یه مشاعره کوچولو...

bahar

ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد

به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد

حافظ

moha1592002

در خرابات مغان نور خدا مي بينم .................. اين عجب بين كه چه نوري ز كجا مي بينم
حافظ

niyosha488

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی

که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

شيخ بهائي

bahar

دعوي چه کني؟ داعيه‌داران همه رفتند

شو بار سفر بند که ياران همه رفتند

ملک الشعرا بهار

moha1592002

دلا ! تا كي در اين دنيا فريب اين وآن بيني.................يكي زين چاه ظلماني برون آ تا جهان بيني
Crying or Very sad

bahar

يارم طريق سرکشي از سر گرفت و رفت

يکباره دل ز بي دل خود بر گرفت و رفت

محتشم

niyosha488

تا طرح هم زبانی با این و آن فکندی

کردند تیز برهم صد همزبان را

اينم محتشم

bahar

اي دل به ساز عرش اگر گوش مي‌کني

از ساکنان فرش فراموش مي‌کني

شهریار

niyosha488

يکي مي مرد ز درد بي نوايي

يکي مي گفت خانم زردک ميخوايي Mr. Green

bahar

يارا بهشت صحبت ياران همدمست

ديــدار يار نامتناسب جهــــــنمست

سعدی

شاعرش کیه جناب نیوشا Very Happy