یه مشاعره کوچولو...

bahar

نـزدیکتر از قــلب مـنی بـا مـن مـهجور

دوری زمن است و زتو ما را گله ای نیست

barfi

ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي
كين ره كه تو مي روي به تركستان است

Hamid

barfi

حميد خان نداشتيماااااااااااااا Neutral

أخر يه روز دق مي كنم فقط به خاطر تو
دنيا رو عاشق مي كنم فقط به خاطر تو
مريم حيدرزاده

animeditor

barfi, چیو نداشتیم؟!

وقتی که پا می ذاره دریا به روی شن ها
مرغابی ها می شورن پرهاشونو تو دریا

یادش به خیر ... یه زمانی خوراکم از این شعرهای پاپ-کلاسیک بود. Razz

Hamid

اين شعر رو من بچه كه بودم، روي سردر يه هيئت ديدم، يادداشت و البته حفظ كردم، خيلي برام جالبه، حالا كه «الف» اومده بذار بنويسم:

انــدر اين محفل ما كبـــر و ريا نيست، بيـــا
سخن ما به جز از ذكـــر و دعا نيست، بيـــا

چون به نام پسر فاطمه اين محفل ماست،
خانه از آنِ حسين است، ز ما نيست، بيـــا

Wink

bahar

از کثرت گنه نفسم بی اثر شده

با ذکر و یاد تو مگرش با اثر کنم

آخر کجا روم ز که گیرم سراغ تو

ابراز دردها به کدامین بشر کنم

animeditor

بابام همیشه این شعر رو می خونه:

می زنی تو زخمه و بر می رود
طاق گردون، زیر و زارم روز و شب

این هم دَم شعر:
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز کویت برندارم روز و شب

bahar

بگشــای چــهره در بـر آیینۀ دلــم

تا جان فدای حسن دل آرا کنم ترا

با "ب" باید گفته میشد دیگه نه؟ Surprised

animeditor

من که حرف دیگه ای نمی بینم. Embarassed

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندی آشنایی

ی بفرمایید.