كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> مباحث متفرقه
پاسخ دادن به این موضوع
به ياد مرحوم قيصر امين پور
پست تاریخ: دوشنبه 4 مهر 1390 - 00:06    
alidervish
خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره


پست: 76
عضو شده در: 17 دی 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 300

عنوان: به ياد مرحوم قيصر امين پور خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

باز هم اول مهر آمده بود
و معلم آرام
اسم ها را می خواند
اصغر پور حسین !
پاسخ آمد:
حاضر
قاسم هاشیمیان !
پاسخ آمد حاضر
اکبر لیلا زاده....
پاسخش را کسی از جمع نداد
بار دیگر م خواند :
- اکبر لیلازاده
- .....
پاسخش را کسی از جمع نداد
همه ساکت بودیم
جای او اینجا بود
اینک اما ، تنها
یک سبد لاله ی سرخ
در کنار ما بود
لحظه ای بود ، معلم سبد گل را دید
شانه هایش لرزید
همه ساکت بودیم
ناگهان در دل خود زمزمه ای حس کردیم
غنچه ای در دل ما می جوشید
گل فریاد شکفت !
همه پاسخ دادیم :
حاضر
ما همه اکبر لیلا زادیم

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: sooraty (پنج‌شنبه 7 مهر 1390 - 12:15)

پست تاریخ: دوشنبه 4 مهر 1390 - 00:07    
alidervish
خوب داره پيش مي‌ره
خوب داره پيش مي‌ره


پست: 76
عضو شده در: 17 دی 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 300

عنوان: پاسخ به «به ياد مرحوم قيصر امين پور» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

اوّل مهر رسید و من در همان " اوّل آ " بودم
مثل گنجشک دلم می‌زد، مثل گنجشک رها بودم

پای یک پنجره میزی بود، چه تقلّای عزیزی بود
پنجره راه گریزی بود، خیره در پنجره ها بودم

پشت هر پنجره دنیایی ست ، چشم وا کردم و بستم ، آه
من کجایم؟ تو کجا؟ با خویش در همین چون و چرا بودم

گفت : بابا دو هجا دارد... نام من چار هجایی بود
نان یکی... آب یکی ... باران... مثل باران دو هجا بودم

گفت: هر حرف صدا دارد... در سکون حرف زدم با خود
هم صدا بودم و هم ساکت ، نه سکوت و نه صدا بودم

گفت: دلتنگ که ای؟ خندید... گریه کردم که پدر... خم شد
آه بابا، بابا، بابا، سخت دلتنگ شما بودم

جنگ شد، پنجره ها افتاد ، بچّه ها تشنه سفر کردند
هشت نهر آینه جاری شد، تشنه در کرببلا بودم

گفت: هی هی! تو کجایی؟ تو ... راست می گفت، کجایم من؟
تو نبودی... تو چهل سال است... من... اجازه؟... همه را بودم

تو چهل سال همه غایب... تو چهل سال همه در خویش...
من چهل سال، خدای من! من چهل سال کجا بودم؟

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc