كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> اينترنت
پاسخ دادن به این موضوع
حمید رضا لختِ لخت! + عکس
پست تاریخ: شنبه 24 اردیبهشت 1390 - 14:42    
anari
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 117
عضو شده در: 11 اسفند 1388
محل سکونت: همسایه حضرت معصومه (س)
blank.gif


امتياز: 1182

عنوان: حمید رضا لختِ لخت! + عکس خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

خیلی وقته این سوال توی ذهنم (یه جایی وسط کورتکس و اون‌ورا... هر جا هست جای خیلی مهمیه) وول می‌خوره که به چه جرأتی یکی مثل حمید رضا جان! ادمین بزرگ عکس و شناسنامه که هیچ! لایه‌های زیرین افکار و اعتقادات گرفته تا گاهی مسائل شخصی‌اش رو هم روی وب قرار می‌دهند!

اصولاً چنین افراد جگرشان چه اندازه‌ای است؟ آیا از سوء استفاده‌ها نمی‌ترسند؟
اصولاً در دنیای وب چگونه باید رفتار کرد؟
اخلاق حرفه‌ای چه می‌گوید؟
بداخلاق‌های حرفه‌ای‌ نامرد چه می‌کنند؟!

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 24 اردیبهشت 1390 - 22:00    
Hamid
مدیريت كل سایت
مدیريت كل سایت


پست: 5496
عضو شده در: 31 اردیبهشت 1384
محل سکونت: -::ساوه::-
iran.gif


امتياز: 47792

عنوان: پاسخ به «حمید رضا لختِ لخت! + عکس» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

بــــــــــله! Embarassed
شانس بیاریم با این تیتر و +عکسی که نوشتی، فیلتر نشیم! Embarassed
اما در کل موافقم که در مورد این موضوع بحث بشه که رفتارها خوب و بد در اینترنت چطور هست و باید چطور رفتار کنیم؟
برخی موارد رو در مورد خودم می‌گم، اما به این دید بخونید که برای هر انسانی ممکنه این قضایا وجود داشته باشه.

ابتدا بگم که من اتفاقاً به اندازه کافی در مورد اینکه چی بگم یا چه چیزهایی از خودم بروز بدم مواظب هستم. باور نمی‌کنید اگر بگم که بسیاری از وقتم صرف بررسی همین قضایا می‌شه.
برخی مسائل در ذهن هست که بیانش به صلاح نیست، اما برخی از اون‌ها رو سربسته می‌گم.
توی بسیاری از مسائل من به شدت محتاط هستم. از جمله بحث مشهور شدن و شلوغ شدن سایت.
چون در این مواقع افرادی هستن که حس انتقام‌گیری و حسادتشون گل می‌کنه و دست به هر آبروریزی‌ای می‌زنن. بد نیست بدونید بارها شده خواستم به p30download ایمیل بزنم و بگم که مطالب سایت ما رو در سایتشون لینک ندن، چون افرادی که از اونجا وارد می‌شن، زیاد هستن و کنترلشون سخته. (شاید هم اگر به موقع‌ش احساس کردم که لازمه، ازشون بخوام)
(نمونه بارزش اینکه به خود حضرتعالی امروز و قبل از ارسال این تاپیک، پیغام دادم که از share کردن مطالب وبلاگ من پرهیز کن! درسته؟ Wink )
و یا مثلاً در بحث روابط دانشجوهام و خودم، خیلی مراقبم که قبل از اینکه اون‌ها رو بپزم کسی با وبلاگ شخصی و نظرات من آشنا نشه!
وگرنه نتیجه‌ش این می‌شه:
نقل قول:
یک باره دیگه بنویسی وقت ندارم صد صفحه برات می نویسم!!

این بخشی از ایمیل یکی از دانشجوهای بنده هست که فکر می‌کنم من رو با برادرشون اشتباه گرفتن Razz (احتمالاً به خاطر اینکه ایشون یک ترم زودتر از موعد مقرر با وبلاگ بنده آشنا شده و کمی احساس خودمونی می‌کنه)
در بحث انجمن‌ها من همیشه مراقب بودم که نامحرم وارد نشه و اگر شد به هر نحوی بوده با کمک مدیران، دکش کردیم.
در مورد اعتقادات و ... برای اینکه نظرهای مخالف رو خنثی کنم، سیاست‌های پشت صحنه زیادی به کار گرفتم که بیانش درست نیست وگرنه هر کسی با این عقاید بود در وب منزوی می‌شد...

به هر حال، می‌خوام بگم که اینطورها هم که فکر می‌کنی نیست. یعنی بی‌گدار به آب نزدم و می‌دونستم که دارم چی کار می‌کنم.
بله، وب می‌تونه جای خطرناکی باشه، یه وقت بقیه نگن این همه چیزش رو رو کرد، پس ما هم اگر این کار رو کنیم، مشکلی نیست!! خیر.

بد نیست بدونید که وضعیت من واقعاً خطرناکه!
خدا نکنه یه دانشجو مثلاً نمره کم بگیره!
عذر می‌خوام، اما این رو بخونید:
اخه بدبخت فکر کردی تو هستی کی /// یه روز مهندسی یه روز دیگه بسیجی
نفهمیدیم مسلمونی یا که مسیحی /// ایقدر نکن نصیحت بابا میشم اذیت
بعدش با این وضعیت یه چیزی میگم نمونه واست شخصیت

(بخشی از ایمیل یکی از دانشجوهای من که الان دیگه فارغ التحصیل شده و چون هیچ وقت نخواست که درس بخونه، یکی دو درسش رو افتاد! یه ایمیل ساخته با آدرسی که من دارم، فقط انتهاش 2 اضافه کرده! حالا تصور کنید این دانشجو راه بیفته و به دانشجوهای من با اون ایمیل مثلاً فحش بده! دانشجو نگاه می‌کنه می‌بینه یک ایمیل از طرف hamidreza niroomand آمده که مثلاً داخلش پر از فحش و عکس و ... هست!!)
اگر بدونید من چه ایمیل‌ها و چیزهایی دریافت می‌کنم، شاخ در میارید! Very Happy
برخی مواردش رو خودم هم روم نمی‌شه اینجا بذارم وگرنه می‌ذاشتم که تعجب کنید!

شاید باور نکنید، اما یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های من اینه که من باید بالاخره ارشد بگیرم یا نگیرم!! آیا صلاح هست یا خیر! اگر ارشد بگیرم، ارشد داشتن یعنی بالاتر رفتن و هر چه بالاتر، دردسرها و صدای افتادن‌ها بیشتر! نکنه دردسرهایی برام ایجاد بشه که زندگی‌م رو تلخ کنه! من زندگی عامی و آزادانه رو دوست دارم.
یه روز به یکی از اساتیدی که داشتم، چنین ایمیلی زدم:
نقل قول:

با سلام خدمت استاد عزیز.
استاد، نمی‌دونم من رو به خاطر دارید یا نه Razz
من «نیرومند» هستم یکی از دانشجوهای شما در دانشگاه آزاد ساوه.
امیدوارم هر کجا هستید موفق باشید.
غرض از مزاحمت اینکه می‌خوام اگر لطف کنید و فرصتش رو داشتید در مورد یک موضوع نظرتون رو بگید.
ببینید استاد، من الان شغل اصلی‌م مثل شما تدریس در دانشگاه هست.
سه چهار سال هست که در دانشگاه جامع علمی-کاربردی زیر نظر جهاد دانشگاهی تدریس می‌کنم. (یعنی همون موفع که دانشجوی شما بودم، خودم مدرس جهاد دانشگاهی به حساب می‌آمدم)
حقیقت اینه که طی این چند سال با زد و بندهای مدیران آموزش و حسادت‌ها برخورد داشته‌ام و ترسم از این هست که اگر ارشد بگیرم، نتونم با این رفتارها کنار بیام و با دانشگاه‌ها خداحافظی کنم و شاید هم اونقدر مدرس زیاد بشه که تحویل نگیرند.
در این صورت مجبورم در شهر کوچیک ساوه احتمالاً شغلی رو انتخاب کنم که دائم بشنوم که «در شأن یک ارشد نیست که فلان شغل رو داشته باشه».
طبیعتاً می‌دونید که ارشد داشتن و استاد دانشگاه شدن باعث می‌شه انسان نتونه مثل قبل، آزادانه هر کاری که علاقه داره رو انجام بده. مثلاً من می‌ترسم دیگه نتونم به همین راحتی در مجموعه آفتابگردان مطلب بنویسم و فعالیت کنم یا نتونم به همین راحتی در هر جمعی حاضر بشم.

حالا می‌خوام تجربیات و پیشنهادات شما رو به عنوان کسی که ارشد داره و استاد دانشگاه هست، بدونم.
آیا شده تا به حال از ارشد داشتن خودتون پشیمون بشید؟
به نظر شما داشتن یک شغل ساده (مثل کار در یک اداره یا سازمان خصوصی و یا حتی کار برای خود) با مدرک لیسانس بهتره یا ارشد داشتن و رفتن به سطح دیگه‌ای از مشاغل؟
ببینید، من در مورد شغل خصوصی داشتن هم مشکلی ندارم و حتی به نوعی، کارآفرین هم به حساب میام. الحمد لله در همه زمینه‌ها خودم رو آماده کردم و نمونه کارهام در بخش‌های مختلف آفتابگردان هست. تا الان هم حقیقتش رو بخواهید با اینکه تقریباً تمام هفته کلاس دارم، اما درآمد من به عنوان مدیر فروشگاه و برنامه‌نویس وب، بیشتر از استاد دانشگاهی بوده!

خلاصه سر یک چند راهی گیر کردم که نمی‌دونم باید کدوم رو انتخاب کنم و این سردرگمی باعث شده نتونم روی هیچ کدوم متمرکز بشم.
احساس می‌کنم یک تصمیم می‌تونه آینده‌م رو تغییر بده. ازتون خواهش می‌کنم در مورد این تصمیم کمکم کنید.
ممنونم و منتظر پاسخ شما؛
حمید رضا نیرومند

[که البته ایشون لطف کردن و یک راه رو پیشنهاد دادن که من هنوز هم در مورد پیشنهادشون دو دل هستم]
همیشه دردسرهایی که شما بهش اشاره کردید رو در ذهن داشتم، البته نه اینکه بترسم، اما می‌ترسم دست و بالم رو ببنده!

به هر حال، در کل، مواظب باشید.
هر چیزی رو در مورد خودتون منتشر نکنید (به خصوص اگر خانم هستید)، چون حذف اون‌ها از اینترنت نشدنی هست! (یکی از دغدغه‌های اصلی من هم همینه! اگر روزی قرار باشه به هر دلیلی اطلاعات خاص من پاک بشه، من با مشکل بزرگی مواجه خواهم بود. بنابراین، تمام ترفندهای حذف اطلاعات رو باید بلد باشم)

اینکه جگر بنده چقدر هست Very Happy فکر می‌کنم منظورتون «اعتماد به نفس» هست.
حقیقت اینه که من واسه انسان‌ها ارزش زیادی قائل هستم، اما واسه حرف‌های مفت برخی‌شون هیچ ارزشی قائل نیستم! معمولاً انسان به خاطر این می‌ترسه که فکر می‌کنه مثلاً اگر خدای ناکرده آبروی من بره، از روزی خوردن می‌افتم! شما اگر مطمئن باشید که روزی و همه چیز به دست خداست، از چی می‌ترسید؟ در این صورته که حتی می‌گید: الخیر فی ما وقع.
آدم اگر پاک باشه، بی‌باک می‌شه. (من شاید پاک نباشم، اما بی‌باک هستم Mr. Green )

به هر حال، امیدوارم همیشه افراد به این فکر کنن که نباید کاری رو انجام بدیم که دوست نداریم دیگران برای ما انجام بدن.

قربان شما؛
حمید

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: meh_ham (شنبه 24 اردیبهشت 1390 - 22:15) kahroba (شنبه 24 اردیبهشت 1390 - 23:17) anari (یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 - 10:19) 2020 (یکشنبه 25 اردیبهشت 1390 - 18:55) rezasystem (یکشنبه 1 خرداد 1390 - 22:50)

پست تاریخ: دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 - 06:54    
anari
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 117
عضو شده در: 11 اسفند 1388
محل سکونت: همسایه حضرت معصومه (س)
blank.gif


امتياز: 1182

عنوان: پاسخ به «حمید رضا لختِ لخت! + عکس» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

البته اینکه شمای نوعی چرا این کار را می‌کنی دلائل مختلفی می‌تونه داشته باشه... یکی از بزرگترین دلیل‌های خودت، خیرخواهی برای دیگرانه... به صادقانه‌ترین شکلی که می‌شه بیان کرد، راهی رو که رفتی، دیدی و درکش کردی با دیگران به اشتراک می‌گذاری، در اختیارشان قرار می‌دی تا بلکم افاقه کنه! یک نفر دلگرم بشه... این گذشت قابل ستایشه!
دلائل دیگری مثل نوع شخصیت هم خیلی مهمه! مثلاً شما فکرت جولان داره، نگاهت عمق داره، دلت صفا داره! (به نظرم آخر این متن باید بری یه هندونه فروشی باز کنی!) این تراوش نیاز به بستر داره، و چه جایی راحت‌تر و البته پرخطرتر از وب!
احتمالاً شخصیتت یه جورایی درونگراست و این موج درونی‌ات بستری برای جاری شدن نیاز داره...
و اینکه قاطی گلبول‌های قرمزت یه چیزهایی به نام کار فرهنگی هست (که قبلاً تو مسجد ارضاء می‌شده و خدا می‌داند که چندهزار بار گفتی که از اون مسجد اومدی بیرون و اینکه نمی‌دونی کار خدا بوده یا شیطون!) و این جوشش نمی‌گذاره آروم بمونی...
و از همه مهم‌تر اینکه هنوز مجردی! Embarassed
همه این موارد بالا بیشتر در مورد شما صدق می‌کنه، دیگران شاید دلائل دیگری هم داشته باشند مثل حس معروف شدن، خودشیفتگی، سرگرمی و یا هر چیز دیگری...
به هر حال برات آرزوی توفیق می‌کنم

ولی خودمانیم‌ها این تیتر تاپیک عجب رکورد بازدید رو بالا برده‌ها! با یک پاسخ بالای صد بازدید! در نوع خودش رکوردیه!‌نمی‌دونم به خاطر جذابیت شخص شماست یا چیز دیگه؟!! Very Happy

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: Hamid (دوشنبه 26 اردیبهشت 1390 - 20:38)


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc