یه مشاعره کوچولو...

animeditor

هر دم از این باغ، بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد

chaser

دوست نزدیک تر از من به من است
وین عجب بین که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست
در کنار من و من مهجورم

animeditor

منم آن نیازمندی کهبه تو نیاز دارم
اگر از تو باز دارم به چه شخص، باز دارم

--- این بیت دارای جناس تام هستش.
باز دارم اول باز داشتن و منع کردن.
باز دارم دوم یعنی دوباره رجوع کردن (دوباره بدارم).
می گم خوبه که از این چیزها هم توی مشاعرمون بگیم که آموزشی هم باشه Wink

---

chaser

من چه گویم یک رگم هشیار نیست.
شرح آن یاری که او را یار نیست
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر

این شعر که نکته خاصی نداره . فقط از ( مثنوی مولوی ) هست.
شعر قبلی هم از گلستان سعدی شیرین سخن.

bahar

روى تو كس نديد و هزارت رقيب هست

در غنچه اى هنوز و صدت عندليب هست

tirana

تو غره مشو که می می نخوری
صد لقمه خوری که می غلان است ان را

shoiichi

استور را اشکال نه رخ بر رخ اقبال نه اقبال آن جانی که او بی‌مثل و بی‌اشباه شد
تن را بدیدی جان نگر گوهر بدیدی کان نگر این نادره ایمان نگر کایمان در او گمراه شد

barfi

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نيكي به جاي نيكان فرصت شمار يارا

bahar

امید خسته ام تا چند گیرد با اجل کشتی

بمیرم یا بمانم پادشاها چیست فرمانت

chaser

تا به هر در چنانکه خواهی شاد
می روی ناوری ز دنیا یاد

( سنایی غزنوی)