كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن مذهبي
پاسخ دادن به این موضوع
حرمت نامی که نگه داشته نشد...
پست تاریخ: شنبه 24 اسفند 1392 - 10:20    
sima_vafa
همكار آفتابگردان
همكار آفتابگردان


پست: 186
عضو شده در: 28 خرداد 1392
محل سکونت: ساوه
blank.gif


امتياز: 2271

عنوان: حرمت نامی که نگه داشته نشد... خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام
چند روز پیش موقع برگشتن از مطب به خاطر ضعف و سرگیجه عجیبی که داشتم از برادرم خواستم که بیاد دنبالم و چون از مطب بیرون اومده بودم و یه مقداری از مسیر رو رفته بودم نمی‌شد دوباره برگردم و توی مطب منتظر باشم. پس همونجا توی ایستگاه واحد نشستم. هوا تاریک شده بود و من داشتم به رفت و آمد مردم نگاه می‌کردم که اومد و اونور نیمکت نشست. تو حال هوای خودم بودم که بلند گفت: ولش کن بذار بره به جهنم!! نا خواسته چشمام رو گرد کردم و با تعجب نگاش کردم...
خجالت کشید و عذرخواهی کرد. منم لبخند زدم و برای اینکه ناراحت نشه گفتم اشکال نداره منم گاهی بلند بلند فکر می‌کنم!
نگاهی به سر و وضعش انداختم لباسش اونقدر تنگ بود که دکمه‌هاش به زور بسته شده بود و روسریش تقریباً از سرش افتاده بود. فوراً به خودم اومدم ونگاهم رو ازش گرفتم.
بهم گفت خوش به حالت چقدر باحجابی! (با خودم گفتم هنوز تا با حجابی خیلی راه دارم)اما لبخند زدم و گفتم خوب توام می‌تونی با حجاب باشی...
با لحنی عجیب گفت: من!!!! من کجا و حجاب کجا؟؟؟؟
راستش تعجب کردم! گفتم چرا؟
این رو که گفتم شروع کرد به حرف زدن انگار منتظر همین سوال بود. گفت پسری که عاشقش بوده چطور از احساساتش سوء استفاده کرده. و پدر پسره چطور توی محله کتکش زده و آبروش رو برده...
گفت دیر نیست؟
نمیدونستم چی باید بگم شوکه شده بودم. خدا کمکم کرد و گوشیش زنگ خورد. انگار خودش بود (دوست پسرش) ازش میخواست که رابطشون تموم بشه!
با التماس گفت باید ببینمت اینکارو نکن!! انگار جواب مثبت گرفت دستپاچه بلند شد بره که ازم اسمم رو پرسید. منم بهش گفتم در حالی که میرفت گفت اسم منم زهراست...

چشمام پر از اشک شد، گفتم یا فاطمه زهرا همیشه شاکی بودم که چرا اسم من فاطمه یا زهرا نیست، که شاید وقتی تو اون دنیا بار سنگین گناهم رو که نتونستم بکشم شفاعتم کنی...
حالا با خودم میگم اگه نام من فاطمه بود و اون دنیا بهم می‌گفتی چرا حرمت اسمم رو نگه نداشتی چه جوابی داشتم بهت بدم؟؟
اگه منو به خاطر گناهی که زیر چتر نام تو انجام می‌دادم نمی‌بخشیدی؛ چه می کردم؟؟
وقتی خوب نگاه می کنم می بینم. چقدر سخته فاطمه بودن! چقدر سخته زهرا بودن!
اینکه هربار اسمتو صدا میزنن برات یه تلنگره
که تو زهرایی حواستو جمع کن، زهرا بودن مسؤلیتش بیشتره...
که تو فاطمه‌ای، مواظب باش حرمت نام خانم فاطمه زهرا رو نشکنی!
یا فاطمه مارو ببخش که امانت دار خوبی نبودیم و حرمت نامت رو شکستیم...



بگو به عقل كه مرآت كبريا زهراست
يگانه همسر و هم‌شأن مرتضى زهراست
وجود آل محمد از اوست در عالم
مه سپهر درخشان مصطفى زهراست
به چشم دل نگرى گر به دهر مى بينى
كه گوهر صدف بحر انبيا زهراست
به آسمان ولايت على است شمس هدى
وليك ماه فروزان آن سما زهراست

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: rosva (دوشنبه 4 فروردین 1393 - 09:10)


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc