null برگشت مي دهد و در غيراينصورت مقدار tempData را برابر mBookmark.Data و مقدار mBookmark را برابر mBookmark.NextNode قرار مي دهد . تابع HasMoreItems اگر ليست داراي چندين عضو باشد True برمي گرداند . روال ResetBookmark حرکت کننده را به ابتداي ليست منتقل مي کند .

Private mBookmark as ClistNode
Private mFirstNode as ClistNode
Public Property Let StartNode(Byval vNewValue as variant)x
Set mFirstNode=vNewValue
Set mBookmark=mFirstNode
End property
Public function NextItem()x
Dim tempData as varaint
If mBookmark Is nothing then
NextItem=Null
Else
TempData=mBookmark.Data
Set mBookmark=mBookmark.NextNode
NextItem=tempData
End if
End function
Public function HasMoreItems() as boolean
HasMoreItems=IIf(Not mBookmark Is nothing,True,False)x
End function
Public sub ResetmBookmark()x
MBookmark=mFirstNode
End sub

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:08    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

--------------------------------------------------------------------------------

مثالی از استفاده از کلاسهای ليست پيوندی :
ابتدا کلاسهايي که در جلسه قبل معرفی شد را به پروژه تان اضافه کنيد . سپس در بخش کدنويسی فرمتان ، ابتدا يک شی از نوع کلاس Clist بصورت زير تعريف کنيد :

Dim list as New Clist


در فرمتان سه CommandButton با نامهای AddFirst ، AddLast و ShowList و نيز يک TextBox با نام ListMember قرار دهيد .
کد زير را برای رويداد کليک شدن دکمه AddFirst بنويسيد :

Call list.InsertAtFront(ListMember.text)x


کد زير را برای رويداد کليک شدن دکمه AddLast بنويسيد :

Call list.InsertAtBack(ListMember.text)x


کد زير را برای رويداد کليک شدن دکمه ShowList بنويسيد :

Dim elements as New ClistIterator
Set elements=list.Iterator
If elements.HasMoreItems=false then msgbox ("list is empty")x
Else
While elements.HasMoreItems
Msgbox(elements.NextItem)x
Wend
end if



پشته :
پشته نوعي ليست پيوندي است که گره هاي جديد ، فقط به انتهاي آن مي توانند اضافه شوند . بهمين دليل به پشته ، ساختمان داده LIFO مي گويند . قسمت لينک آخرين گره پشته با Nothing مقدار دهي مي شود که نشان دهنده پايين پشته است .
روالهاي اصلي پشته Push و Pop هستند .
Push يک گره جديد به بالاي پشته اضافه مي کند و Pop از بالاي پشته گره اي را حذف کرده و مقدار داده آن را بر مي گرداند .

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 4 دی 1384 - 06:09    
taknikbartar
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 106
عضو شده در: 22 آذر 1384
محل سکونت: ایران|آمریکا|دبی|اتحادیه صادر کننده نرم افزار بینل ملل


امتياز: 962

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

خوب امیدوارم تا به اینجا مورد قبول باشد.
ممنون بقیه را فردا میگزارم
ممنون

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه قبلی  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9  بعدی
صفحه 4 از 9

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc