كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن مذهبي
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
روز شمار ایّام
پست تاریخ: شنبه 17 مهر 1389 - 10:45    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: روز شمار ایّام خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی


چرا معصومه؟
عبادت و زهد، پارسايي و تقوا، راستگويي و بردباري، استقامت در برابر ناملايمات، بخشندگي و پاکدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت به شمار مي رفت. فاطمه معصومه(س) را بانويي غرق در عبادت و نيايش، پيراسته از زشتيها و شبنم معطر آفرينش مي شناسند و شايد يکي از دلايل «معصومه» ناميدن اين بانو آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا(س) در او تجلي يافته است. بر اساس پاره اي از روايات، اين لقب از سوي امام رضا(ع) به ايشان داده شده است؛ چنانکه علامه مجلسي در اين خصوص مي گويد: هنگامي که يکي از محدثان برجسته قم، به نام «سعد بن سعد» به محضر مقدس امام رضا(ع) شرفياب مي شود، امام هشتم خطاب به ايشان مي فرمايد: «اي سعد !از ما در نزد شما قبري است». سعد مي گويد: فدايت شوم !آيا قبر فاطمه دختر موسي بن جعفر(س) را مي فرماييد؟ مي فرمايد: آري، هر کس او را زيارت کند، در حالي که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.
امام صادق(ع) نيز در اين باره مي فرمايند: «آگاه باشيد که براي خدا حرمي است و آن مکه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است. و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن کوفه است. بدانيد که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشيد که قم، کوفه کوچک ماست، بدانيد بهشت هشت دروازه دارد که سه تاي آن ها به سوي قم است. بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند.» از امام جواد(ع) نيز نقل شده که فرمود: «هر کس عمه ام را در قم زيارت کند،بهشت ازآن اوست».
ميان حضرت معصومه(س) و برادر بزرگوارش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگيزي بود؛ بويژه پس از آنکه بدانيم مدت 25 سال تمام، حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود و پس از يک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره اي تابان از دامان نجمه درخشيد که هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترين عواطف انباشته شده و در سوداي دلش را بر او نثار کند.
همان گونه که پيشتر اشاره شد، ايشان از جهت شخصيت فردي و کمالات روحي، در بين فرزندان موسي بن جعفر(ع) پس از برادرش، علي بن موسي الرضا(ع) در والاترين رتبه جاي دارد. اين درحالي است که بنا بر مستندات رجالي، فرزندان دختر امام کاظم(ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بين اين همه بانوي گرانقدر، سرآمد بوده است. حاج شيخ عباس قمي آنگاه که از دختران موسي بن جعفر(ع) سخن مي گويد، درباره فاطمه معصومه(س) مي نويسد: «بر حسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها، سيده جليله معظمه، فاطمه بنت امام موسي(ع) معروف به حضرت معصومه است».
شيخ محمد تقي تستري، در «قاموس الرجال»، حضرت معصومه(س) را به عنوان بانوي اسوه معرفي کرده و فضيلت وي را در ميان دختران و پسران حضرت موسي بن جعفر(ع)، غير از امام رضا(ع) بي نظير دانسته است. ايشان در اين زمينه چنين مي نويسند: «در ميان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان، پس از امام رضا(ع) کسي هم شأن حضرت معصومه(س) نيست».

کريمه اهل بيت

حضرت معصومه(س) در زبان دانشمندان و فقيهان گران قدر شيعه، به لقب «کريمه اهل بيت» ياد مي شود. از ميان بانوان اهل بيت، اين نام زيبا تنها به آن حضرت اختصاص يافته است. بر اساس روياي صادق و صحيح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آيت ا... مرعشي نجفي، اين لقب از طرف امام صادق(ع) بر حضرت معصومه(س) اطلاق شده است. در اين رؤيا، امام صادق(ع) به آيت ا... نجفي که با دعا و راز و نياز، تلاش پيگيري را براي يافتن قبر مطهر حضرت زهرا(س) آغاز کرده، خطاب فرمود: برتو باد به کريمه اهل بيت.

شفيعه روز جزا
بالاترين جايگاه شفاعت، از آن رسول گرامي خدا(ص) است که در قرآن کريم، از آن به «مقام محمود» تعبير شده است. علاوه بر اين، دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم خدا(ص)، شفاعت گسترده اي دارند که مي تواند همه اهالي محشر را فرا گيرد. اين دو بانوي عالي قدر، صديقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا(س) و شفيعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه(س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا(س) همين بس که شفاعت، مهريه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پيک وحي طاقه ابريشمي از سوي پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهريه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد»، اين حديث از طريق اهل سنت نيز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا(س) از جهت گستردگي شفاعت، هيج بانويي به شفيعه محشر، حضرت معصومه(س) نمي رسد. بر همين اساس است که حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت مي شوند».

عالمه غير معلمه اي ديگر

حضرت معصومه(س) در خانداني که سرچشمه علم و تقوا و فضايل اخلاقي بود، پرورش يافت. پس از شهادت پدر بزرگوار آن بانوي گرامي، فرزند ارجمند آن امام، حضرت رضا(ع) عهده دار امر تعليم و تربيت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نيز متکفل گرديد. در اثر توجهات زياد آن حضرت، هر يک از فرزندان امام کاظم(ع) به مقامي والا دست يافتند و زبانزد همگان گشتند. «ابن صباغ ملکي» در اين باره مي گويد: «هر يک از فرزندان ابي الحسن موسي معروف به کاظم، فضيلتي مشهور دارد». بدون ترديد، پس از حضرت رضا(ع) در ميان فرزندان امام کاظم(ع)، حضرت معصومه(س) از نظر علمي و اخلاقي، والامقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي، لقبها، تعريفها و توصيفاتي که ائمه اطهار(ع) از ايشان نموده اند، آشکار است و اين حقيقت روشن مي سازد که ايشان نيز چون حضرت زينب(س) «عالمه غير معلمه» بوده است. آنچه مسلم است اينکه، در ميان فرزندان امام کاظم(ع) پس از حضرت رضا(ع)، حضرت معصومه(س) از نظر علمي و اخلاقي، والا مقام ترين آنان است. اين حقيقت از اسامي و القاب و تعريفها و توصيفهايي که ائمه اطهار(ع) از وي نموده اند، هويداست و با توجه به اين حقيقت که ارتباط تنگاتنگ و غير قابل انفکاکي ميان تهذيب نفس و طي مدارج اخلاقي و عرفاني و حصول علوم اصيل الهي و حکمت وجود دارد، مي توان به رتبه و مقام علمي غيرقابل توصيف حضرت معصومه(س) پي برد و به اين نکته واقف گشت که ايشان نيز چون حضرت زينب(س) عالمه غير معلمه بود.
آنچه سخن فوق را تأييد مي کند، روايت صالح بن عرندس حلي، عالم بزرگوار شيعي قرن نهم در کتاب «کشف اللئالي» است. وي گويد: روزي جمعي از شيعيان به قصد ديدار حضرت موسي بن جعفر(ع) و طرح سؤالهايي از ايشان به مدينه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم(ع) در مسافرت بود، سؤالهاي خود را به حضرت معصومه(س) که در آن هنگام کودکي خردسال بيش نبود، تحويل دادند. فرداي آن روز براي بار ديگر به منزل امام شرف حضور پيدا کردند، ليکن هنوز ايشان از سفر برنگشته بود. چون ناگزير به بازگشت بودند، مسايل خود را مطالبه نمودند تا در مسافرت بعدي خدمت امام برسند. غافل از اين که حضرت معصومه جواب پرسشها را نگاشته است. وقتي پاسخها را ملاحظه کردند، بسيار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاري فراوان، شهر مدينه را ترک گفتند. از قضاي روزگار، در بين راه با امام موسي بن جعفر(ع) مواجه شده، ماجراي خويش را باز گفتند. چون امام پاسخ سؤالها را مطالعه کرد، سه بار فرمود: «فداها ابوها»؛ پدرش فدايش!
از ديگر ويژگيهاي حضرت معصومه(س)، ورود زيارتنامه اي از سوي معصومان(س) درباره ايشان است. که پس از حضرت فاطمه زهرا(س)، ايشان تنها بانوي بزرگواري است که زيارت مأثور دارد. بانوان برجسته اي چون آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خديجه بنت خويلد، فاطمه ام البنين، زينب کبري، حکيمه خاتون و نرجس خاتون که هيچ شک و ترديدي در مقام بلند و جايگاه رفيع آنها نيست، هيچ يک زيارت مأثور از سوي معصومان(س) ندارند و اين نشان دهنده مقام والاي اين بانوي گرانقدر اسلام است.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط babani در دوشنبه 26 مهر 1389 - 19:22 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست: Hamid (شنبه 17 مهر 1389 - 12:43) meh_ham (شنبه 17 مهر 1389 - 14:57) Gytyonline (شنبه 17 مهر 1389 - 18:19) sooraty (دوشنبه 17 آبان 1389 - 12:27)

پست تاریخ: چهار‌شنبه 21 مهر 1389 - 21:47    
Heavenly
شروع فعاليت
شروع فعاليت


پست: 19
عضو شده در: 18 شهریور 1389
محل سکونت: asemon


امتياز: 180

عنوان: پاسخ به «ویژه نامه ولادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

مطالب جالبي بودممنون
اين اسم خيلي زيباست خواهشا مخفف اين اسمو نگين عزيزان(معصومه=مصي) Crying or Very sad

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: meh_ham (چهار‌شنبه 21 مهر 1389 - 22:20)

پست تاریخ: دوشنبه 26 مهر 1389 - 19:33    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: میلا امام رضا (ع) خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی



برخی از کلمات امام رضا (ع)

ابواب حکمت

1- سکوت و دم فرو بستن از کلام نابجا از درهای حکمت است و محبّت دیگران را جلب می کند و راهنمای انسان بر هر امر خیری است.
2- دوست هر کس عقل او و دشمنش جهل و نادانی اوست.
3- محبّت به مردم نیمی از عقل است.

ده نشانه از عقل

4- عقل کسی کامل نیست مگر اینکه در او ده خصلت باشد: از او امید خیر برود، مردم از شر او در امان باشند، کار خوب دیگران را بزرگ بشمارد - گرچه کوچک باشد، کار خوب خود را کم بشمارد- گرچه زیاد باشد، از مراجعه دیگران برای احتیاجاتشان خسته نشود، در طول زندگی از طلب علم خسته و دلسرد نشود، فقر در راه خدا را از ثروت بیشتر دوست بدارد، ذلّت در راه خدا از عزّت در کنار دشمن خدا برایش محبوبتر باشد، و میل او به گمنامی از مشهور شدن بیشتر باشد.
سپس فرمود: اما خصلت دهم که خیلی مهم است این است: همه را از خود بهتر و پرهیزگارتر ببیند. وقتی شخص بد و پستی را ببیند، بگوید او بهتر از من است، زیرا چه بسا خیر او در درونش پنهان است، بر خلاف خیر من که ظاهر است. و اگر فردی را ببیند که از خودش بهتر و پرهیزگارتر است، برای او تواضع کند تا به درجه او برسد. و چون این خصلت را دارا شد، بزرگواری اش بالاتر می رود، خیر و خوبی اش بهتر و پاکتر می‌گردد، پاداش نیکو دریافت می‌کند و سرور اهل زمان خود می‌شود.

بهترین بندگان

5- از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند بهترین بنده کیست.
فرمود:«کسی که اگر کار نیک کرد، خوشحال شود و اگر مرتکب کار زشتی شد، استغفار نماید. اگر کسی به او چیزی بدهد، تشکر کنند، اگر به سختی‌ها مبتلا شود صابر و شکیبا باشد و اگر خشمگین شود، ببخشد.»

6- روزی از حضرت رضا علیه السلام پرسیدند:«زندگی را در چه حالی می گذرانید؟»
امام فرمود:«عمرم در حال کم شدن است و همه اعمالم نزد خداوند محفوظ نوشته شده است. مرگ پای ما نوشته شده است و آتش در پشت سرمان است و هیچ نمی دانم با ما چه خواهند کرد.»

7- زمانی خواهد رسید که اگر عافیت ده قسمت بشود، 9 قسمت آنها در کناره گیری از مردم محقق می‌شود و یک قسمت دیگر در سکوت.

8- کمک به یک فرد ضعیف بهتر از صدقه دادن است.

9- ایمان هیچ بنده‌ای کامل نمی‌شود مگر در او سه خصلت باشد: فهم دقیق دین و عقاید دینی، اعتدال در امور زندگی و صبر و شکیبایی در معصیت‌ها.

10- هر کس مراقب خود باشد و به حساب رفتار خود برسد، سود می‌برد و هر کس از خودش غافل باشد زیان می کند.

11- بهترین مال، مالی است که آبروی انسان را حفظ کند.

12- مؤمن در حال غضب هم از دایره حق بیرون نمی‌رود و در حال رضایت هم در باطل داخل نمی‌گردد و هرگز بیش از حق خود مطالبه نمی‌کند.

13- ای مردم! تقوای الهی را در مورد نعمت های او پیشه خود کنید و آنها را با معصیت از خود دور نکیند. بلکه با طاعت و شکر، خواهان ادامه آن باشید و بدانید بهترین شکر شما، ایمان به خدا و رسول او و اعتراف به حقوق اولیاء خدا از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلّم است.

مسخره بودن هفت چیز بدون هفت چیز دیگر

14- هفت چیز است که بدون هفت چیز مسخره است: استغفار به زبان بدون پشیمانی در قلب، طلب توفیق از خدا بدون کوشش و تلاش، دور اندیشی بدون مراقبت، طلب نعمت بهشت از خدا بدون صبر بر شدائد و سختی‌ها، پناه بردن به خدا از آتش جهنم بدون ترک شهوات، یاد خدا بدون تلاش برای ملاقات و دیدار با او. (هفتمین چیز ظاهراً از قلم راوی افتاده است.)

15- هرگاه بندگان خدا گناهان تازه‌ای انجام دهند، که سابقه نداشته است، خداوند هم آنها را به بلاهایی تازه مبتلا می کند که پیش از آن ندیده‌اند و نمی‌شناسند.

منابع:

بحارالانوار، ج 78، باب 26، ص 334 تا 358. طرائف الحکم مترجم/1/126/ 235.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: meh_ham (دوشنبه 26 مهر 1389 - 20:39)

پست تاریخ: شنبه 15 آبان 1389 - 20:22    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: آخر ذی القعده (شهادت امام جواد) خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی




قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - :

الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.

«بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3»


امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.




--------------------------------------------------------------------------------



قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مُلاقاهُ الاْخوانِ نَشْرَهٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَلیلا.

«امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران - خوب -، موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شكوفائی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی كوتاه انجام پذیرد.




--------------------------------------------------------------------------------



قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : كَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللهُ كافِلُهُ، وَكَیْفَ یَنْجُو مَنِ الله طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلی غَیْرِاللهِ وَ كَّلَهُ اللهُ إلَیْهِ.

«بحارالأنوار، ح 68، ص 155، ح 69»

امام جواد - علیه السلام - فرمود:

چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسی كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست.

چطور نجات می یابد كسی كه خداوند طالبش می باشد.

هر كه از خدا قطع امید كند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار می كند.




--------------------------------------------------------------------------------



قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِارْتِیاب أعْتَبَ مِنْ غَیْرِاسْتِعْتاب.

«بحارالأنوار، ج 71، ص 181»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: سرزنش كردن دیگران بدون علّت و دلیل سبب ناراحتی و خشم خواهد گشت، در حالی كه رضایت آنان نیز كسب نخواهد كرد.




--------------------------------------------------------------------------------




قالَ الإمام الجواد - علیه السلام - : مَنْ أصْغی إلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللهِ فَقَدْ عَبَدَاللهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.

«مستدرك الوسائل، ج 17، ص 308، ح 5»

امام جواد - علیه السلام - فرمود: هركس به شخصی سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنانچه سخنور برای خدا و از ـ احكام و معارف ـ خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان ـ و هوی و هوس و مادیات ـ سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: meh_ham (شنبه 15 آبان 1389 - 21:46)

پست تاریخ: یکشنبه 16 آبان 1389 - 21:06    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: فضیلت ماه ذى الحجّه خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ماه «ذى الحجّه»، آخرین ماه «سال هجرى قمرى» است و ماهى است بسیار پربرکت. بزرگان دین هنگامى که این ماه وارد مى شد، اهمّیّت ویژه اى به عبادت در آن مى دادند. مخصوصاً در دهه اوّل این ماه.(1)

در بعضى از روایات آمده است، شب هاى دهگانه اى که قرآن در سوره «والفجر و لیال عشر» به آن سوگند یاد کرده است، شب هاى دهه اوّل این ماه شریف است،(2) و این سوگند به خاطر عظمت آن است.

خداوند در سوره حج (آیه 28) ضمن بیان فریضه بزرگ «حج» سخن از «أیّام مَعْلُومات» گفته است که مؤمنان باید در آن به یاد خدا باشند. یکى از تفسیرهاى معروفِ «أیّام مَعْلُومات» که در روایات نیز آمده است، ده روز اوّل ماه ذى الحجّه است.(3) بنابراین، هم شب هاى آن عزیز است و هم روزهاى آن.

در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که عبادت و کار نیک در هیچ ایّامى به اندازه این ایّام (ده روز اوّل ماه ذى الحجّه) فضیلت ندارد.(4)

افزون بر اینها، هم صدا شدن با زوّار خانه خدا در این ماه، و یاد و خاطره مراسم باشکوه حج و معنویّت و برکات آن، حال و هواى دیگرى به انسان مى دهد; مخصوصاً براى کسانى که در سلک زوّار سعادتمند خانه خدا قرار گرفته اند، یا با یاد و خاطره آنها همراهند.

وجود دو «عید» مهمّ اسلامى عید قربان (عید اضحى) و عید غدیر (عید ولایت) و روز «عرفه» و خاطره دعاى عجیب و بسیار گرانبهاى امام حسین(علیه السلام) در عرفات، شکوه و عظمت خاصّى به این ماه بخشیده، و سزاوار است همه مؤمنان (مخصوصاً جوانان پاکدل) از فضاى آکنده از معنویّت این ماه غافل نشوند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشند که به پیشرفت هاى مهمّى نائل مى شوند.


--------------------------------------------------------------------------------

1. زاد المعاد، صفحه 240.

2. تفسیر قمى، جلد 2، صفحه 419.

3. مصباح المتهجّد، صفحه 671.

4. اقبال، صفحه 317.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 16 آبان 1389 - 21:08    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: اول ذی الحجه (ازدواج علی ع با فاطمه س ) خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

منبع : پايگاه حوزه
حضرت علی - علیه السلام، بنابر امر الهی وسنت حسنه اسلامی، بر آن می شود که در بحران جوانی به کشتی زندگانی خود سکونت و آرامش بخشد. اما شخصیتی چون حضرت علی - علیه السلام هرگز در همسرگزینی به یک آرامش نسبی وموقت اکتفا نمی کند وآفاق دیگر زندگانی را از نظر دور نمی دارد. از این رو خواستار همسری می شود که از نظر ایمان وتقوی ودانش وبینش ونجابت واصالت، «کفو» وهمشان او باشد. چنین همسری جز دختر رسول خدا حضرت فاطمه زهرا - علیها السلام - که به همه خصوصیات او از هنگام تولد تا آن زمان کاملا آشنایی داشت، کسی دیگر نبود.

خواستگاران حضرت زهرا - علیها السلام -

پیش از حضرت علی - علیه السلام افرادی مانند ابوبکر وعمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند وهر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند وآن اینکه در باره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.

آن دو که از ازدواج با حضرت زهرا نومید شده بودند با سعد معاذ رئیس قبیله اوس به گفتگو پرداختند وآگاهانه دریافتند که جز حضرت علی - علیه السلام کسی شایستگی ازدواج با حضرت زهرا - علیها السلام - را ندارد ونظر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز به غیر او نیست. از این رو دسته جمعی در پی حضرت علی - علیه السلام رفتند وسرانجام او را در باغ یکی از انصار یافتند که با شتر خود مشغول آبیاری نخلها بود. آنان روی به علی کردند وگفتند: اشراف قریش از دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواستگاری کرده اند وپیامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما امیدواریم که اگر تو (با سوابق درخشان وفضایلی که داری) از فاطمه خواستگاری کنی پاسخ موافق بشنوی واگر دارایی تو اندک باشد ما حاضریم تو را یاری کنیم.

با شنیدن این سخنان دیدگان حضرت علی - علیه السلام را اشک شوق فرا گرفت وگفت: دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مورد میل وعلاقه من است. این را گفت ودست از کار کشید وراه خانه پیامبر را، که در آن وقت نزد ام سلمه بسر می برد، در پیش گرفت. هنگامی که در خانه رسول اکرم را کوبید پیامبر فورا به ام سلمه فرمود: برخیز و در را باز کن که این کسی است که خدا ورسولش او را دوست می دارند.

ام سلمه می گوید: شوق شناسایی این شخص که پیامبر او را ستود آنچنان بر من مستولی شد که وقتی برخاستم در را باز کنم نزدیک بود پایم بلغزد. من در را باز کردم وحضرت علی - علیه السلام وارد شد ودر محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشست، اما حیا وعظمت محضر پیامبر مانع از آن بود که سخن بگوید، لذا سر به زیر افکنده بود وسکوت بر مجلس حکومت می کرد. تا اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سکوت مجلس را شکست وگفت: گویا برای کاری آمده ای؟ حضرت علی - علیه السلام در پاسخ گفت: پیوند خویشاوندی من با خاندان رسالت وثبات وپایداریم در راه دین وجهاد وکوششم در پیشبرد اسلام بر شما روشن است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: تو از آنچه که می گویی بالاتر هستی. حضرت علی - علیه السلام گفت: آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من در آورید؟ (1)



حضرت علی - علیه السلام در طرح پیشنهاد خود بر تقوا وسوابق درخشان خود در اسلام تکیه می کند واز این طریق به همگان تعلیم می دهد که ملاک برتری این است نه زیبایی وثروت ومنصب.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از اصل آزادی زن در انتخاب همسر استفاده کرد ودر پاسخ حضرت علی - علیه السلام فرمود: پیش از شما افراد دیگری از دخترم خواستگاری کرده اند ومن درخواست آنان را با دخترم در میان نهاده ام ولی در چهره او نسبت به آن افراد بی میلی شدیدی احساس کرده ام. اکنون درخواست شما را با او در میان می گذارم، سپس نتیجه را به شما اطلاع می دهم.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد خانه زهرا - علیها السلام - شد و او برخاست و ردا از دوش آن حضرت برداشت وکفشهایش را از پایش در آورد وپاهای مبارکش را شست وسپس وضو ساخت ودر محضرش نشست. پیامبر سخن خود را با دختر گرامیش چنین آغاز کرد:

علی فرزند ابوطالب از کسانی است که فضیلت ومقام او در اسلام بر ما روشن است ومن از خدا خواسته بودم که تو را به عقد بهترین مخلوق خود در آورد واکنون او به خواستگاری تو آمده است; در این باره چه می گویی؟ در این هنگام زهرا - علیها السلام - در سکوت عمیقی فرو رفت ولی چهره خود را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برنگرداند وکوچکترین ناراحتی در سیمای او ظاهر نشد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جای برخاست وفرمود: «الله اکبر سکوتها اقرارها» یعنی: خدا بزرگ است;سکوت دخترم نشانه رضای اوست. (2)

همشانی روحی وفکری واخلاقی

درست است که در آیین اسلام هر مرد مسلمان کفو وهمشان مسلمان دیگری است وهر زن مسلمان که در عقد مرد مسلمانی در آید با همشان خود پیمان زناشویی بسته است، ولی اگر جنبه های روحی وفکری را در نظر بگیریم بسیاری از زنان همشان برخی مردان نیستند و بالعکس. مردان مسلمان شریف واصیل که از ملکات عالی انسانی وسجایای اخلاقی ودانش وبینش وسیع برخوردارند باید با زنانی پیمان زناشویی ببندند که از نظر روحیات وسجایای اخلاقی همشان ومشابه آنان باشند. این امر در باره زنان پاکدامن وپرهیزگار که از فضایل اخلاقی واندیشه وبینش بلند برخوردارند نیز حکمفرماست. هدف عمده ازدواج، که برقراری سکونت وآرامش خاطر در طول زندگی است، جز با رعایت این نکته تامین نمی شود وتا یک نوع مشابهت اخلاقی ومحاکات روحی وجذبه روانی بر محیط زندگی سایه نگستراند پیوند زناشویی فاقد استواری لازم خواهد بود.



با توجه به این بیان، حقیقت خطاب الهی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روشن می شود که فرمود:

«لو لم اخلق علیا لما کان لفاطمة ابنتک کفو علی وجه الارض » (3)

اگر علی را نمی آفریدم، برای دختر تو فاطمه هرگز در روی زمین همشانی نبود.

به طور مسلم مقصود از این کفویت همشانی مقامی وروحی است.

هزینه عقد وعروسی

تمام دارایی حضرت علی - علیه السلام در آن زمان منحصر به شمشیر وزرهی بود که می توانست به وسیله آنها در راه خدا جهاد کند وشتری نیز داشت که با آن در باغستانهای مدینه کار می کرد وخود را از میهمانی انصار بی نیاز می ساخت.

پس از انجام خواستگاری ومراسم عقد وقت آن رسید که حضرت علی - علیه السلام برای همسر گرامی خود اثاثی تهیه کند وزندگی مشترک خود را با دختر پیامبر آغاز کند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پذیرفت که حضرت علی - علیه السلام زره خود را بفروشد وبه عنوان جزئی از مهریه فاطمه - علیها السلام - در اختیار پیامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پیامبر قدری از آن را در اختیار بلال گذاشت تا برای زهرا عطر بخرد وباقیمانده را به عمار یاسر وگروهی از یاران خود داد تا برای فاطمه وعلی لوازم منزل تهیه کنند. از صورت جهیزیه حضرت زهرا - علیها السلام - می توان به وضع زندگی بانوی بزرگوار اسلام به خوبی پی برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از بازار باز گشتند وآنچه برای حضرت زهرا - علیها السلام - تهیه کرده بودند به قرار زیر بود:

1 - پیراهنی به بهای هفت درهم;

2 - یک روسری به بهای یک درهم;

3 - قطیفه مشکی که تمام بدن را نمی پوشانید;

4 - یک تخت عربی از چوب ولیف خرما;

5 - دو تشک از کتان مصری که یکی پشمی ودیگری از لیف خرما بود;

6 - چهار بالش، دو تا از پشم ودو تای دیگر از لیف خرما;

7 - پرده;

8 - حصیر هجری;

9 - دست آس;

10 - طشت بزرگ;

11 - مشکی از پوست;

12 - کاسه چوبی برای شیر;

13 - ظرفی از پوست برای آب;

14 - آفتابه;

15 - ظرف بزرگ مسی;

16 - چند کوزه;

17 - بازوبندی از نقره.

یاران پیامبر وسایل خریداری شده را بر آن حضرت عرضه کردند وپیامبر، در حالی که اثاث خانه دختر خود را زیر ورو می کرد، فرمود: «اللهم بارک لقوم جل آنیتهم الخزف ». یعنی: خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها را سفال تشکیل می دهد مبارک گردان. (4)

مهریه حضرت زهرا - علیها السلام -

مهریه دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پانصد درهم بود که هر درهم معادل یک مثقال نقره بود. (هر مثقال 18 نخود است).

مراسم عروسی دختر گرانمایه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کمال سادگی وبی آلایشی برگزار شد. یک ماه از عقد پیمان زناشویی می گذشت که زنان رسول خدا به حضرت علی گفتند: چرا همسرت را به خانه خویش نمی بری؟ حضرت علی - علیه السلام در پاسخ آنان آمادگی خود را اعلام کرد. ام ایمن شرفیاب محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شد وگفت: اگر خدیجه زنده بود دیدگان او از مراسم عروسی دخترش فاطمه روشن می شد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی نام خدیجه را شنید چشمان مبارکش از اشک پر شد وگفت: او مرا هنگامی که همه تکذیبم کردند تصدیق کرد ودر پیشبرد دین خدا یاریم داد وبا اموال خود به گسترش اسلام مدد رساند. (5)

ام ایمن افزود: دیدگان همه را با اعزام فاطمه به خانه شوهر روشن کنید.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور داد که یکی از حجره ها را برای زفاف زهرا آماده سازند واو را برای این شب آرایش کنند. (6)

زمان اعزام عروس به خانه داماد که فرا رسید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حضرت زهرا را به حضور طلبید. زهرا - علیها السلام - ، درحالی که عرق شرم از چهره اش می ریخت، به حضور پیامبر رسید واز کثرت شرم پای او لغزید ونزدیک بود به زمین بیفتد. در این موقع پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق او دعا کرد وفرمود:

«اقالک الله العثرة فی الدنیا و الآخرة ».

خدا تو را از لغزش در دو جهان حفظ کند.

سپس چهره زهرا را باز کرد ودست او را در دست علی نهاد وبه او تبریک گفت وفرمود:

«بارک لک فی ابنة رسول الله یا علی نعمت الزوجة فاطمة ».

سپس رو کرد به فاطمه وگفت:

«نعم البعل علی ».

آنگاه به هر دو دستور داد که راه خانه خود را در پیش گیرند وبه شخصیت برجسته ای مانند سلمان دستور داد که مهار شتر زهرا - علیها السلام - را بگیرد و از این طریق جلالت مقام دختر گرامیش را اعلام داشت.

هنگامی که داماد وعروس به حجله رفتند، هر دو از کثرت شرم به زمین می نگریستند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد اطاق شد وظرف آبی به دست گرفت وبه عنوان تبرک بر سر وبر اطراف بدن دخترش پاشید وسپس در حق هر دو چنین دعا فرمود:

«اللهم هذه ابنتی و احب الخلق الی اللهم و هذا اخی واحب الخلق الی اللهم اجعله ولیا و. . . ». (7)

پروردگارا، این دختر من ومحبوبترین مردم نزد من استت. پروردگارا، علی نیز گرامی ترین مردم نزد من است. خداوندا، رشته محبت آن دو را استوارتر فرما و. . . .

پی نوشت ها:

1 - حضرت علی - علیه السلام در امر خواستگاری از یک سنت اصیل پیروی می کند. در حالی که هاله ای از حیا او را فرا گرفته است. شخصا وبی هیچ واسطه ای اقدام به خواستگاری می کند; واین نوع شجاعت روحی توام با عفاف، شایان تقدیر است.

2 - کشف الغمة، ج 1، ص 50.

3 - بحار الانوار، ج 43، ص 9.

4 - بحار الانوار، ج 43، ص 94; کشف الغمة، ج 1، ص 359. بنابه نوشته کتاب اخیر، همه اثاث منزل حضرت زهرا - علیها السلام - به 63 درهم خریداری شد.

5 - بحار، ج 43، ص 130.

6 - همان، ص 59.

7 - بحار، ج 43، ص 96.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست: sooraty (دوشنبه 17 آبان 1389 - 12:27)

پست تاریخ: یکشنبه 30 آبان 1389 - 20:48    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: پاسخ به «روز شمار ایّام» خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی



قالَ الإمامُ الهادي - عليه السلام - : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داع إلَي الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ أذَمُّ الاْخْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجيَّةٌ سَيِّئَةٌ.

«بحارالأنوار، ج 69، ص 199، ح 27»

امام علي النقي حضرت هادي - عليه السلام - فرمود:

حسد موجب نابودي ارزش و ثواب حسنات مي گردد.

و تكبّر و خودخواهي جذب كننده دشمني و عداوت افراد مي باشد.

و عُجب و خودبيني مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستي و ناداني نگه مي دارد.

و بخيل بودن بدترين اخلاق است;

و طَمَع داشتن خصلتي ناپسند و زشت مي باشد.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: یکشنبه 30 آبان 1389 - 21:50    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: نسخه شفابخش امام برای دشمن خویش خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورم‌اش بیشتر می‌شود».

متوکل ناله‌ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می‌آورد.»

طبیب نگاهی به صورت رنگ پریده متوکل انداخت و گفت:« باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید».

ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین‌طورهم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.

طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد». فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد».

متوکل با اشاره سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت:« حتماً غلام با راه چاره‌ای بر خواهد گشت». بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمی‌آید». طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!» مادر متوکل با دستمال اشک‌هایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر می‌کنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه‌ای زر برای امام بفرستم».

ساعتی بیش‌تر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که پشکل گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید».

صدای خنده فضای اتاق را پر کرد.

ـ پشکل؟!

ـ عجب حرفی!

ـ واقعاً مسخره است.

صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:

ـ حرف امام بی‌حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت.

و برای تهیه آن، از در بیرون رفت. یکی از اطبا گفت: « بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجه کار را ببینیم».

ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف‌های ما درباره او اشتباه بود».

بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد».

متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، می‌توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم».

بطحایی چشم‌های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»

ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحه زیادی در خانه خود جمع کرده است و می‌خواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره‌ای بکنی . متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.

ـ برو سعید حاجب را خبر کن.

وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور».

تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:

ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم.

گوشه عمامه پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده‌ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق‌ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار».

سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت : «ای سید! شرمنده‌ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود»، و به طرف اتاق‌ها رفت.

ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسه‌ها افتاد که مهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است. برو او را صدا کن».

کیسه دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می‌خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می‌کند».

مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم».

صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسه‌ها را بردار و کیسه‌ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن».

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 6 آذر 1389 - 08:15    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: عيد غدير برترين و پرشكوه‏ترين عيد اسلامى خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

روزهاى سرنوشت‏ساز ملى و عيدهاى شادى‏بخش و نشاط آفرين دينى در نظر گاه جامعه‏ها و تمدن‏هاى زنده و آگاه،هر كدام داراى شكوه و اهميت و ارزش ويژه‏اى است و مردم خردمند و خردورز و آگاه به تناسب نقش هر يك از اين روزهاى تاريخى در نجات و رستگارى و آزادى و رشد معنوى و اجتماعى آن جامعه و مردم،از ديرباز بر اساس راه و رسم مذهبى و ملى،مردمى و يا منطقه‏اى بدان روزها و عيدها بها مى‏دهند و فرا رسيدن آن‏ها را گرامى مى‏دارند و روز شكوهبار«غدير»و يا عيد غدير از ديرباز در نظر خدا و پيامبرش و نيز خاندان وحى و رسالت و توحيدگرايان و مسلمانان از ارزش و اهميت وصف ناپذيرى بهره‏ور بوده و هماره به آن سخت بها مى‏دهند و آن را برترين و پر شكوه‏ترين عيد مذهبى و دينى مى‏نگرند.

اين همه شكوه و عظمت براى اين روز بزرگ چرا؟

از نظر آفريدگار هستى اهميت اين روز بزرگ به خاطر آن است كه در اين روز سرنوشت‏ساز به فرمان او،پيام آورش مدال شكوه و افتخار پيشوايى و رهبرى راستين را بر سينه على(ع)نشاند و تاج معنوى خلافت را بر سر سرفراز او نهاد و او را به عنوان امير و امام و سررشته‏دار دين و دنياى مردم برگزيد و به همين منظور فرشته وحى با پيام او به پيام آورش فرمود آمد و ضمن تسليم گرم‏ترين تبريك و تهنيت خدا به پيامبر و مردم توحيدگرا اين آيه را آورد كه:هان اى مردم،امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خويشتن را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما به عنوان آيين جاودانه برگزيدم...

اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا... (1) .


از ديدگاه پيامبر

و از نظر پيامبر اهميت اين روز پر شكوه تا آنجايى است كه:«حافظ ابو سعيد»در كتاب خويش،«شرف المصطفى»از«احمد بن حنبل»و از«ابو سعيد خدرى»آورده است كه:آن پيشواى بزرگ در روز عيد غدير مى‏فرمود:هان اى مردم،اينك به من تبريك بگوييد،چرا كه خداى پر مهر در اين روز بزرگ،هم نعمت بزرگ رسالت را به من ارزانى داشت و هم مقام والاى امامت راستين را به خاندانم.

«انه قال(ص)ـيوم الغديرـهنئونى،ان الله تعالى خصنى بالنبوة و خص اهل بيتى بالإمامة»

و درست در اين راستا بود كه ياران پيامبر،از جمله«عمر»و«ابو بكر»پيش آمدند و به امير والايى‏ها تبريك گفتند و تصريح كردند كه:خوشا به حالت،چقدر پر شكوه و زيباست برايت اى على!هان اى امير مؤمنان!گوارا باد كه اينك مولا و سررشته‏دار ما و هر زن و مرد توحيدگرا و با ايمانى شده‏اى و خدا و پيامبرش تو را به اين مقام بلند و پر شكوه برگزيده‏اند. ..

«و عمر يهنئى عليا بقوله:«طوبى لك»او:«بخ بخ»،او«هنيئا لك»،اصبحت مولاى و مولى كل مؤمن و مؤمنة»

از ششمين امام نور آورده‏اند كه پيامبر در اهميت اين روز بزرگ فرمود:

«يوم غدير خم افضل اعياد أمتى،و هو اليوم الذى امرنى الله بنصب اخى على بن ابى طالب علما لأمتى يهتدون به من بعدى،و هو اليوم الذى اكمل فيه الدين،و أتم على أمتى فيه النعمة،و رضى لهم الاسلام دينا»

روز پر شكوه«غدير»از برترين عيدهاى مذهبى براى جامعه و امت من است،چرا كه در اين روز پر بركت بود كه خدا به من فرمان داد تا برادرم على(ع)را به رهبرى راستين امت خويش برگزينم و به مردم روشنگرى كنم كه پس از من از او پيروى نمايند.و نيز در اين روز بود كه خداى فرزانه دين خود را كامل و نعمت خويش را بر امت من تمام گردانيد و خشنود گرديد كه دين آنان اسلام باشد و خودشان مسلمان واقعى.


از نظرگاه خاندان رسالت

اما از ديدگاه پيشوايان راستين دين،روز«غدير»بسيار پر شكوه و با عظمت است و به همين دليل هم خاندان وحى و رسالت،آن را گرامى مى‏داشتند و در اين مورد نيز به پيامبر اقتدا داشتند.

در اين مورد«فرات بن اخنف»آورده است كه:به حضرت صادق گفتم:فدايت گردم آيا براى مردم توحيدگرا و مسلمان عيدى پر شكوه‏تر از عيد فطر و عيد قربان و روز عرفه و روز جمعه آمده است؟

«قلت جعلت فداك،للمسلمين عيد افضل من الفطر و الأضحى و يوم الجمعة و يوم عرفه؟»

فرمود:آرى،برترين،شريف‏ترين و پر شكوه‏ترين عيد نزد خدا،همان روزى است كه خدا در آن روز دين خود را كامل ساخت و به پيامبر و مردم پيام فرستاد كه:

«اليوم اكملت لكم دينكم...»

پرسيدم:سرورم اين روز كدام است؟

فرمود:فرات!پيامبران پيشين هر كدام مى‏خواستند براى خود جانشينى بر گزينند،به دستور خدا روزى مردم را گرد مى‏آوردند و برترين فرد امت خويش را به دستور خدا به امامت بر مى‏گزيدند و آن روز را روز عيد اعلام مى‏داشتند و آن روز،همان روز شكوهبارى است كه خدا على را به امامت مردم برگزيد و بدين وسيله دين خود را كامل ساخت و نعمت خويشتن را بر آنان تمام گردانيد...

گفتم:سرورم،اين روز كدامين روز است؟

فرمود:در ميان بنى‏اسرائيل گاه روز شنبه اتفاق افتاد و گاه يكشنبه و گاه دوشنبه...اما در اسلام روز عيد غدير مى‏باشد.

پرسيدم:در اين روز بزرگ چه كارى بايد براى تقرب به خدا انجام داد؟ «فما ينبغى لنا ان نعمل فى ذلك اليوم؟»

فرمود:فرات روز عيد غدير،روز پرستش خدا،روز نماز و نيايش،روز سپاس و ستايش خدا و روز شادى و شادمانى است،چرا كه خدا در اين روز به خاطر گزينش امامان خاندان وحى و رسالت به رهبرى و سررشته‏دارى دين و دنياى شما،بر مردم نعمتى‏گران ارزانى داشت.به همين دليل در سپاس به بارگاه خدا دوست مى‏دارم شما روزه بداريد.

«قال:هو يوم عبادة و صلاة و شكر لله و حمد له،و سرور لما من الله به عليكم من ولايتنا،فانى احب لكم ان تصوموا».

گفتنى است كه روايات رسيده در اين مورد بسيار است و به همين دليل هم پيروان مذهب اهل بيت از ديرباز در عراق،ايران،هند،پاكستان،سوريه،لبنان،و ديگر كشورها و شهرهاى كوچك و بزرگى كه در آن زندگى مى‏كنند،اين روز بزرگ را جشن مى‏گيرند و عيد مى‏دانند و آن را گرامى مى‏دارند.

در افريقا،به ويژه مراكش و مغرب عربى نيز در عصر فاطميان و ادريسيان و سلسله‏هاى شيعه،اين روز،سخت گرامى داشته مى‏شد و دولت و ملت جشن‏هاى پر شكوهى در آن روز بر پا مى‏داشتند،اما با گذشت زمان و پيدايش دگرگونى‏هاى نامطلوب اين عيد بزرگ دينى و انسانىـكه روز عدالت و آزادى و والايى و شايسته سالارى استـدر برخى كشورهاى عربى و افريقايى به دست فراموشى سپرده شد كه به باور من بايد اين روز را بسيار گرامى داشت و نسبت به ديگر عيدهاى مذهبى و ملى آن را برتر شمرد و جشن‏هاى پر شكوهى بر پا ساخت،چرا كه روز غدير روز بسيار پر شكوهى است،روز يادآورى عدالت،آزادى،تقوا،پارسايى،آزادگى،بزرگ‏منشى،والايى،كرامت امنيت و ارزشهاى والايى است كه امير مؤمنان و راه رسم آزادمنشانه و مردمى او در زندگى سمبل و تجليگاه آن بود و بايد به هوش بود كه از اين روز بزرگ و اصل انسان‏ساز امامت عادلانه و آسمانى دوازده امام معصوم سوء استفاده نشود و ديگران را با انواع شگردها در شمار آنان جا نزنند كه پيامبر فرمود: جانشينان راستين من دوازده تن هستند،نخستين آنان على است و آخرين آنان مهدىـكه درود خدا بر همه آنان باد.

پى‏نوشت:

1) سوره مائده،آيه .3

امام على(ع) از ولادت تا شهادت ص 407

سيد محمد كاظم قزوينى

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: سه‌شنبه 21 دی 1389 - 20:07    
babani
مسؤول واحد فرهنگی سایت
مسؤول واحد فرهنگی سایت


پست: 194
عضو شده در: 27 بهمن 1388
محل سکونت: ساوه
iran.gif


امتياز: 998

عنوان: حدیث گهربار امام کاظم (ع) خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ميلاد امام موسي بن جعفر (ع) مبارك باد .





امام کاظم (علیه‌ السلام): لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَومٍ؛ فَإنْ عَمِلَ حَسَنَاً، اِسْتَزَادَ اللهَ وَإنْ عَمِلَ سَیِّئاً، اِسْتَغفَرَ اللهَ مِنْهُ وَتَابَ إلَیْهِ


کسی که هر روز به حساب نفس خود رسیدگی نکند از ما نیست؛ [او باید] اگر کار خوبی کرده است از خداوند فزونتر بخواهد و اگر کار بدی کرده است از او آمرزش بطلبد و به درگاه او توبه کند.


در همین رابطه رسول خدا می‌فرمایند :حاسبو انفسکم قبل ان تحاسبوا


پیامبر خدا از کدام محاسبه سخن می‌گویند ؟ همان محاسبه ای که قرآن در مورد آن می فرماید :


یَا بُنَىَّ إِنَّهَآ إِن تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَکُن فِى صَخْرَةٍ أَوْ فِى السَّمَوَاتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ( لقمان 16)


ترجمه : ( لقمان ) اى فرزندم! اگر (عمل تو) همسنگ دانه‏ى خردلى باشد و در دل تخته سنگى یا در آسمان‏ها یا در زمین نهفته باشد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مى‏آورد، زیرا که خداوند دقیق و آگاه است.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
صفحه 1 از 2

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc