كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> مباحث متفرقه
پاسخ دادن به این موضوع
احيا» آداب و رسوم گذشتگان يکي از مولفه هاي اصلي وحدت ملي
پست تاریخ: شنبه 10 اسفند 1387 - 16:09    
gtm396
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 379
عضو شده در: 15 آذر 1387

iran.gif


امتياز: 4613

عنوان: احيا» آداب و رسوم گذشتگان يکي از خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

احيا» آداب و رسوم گذشتگان يکي از مولفه هاي اصلي وحدت ملي و فرهنگي است
يلداي آذري ها


در ادوار مختلف ، ارزش هاي تمدن نظير ، تعليم و تربيت ، دانش ، هنر , آزادي و آداب و رسوم به وسيله اقوام مختلف به وجود آمده ، تمدن ها صعود کرده و سقوط مي کنند ، ريشه يافته و راه انحطاط مي پيمايند و پس از اينکه راه نيستي را طي کردند تنها چيزي که از خود باقي مي گذارند ميراث فرهنگي و انساني است .
بايد به سير آفاق و انفاس پرداخت تا با شناسايي خصوصيات قومي متمايز ، ابزار و ادوات گوناگون ، قوانين و رسوم متنوع ، زبان و معتقدات متفاوت جوامع مختلف انساني ، نهادها و بنيادهاي خانواده بزرگ انساني را عميق تر و دقيق تر شناخت .
گذشته اقوام ، راوي تلاش آدمي در قلمرو فرهنگ و زندگي است . احيا» آداب و رسوم گذشتگان يکي از مولفه هاي اصلي هويت ، وحدت ملي و فرهنگي است . اما به مرور زمان ، بيشتر رسوم به تديج يا کلا به دست فراموشي سپرده شده ، اما شماري چنان با نام و مسرت بخشند که نه تنها به بوته فراموشي سپرده نمي شوند بلکه طي ساليان متمادي با انجام آنها بر تاثير آنها نيز افزوده شده و به دست تاريخ نگاران و تاريخ نويسان به اذهان نسل هاي آينده منتقل مي شوند .
از جمله مراسمي که آهنگي دراز دارد و به رسم ، بدين غايت به جاي آورده شده و بايد در دوره هاي مانده نيز بر پايداري آن اصرار داشت ، مراسم شب اول دي ماه که به شب يلدا معروف شده است .
در چنين شبي مردم هر منطقه به جشن و سرور پرداخته ، انار , سيب , آجيل صرف مي کنند و بر اين باور هستند که خوردن هندوانه از واجبات و خوش يمن است .

مراسم شب يلدا در شهرهاي مختلف اروميه به روش زير برگزار مي شود :
اروميه :
مردم اروميه در شب يلدا با برپايي مراسم جشن به شادي پرداخته و خوردن هندوانه را از واجبات مي دانند . زيرا معتقد هستند که خوردن هندوانه تندرستي را ، طي مدت يک سال به همراه دارد . همچنين بايد يادآور شد که اين مراسم در منزل بزرگ خاندان و در منازل اجدادي برگزار مي شود .
مردم اروميه چند روز به شب چله مانده ، بساط کرسي را برپا مي کردند که عبارت بود از لحاف بزرگ کرسي ، لحاف کوچک به اندازه روي کرسي و يک لحاف معمولي ، پارچه چهار لا براي زير کرسي ، مجمع مسي ، (سيني ) منقل آهني ، يک ارسي يا کفگيرک ، رختخواب پيچ براي روي لحاف کرسي ، پارچه خوشرنگ گلدار براي روي کرسي ، چهار تشک و معمولا چهار متکا يا مخده بزرگ که در هر پايه اي بگذارند و به آن تکيه بدهند . براي گرم کردن کرسي نيز ، از خاکه يا زغال و يا کندالا استفاده مي کردند .
در دراز ترين شب ، تا نيمه هاي شب ، شب نشيني مي کردند و معمولا هندوانه ، انگورآويز (ملاخ) ، گردو ، بادام ، تخمه ، سوجوق ، حلواي گردو يا هويج روي کرسي مي گذارند و معمولا بزرگ ترها لطايف شيرين و خاطرات گذشته را براي اهل خانه نقل مي کنند .
معمولا غروب همان شب از خانه داماد به خانه عروس که هنوز به خانه داماد نرفته (چله پائي) يعني تحفه چله از همان خوراکي ها به اضافه طاقه پارچه و غيره مي فرستند و مادران به دخترانشان هم که به خانه شوهر رفته اند تا چند سال چله پائي مي فرستند .
در اغلب شهرها و روستاهاي آذربايجان غربي بين مسلمانان و مسحيان جشن خاصي به نام خدير نبي برپا مي کنند که زمان برگزاري آن بين دو چله زمستان بوده و موضوع آن اميد به آينده بهتر است . با اين تفاوت که چله مسيحيان ده روز زودتر از چله مسلمانان آغاز و ده روز زودتر تمام مي شود به اين ترتيب که 20 آذر ماه چله ارامنه شروع مي شود .

تکاب :
مردم شهرستان تکاب در چنين شبي جشن مي گيرند و بر اين عقيده پايبند هستند که با خوردن هندوانه گرماي تابستان آنها را اذيت نخواهد کرد و در اين شب نبايد کسي به سفر برود . چون تا سال آينده در سفر خواهد بود .
مردم تکاب در شب يلدا گندم برشته روي بام خانه مي ريزند تا سالي پربرکت پيش رو داشته باشند .
زنان و دختران دست هايشان را حنا بسته و شب زنده داري مي کنند و در اين شب آش کشک که مقداري نيز نخود و سبزي به آن افزوده و صرف مي کنند . جوانان و کساني که نامزد داشتند روي بام خانه آنها رفته و شترکهائي را که با پارچه هاي قيمتي تزئين کرده بودند به نخي بسته و از خانه پائين مي انداختند . اهل خانه که با اين رسم آشنا هستند در خورجين که روي شترک مي باشد خوردني ريخته و مي گفتند :"چک يوخاري" ، " آللاه مطلبي وي وئرسين" يعني :" بکش بلا ، خدا مطلبت را برآورده سازد" ، سپس بالاي بام ديگري مي روند و شترکها را از سقف پايين مي اندازند و به عنوان شيرين زباني مثل هايي به زبان مي آورند . اگر جوابي که دادند درست بود خوشحال مي شوند و گرنه مقداري خوراکي در خورجينکها مي ريزند و مي گويند :" گئد آلاه ساخلاسين" ، يعني :"برو خدا نگهدارت" .

خوي :
مردم شهرستان خوي در اين شب به ياد ماندني ، پشمک و حلوا تهيه مي کنند در سيني چله پشمک ، حلوا ، هندوانه و خربزه قرار مي دهند ، شام هم چلو مرغ يا قرمه سبزي درست مي کنند و پس از صرف شام ، پدر خانواده شروع به تقسيم خوردني ها مي کند . براي دختراني که نامزد دارند از سوي نامزدشان خوانچه اي که در آن دوازده بشقاب خوردني چون پشمک ، ملاخ ، انگور نيمه خشک ، هندوانه و انار مي فرستند . هر کسي به اندازه توانايي خود خلعتي تهيه مي کند و در خوانچه مي گذارد .
طرز چيدن بشقاب ها در خوانچه چنين است : دورا دور بشقاب ها ، شيريني اولوان زنجبيلي ، نان برنجي ، باقلوا ، حلوا ، نان شيريني يا شکري و در وسط هم بقچه خلعت که معمولا پارچه پيراهني عروس و طلاجات است ، مي گذارند . در دو طرف بقچه هندوانه و خربزه مي گذارند و روي آنها را ملافه اي مي کشند و به خانه عروس مي فرستند . پدر و مادر دختر با احترام زياد خوانچه را در اتاق پذيرايي مي گذارند و بعد مادر عروس ، دوستان و آشنايان خوانچه را مي بينند و شادي مي کنند و خوردني ها را مي خورند.
به نقل از سایت خبری آفرينش

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 10 اسفند 1387 - 16:12    
gtm396
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 379
عضو شده در: 15 آذر 1387

iran.gif


امتياز: 4613

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

مراسم ازدواج در استان آذربایجان شرقی

آذربایجان شرقی با سابقه ی پیشینه و کهن فرهنگی و اجتماعی خود دارای آداب و رسوم سنن جالب و خاصی است که از جذابیت و ویژگی منحصر برخوردار است که از باورهای دینی و قومی و مذهبی است نشات گرفته است...

آذربایجان شرقی با سابقه ی پیشینه و کهن فرهنگی و اجتماعی خود دارای آداب و رسوم سنن جالب و خاصی است که از جذابیت و ویژگی منحصر برخوردار است که از باورهای دینی و قومی و مذهبی است نشات گرفته است. ازدواج پیوند مقدسی است که در میان مردم آذربایجان از ارزش و احترام والایی برخوردار است و این امر باعث شده است که مراسم مربوط به آن را هر چه با شکوهتر و زیباتر برگزار نماید مراسم ازدواج در سراسر آذربایجان به طور کلی به یک شکل ولی با تفاوت اندکی برگزار می گردد. در آذربایجان مرسوم است که دختر یا از طرف پسر یا طرف خواهر و مادر خود انتخاب می شود. پس از انتخاب خانواده ای مناسب مراسم ائلچی لیک ( خواستگاری ) انجام می گردد. فرهنگ و ادبیات مردم آذربایجان در هنگام ائلچی لیک ترانه های شیرین و دلنوازی به عده نوازندگان محلی از طرف اطرافیان پسر خوانده می شود که در این ترانه ها از دختر خواستگاری می کند. که از ترانه درونی که خوانده می شود ذکر می گردد:
ال آلما گلمیشه م
شال آلماغا گلمیشه م
الا گوز بیگ اوغلانا
یار الماغا گلمیشه م
پس از انجام مراسم خواستگاری و موافقت خانواده ی دختر بساط شور و شادی چیده می شود در برخی نقاط آذربایجان مرسوم است که با ائلچی پلوسی از میهمانانی که دعوت کرده اند پذیرایی می کنند . پس از آن ریش سفیدان و بزرگان طایفه دختر و پسر را با مشورت در خانه دختر گرد هم می آیند و درباره نحوه برگزاری مراسم ازدواج تبادل نظر می کنند و روز برگزاری بله و برون ( سوز دانیشما ) و عقد و عروسی را تعیین می کنند .
در روز تعیین شده عده ای از بزرگان و ریش سفیدان ممانین به خانه ی دختر دعوت می شوند تا بر طبق رسوم و سنت معمول مبلغ مهریه را تعیین کنند. البته در میان عشایر آذربایجان برخی از نقاط آن مرسوم است که خانواده مبلغی را به عنوان باشلیق ( که معادل آن در بین دیگر استانها شیر بها می باشد دریافت می کنند.
پس موافقت کله قندی را که از طرف خانواده پسر آورده شده است به وسیله ی یکی از بزرگان شکسته شده در سر کله قند را که هر کس به مادر دختر بدهد از او هدیه ای دریافت خواهد کرد. پس از مراسم بله و برون ( سوز دانیشما ) مقدمات عقد که شامل خرید انواع پارچه های رنگی و طلا جواهر برای عروسی و هدایایی به عنوان خلعت برای خانواده ی عروس می باشد فراهم می گردد در یک روز خجسته با دعوت تعدادی از نزدیکان و بزرگان با حضور روحانی در خانه دختر برگزار می شود در هنگام خواندن خطبه ی عقد دختران دم بخت پارچه ی سفیدی را روی سر داماد و عروس گرفته ( تکه هایی از قند را به علامت طلاوت و شیرینی و دوام زندگی عروس و داماد به یکدیگر می سایند ترانه های محلی شادی را می خوانند در زمانهای گذشته ملاقات دختر و پسر با ترس و لرز در صورت معایه بودن و نزدیکی خانه هایشان در دل شب با یکدیگر ملاقات می کردند.
و بایاتی هایی را برای یکدیگر می خواندند که در روستاهای آذربایجان رسوم است که در شب چهارشنبه سوری داماد از روزنه ی بام خانه ی دختر ( قورشاق ) یا شال کمر را آویزان می کند و خانواده ی دختر به آن شال جوراب و دستمال یا هدیه دیگر می بستند که یکی از زیباترین مراسم آذربایجان است و مصدق شعر استاد شهریار است که می گوید:
بایرام دی گئجه قوشو اخوردی
اداخلی قیز بیگ جورابین توخوردو
هرکس شالینی بیر باجادان سوخوردو
ای نه گوزل قایدادی شال سال لاماق
بیگ شالینا بایرام سنین باغ لاماق
طبق آداب و رسوم آذربایجان دختر تا زمانی که در خانه ی پدر خود هست از طرف خانواده ی پسر در چهارشنبه سوری ( چهارشنبه لیغ ) که شامل آجیل و شیرینی و هدایای دیگر به خانواده ی عروس فرستاده می شود .
در آذربایجان مرسوم است که پس از مراسم عقد خانواده دختر یا پسر اقدام به پا گشایی ( ایاق آشما ) می کنند خویشان و نزدیکان عروس و داماد آنها را صرف نهار و شام دعوت کرده و به این ترتیب پای عروس و داماد برای رفت و آمدهای فامیلی باز می شود یکی دیگر از آداب و رسوم جالبی که قبل از عروسی صورت می گیرد ارسال هدایایی به خانواده هایی که عزادار هستند می باشد که معمولا" از طرف خانواده ی دختر یا پسر صورت می گیرد تا هم از آنها اجازه برگزاری مراسم را بگیرند و هم آنها لباس عزای خود را در بیاورند که به این کار ( یاس لاماق ) گویند و به فردی که این کار و یا رسم را بر جای می آورند ( زرن کش ) گویند.
پس از توافق طرفین مراسم جشن عروسی برگزار می شود و شور و شوق زیادی در خانواده ی دختر و پسر به پا می شود در خانه ی داماد بعد از آرایش داماد قربانی کردن گوسفندی با گوشت آن غذایی پخته و با شام از میهمانان پذیرایی می شود و پس از شام مراسم جشن و پایکوبی و رقص سنتی آذربایجان شروع می شود و کسانی که در جشن دامادی شرکت دارند به سلامتی داماد و برای خواندن هر ( ترانه محلی ) و رقص جوانان پولهایی را به عنوان ساباش هدیه می کنند که یکنفر از ریش سفیدان آنها را جمع آوری و به داماد می دهد در مراسم جشن عروسی هنوز نوازندگان محلی ( عاشیقلار ) گرمی و شادی و رونق بیشتری به مجلس می دهند و جوانان با رقص محلی آذری هیجان خاصی در مجلس بر پا می کنند و عاشیقها با خواندن بایاتیهای که آنرا ( قراباغ شکسته هی ) گویند این شادی و سرور را صد چندان می کند که گزیده ای از این بایاتی ذکر می گردد:
جیبینه توکموشم نوغوللو بادام
تویونو ائله دیم اور گدن شادام
یاشاسین، ای بورا یغیشان آدام
ای بیگ گوروم تویوم مبارک اولسون
ساغدوش، سولدوش الین وارالسوم
در این مراسم افرادی که رابطه ی دوستانه نزدیکی دارند خود را به عنوان ساغدوش و سولدوش داماد اعلام می کنند و در این مراسم از طرف پدر داماد هدایایی به ساغدوش و سولدوش داده می شود همزمان با این کار ها در خانه داماد ، مراسم جشن و پایکوبی و رقص در خانه ی دختر نیز بر قرار است. شب خانواده ی داماد عده ی زیادی از دوستان و آشنایان را برای بردن عروس به خانه ی عروس می آیند تا عروس را با شادی و سرور به خانه ی بخت ببرند در این هنگام پدر عروس در دم خانه جایی که مردم با هلهله و شادی منتظر عروسی هستند به گوش دختر زمزمه می کند و چنین دعای خیر می دهد : « اوغللو قیزلی اولاسان وارلی دولولی اولاسان قان اتائین، قاین آنانین سوزنده اولاسان خوش گونلر گوره سن ... انشاءالله » .
در آذربایجان در موقع بردن عروس ترانه های محلی زیبایی خوانده می شود مانند : « وردیک بیردانا الدیق بیر سونا ای قیز اناسی قال یانایانا ». وقتی عروس به خانه ی داماد می رسد می ایستد و حرکت نمی کند تا پدر بیاید و به عروس یک تحفه و هدیه ی مناسب بدهد و اجازه ی ورود به خانه را بدهد. بر طبق رسوم و سنن آذربایجان درشب عروسی عروس را روی صندلی می نشانند و روی سر او کاسه ای می گذارند تا بر داخل آن پول بریزند در این میان ساغدوش عروس کاسه را برداشته و فرار می کند و عروس او را گرفته و هدیه ای به او می دهد و این مراسم را دوواق قاپماق گویند. در صبح عروسی یا چند روز بعد از آن اقوام و خویشان نزدیک خانواده ی عروس و داماد به عنوان پاتختی به خانه ی عروس و داماد می روند و آغاز زندگی جدید را به آنان تبریک می گویند و هدایایی را به آنها تقدیم می کنند و خانواده ی داماد با ناهار از آنها پذیرایی می کنند این چند سطر گذری کوتاه بر مراسم عروسی در آذربایجان بوده است.

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 10 اسفند 1387 - 16:14    
gtm396
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 379
عضو شده در: 15 آذر 1387

iran.gif


امتياز: 4613

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

هر تمدنی دو شاخص مهم و بزرگ دارد ؛ اجاق و مطبخ ....
فرهنگ سفره آذربایجان


برای درک هویت و شخصیت اجتماعی هر ملتی بررسی و ارزیابی مطبخ آن حکم ضرورت دارد .جوامع اولیه و بدوی در واقع فرهنگ مطبخ نداشتند .آنها مواد غذائی را بشکلی اتفاقی با هم مخلوط ساخته و شاید بعد از پخت درهم بشکلی قابل خوردن درمیآوردند .با پیشرفت تمدن دانش مطبخ نیز شکل گرفته و طرز پخت و پز تمایز یافت .
از اینرو میتوان گفت که مطبخ یکی از شاخصهای موازی و مهم تمدن بحساب میآید.امروزه جوامعی که در مطبخشان از نباتات استفاده ننموده و عموما از گوشت و حیوانات شکاری استفاده مینمایند،جوامع عقب مانده بحساب میروند.جامعه ای که ابزار و آلات خاصی برای امور مطبخ و سفره دارد مطمئنا از مراحل مختلفی برای حصول به تمدن گذشته است .آذربایجان جنوبی را باید یکی از سرزمینهای کهن مشرق زمین بحساب آورد که ریشه های تمدن و فرهنگش به گذشته های دیرین بازمیگردد . تاریخ و گذشته مطبخ و فرهنگ غذائی آذربایجان جنوبی نیز همانند تاریخ موجودیت خلق آن گذشته ای دیرینه دارد . شکل تغذیه یک جامعه با فرهنگ و تمدن آن ارتباط نزدیکی دارد.تغییر اسلوب زندگی یک جامعه بر روی فرهنگ غذائی آن نیز تاثیر میگذارد .از اینرو زندگی مسکون و عشایری نیز از نظر فرهنگ غذائی تفوتهای بسیاری نمایان میسازد .فرهنگ غذائی ،شرایط زندگی،وضعیت اقلیمی،تنوع انسانی،و موقعیت جغرافیائی یک سرزمین میتواند تاثیر مهمی در فرهنگ غذائی آن داشته باشد .
اسامی غذاهای قدیمی آذربایجان جنوبی را میتوان در متون قدیمی مشاهده کرد .سرزمین آذربایجان گرچه در طول تاریخ خاکهای مقدس آذربایجان بارها مورد هجوم دشمنان و استیلا قرار گرفته است ولی با اتکا به قدرت تمدن دیرینه و قدرتمند خود توانسته است تا فرهنگ ،هنر و فرهنگ غذائی خود را حفظ نماید .
بعد از این مقدمه کوتاه باید گفت که غذاهای آذربایجان جنوبی ویژگی خاصی دارند . این غذاها بنوعی خود تاثیر اقوام مختلف ساکن در این منطقه ،تنوع پوشش گیاهی و جانوری ،مراحل مختلف تمدن زراعی ،آداب و سنن سرزمین آذربایجان جنوبی را مطرح میسازد. مردم آذربایجان جنوبی با استفاده از فرهنگهای اقوام همسایه فرهنگ و تمدن سنتی خود که ریشه در آسیای میانه دارد را غنی تر ساخته است.از اینروست که ما امروزه در آذربایجان جنوبی میتوانیم فرهنگ غنی مطبخ و انواع مختلف خوراکیها و آشامیدنیها را مشاهده نمائیم .
در آذربایجان جنوبی علاوه بر تهیه انواع مختلف خوراکیها میتوان فرهنگ خاص تغذیه که گذشته ای بس دیرینه دارد را مطرح ساخت . مردم آذربایجان جنوبی در روزهای بخصوصی گرد هم آمده و با هم سر سفره مینشینند .در گذشته مردم این سرزمین کهن در روزهائی دینی گرد هم آمده و بصرف غذا میپرداختند.این عادت پسندیده در واقع حکم یک مراسم را داشت .د
ر عروسیها، در روزهائی که مردان رهسپار جنگ میشدند،روزیکه نتیجه ای مطلوب ازامری گرفته میشد،در روزیکه جنگی با پیروزی به پایان میرسید و یا روزیکه مرده ای دفن میگردید مردم گرد هم آمده و همه با هم سر سفره مینشستند.امروزه نیز در آذربایجان جنوبی باز میتوان این آداب و رسوم قدیمی را مشاهده نمود .امروزه ضیافتهای دسته جمعی بیشتر در عروسیها،مهاجرتها، قبل و بعد از مسافرتهای طولانی، در آمدن مسافری از راه دور،اعیاد مختلف،در مراسم دینی و تشیع جنازه ها،بازگشت از سفر حج،بعد از زایمانها و دیگر ایام خاص برگزار میشود .یکی از برترین ویژگیهای این مراسم و ضیافتها تهیه غذاهائی است که به بهترین شکلی فرهنگ منطقه را نمایان میسازند . با همه این احوال امروزه بیشتر پلو و کباب در لیست ضیافتهای مورد بحث جای میگیرند.
مطمئنا انواع غذاها بسته به مناطق مختلف تغییر میکنند.علت اصلی این تغییر و تنوع آداب و رسوم قدیمی است .در بعضی از مناطق برای تهیه انواع غذاها چهارپائی قربانی میشود .در آذربایجان جنوبی در روزهای دینی خاصی قربانی نذر شده ذبح گردیده و غذاهای پخته شده با آن مابین مستمندان تقسیم میگردد .این فرهنگ عالی بیشتر در ماههای مجرم و رمضان صورت میپذیرد.
در گذشته مردم آذربایجان غذاهای خود را در دیگهای مسی تهیه نموده و بیشتر ظروف نیز از جنس مس بودند .سفره در بزرگترین اتاق خانه پهن شده و رئیس خانه یعنی مرد در راس سفره مینشست.استفاده از قاشق بزرگ تقسیم غذا توسط خانم خانه نیز سمبل برتری او در محیط منزل بشمار میآمد .این امر مهم بیشتر توسط مسن ترین زن خانه و در صورت نبود وی توسط دستیارش تحقق می یافت . غذاها بیشتر بصورت دسته جمعی و در سفره هائی که بر زمین گسترده میشد تناول گردیده و بر سر سفره ها ترتیب سنی اعضای خانه مد نظر قرار میگرفت .این سفره ها در گذشته اغلب از جنس پارچه بوده و امروزه بیشتر از جنس پلاستیک میباشد . اگر بر سر سفره ای میهمانی بیآید جوانان جای خود را به آنان میبخشند.
غذاهای لذیذ آذربایجان جنوبی در سرتاسر جهان شهرتی بسزا دارند .از بین این غذاهای مختلف میتوان به انواع دلمه ها ،دیزی و یا پیتی ،کوفته ها،آشها،حلواها،کبابها و پلوها اشاره نمود .در فرهنگ مطبخ آذربایجان جنوبی دلمه جایگاه مهمی داشته و از میان آنها میتوان به انواع دلمه برگ مو،دلمه کلم،دلمه سیب،دلمه به،دلمه پیاز،دلمه بادمجان و دلمه کدو اشاره ورزید.
کبابها نیز در سفره ترکهای آذربایجان ارزشی فوق العاده دارند برای تهیه این غذا که میراث پدری ترکهای آذربایجانی است بهترین گوشت از راسته کمر گوسفندان بدست میاید .در این میان میتوان از کبابهاب کوبیده،برگ،جوجه،جگر،سلطانی دنبه گوسفند،کبای بناب که طرز خرد کردن گوشت ویژگی منحصر بفردی دارد و کباب تابه نام برد.در میان غذاهای مختص آذربایجان جنوبی ،آشها نیز موقعیت خاصی دارند.این غذای شفابخش که نوعی سوپ بحساب میاید بیشتر در فصول سرد سال از سبزیجات و بغولات مختلف پخته شده و برای مداوای بیماران نیز کاربرد دارد .
در میان آشها نیز باید به آش ماست، آش دوغ،آش ترش،آش اوماج،آش میوه،کله جوش وآش گوجه اشاره نمود . یکی دیگر از غذاهای ویژه آذربایجان جنوبی کوفته ها میباشند .در تهیه و پخت انواع کوفته برنج،گوشت،سبزیها،سیب زمینی و ادوی جات متنوع بکار میرود .کوفته تبریزی و کوفته ریزه از این اتنواع میباشند .از میان ادویه جات بکار رفته در مطبخ آذربایجان جنوبی باید به زیره،زعفران،زردچوبه،و فلفلهای سیاه و قرمز اشاره نمود .

به نقل از آفتاب دات آی آر

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: شنبه 10 اسفند 1387 - 16:17    
gtm396
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 379
عضو شده در: 15 آذر 1387

iran.gif


امتياز: 4613

عنوان: خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی ارسال email

آداب و سنن حمامها در ایران
سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود...

سابقاً در همه جای ایران حمام عمومی وجود داشت و اهالی محل اقلاً هفته ای یک بار به منظور نظافت به حمام می رفتند. با این تفاوت که مردان قبل از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح حمام می گرفتند و از آن ساعت تا ظهر و حتی چند ساعت بعد از ظهر حمام در اختیار زنان بود.
امروز هم حمام عمومی در غالب نقاط ایران وجود دارد، منتها فرقش با حمامهای قدیم این است که در حمامهای قدیم از خزینه استفاده می شد؛ ولی در حمامهای عمومی جدید دوشتهای متعدد جای خزینه را که به هیچ وجه منطبق با اصول بهداشتی نبود گرفته است. در حمامهای عمومی خزینه دار که امروزه در ایران کمتر وجود دارد سنن و آدابی را از قدیم رعایت می کردند که بعضاً جنبه ضرب المثل پیدا کرده است.
یکی از آن آداب این بود که هر کس وارد حمام می شد، برای اظهار ادب و تواضع نسبت به افراد بزرگتر که در صحن حمام نشسته، مشغول کیسه کشی و صابون زدن بودند، یک سطل یا طاس بزرگ آب گرم از خزینه حمام بر میداشت و بر سر آن بزرگتر می ریخت. البته این عمل به تعداد افراد بزرگ و قابل احترام که در صحن حمام نشسته بودند تکرار می شد.
و تازه وارد وظیفه خود می دانست که بر سر یکایک آنان با رعایت تقدم و تأخر آب گرم بریزد. بسا اتفاق می افتاد که یک یا چند نفر از آن اشخاص مورد احترام در حال کیسه کشیدن و یا صابون زدن بودند و احتیاجی نبود که آب گرم به سر و بدن آنها ریخته شود، مع ذالک این عوامل مانع از ادای احترام نمی شد و کوچکترها به محض ورود به صحن حمام خود را موظف می دانستند که یک طاس آب گرم بر سر و بدن آنها بریزند و بدن وسیله عرض خلوص و ادب کنند.
از آداب دیگر در حمام عمومی خزینه دار قدیم این بود که اگر تازه وارد کسی از آشنایان و بستگان نزدیک و بزرگتر از خود را در صحن حمام می دید، فوراً به خدمتش می رفت و به منظور اظهار ادب و احترام او را مشت و مال می داد یا اینکه لیف صابون را به زور و اصرار از دستش می گرفت و پشتش را صابون می زد.
سنت دیگر این بود که هر کس وارد خزینه حمام می شد به افرادی که شست و شو می کردند سلام می کرد و ضمناً در همان پله اول خزینه دو دست را زیر آب کرده، کمی از آب خزینه بر می داشت و به یکایک افراد حاضر از آن آب حمام تعارف می کرد.
برای تازه وارد مهم و مطرح نبود که افراد داخل خزینه از آشنایان هستند یا بیگانه، به همه از آب مفت و مجانی تعارف می کرد و مخصوصاً نسبت به افراد بیگانه بیشتر اظهار علاقه و محبت می کرد زیرا آشنا در هر حال آشناست، و دوست و آشنا احتیاج به تعارف ندارند. در هر صورت این رسم از قدیمترین ایام یعنی از زمانی که حمام خزینه به جای آب چشمه و رودخانه در امر نظافت و پاکیزگی مورد استفاده قرار گرفت، معمول گردید.
بی فایده نیست که اطلاعات زیر درباره حمامهای قدیم و آداب حمام رفتن، از نوشته شادروان علی جواهر کلام نقل شود:
«در عهد قاجاریه حمام رفتن در فصل زمستان کار دشواری بود و غالب مردم اواخر پاییز حمام می رفتند و تا شب عید رنگ حمام را نمی دیدند. این وضع منحصر به ایران نبود، فرنگیها هم تا پیش از جنگهای صلیبی اصلاً اطلاعی از حمام نداشتند و همین که ایام جنگهای صلیبی به شرق آمدند با حمام آشنا شدند. مع ذالک باز هم تا مدتی بعد از آن حمام نرفتن در فرنگستان مد بود و مشهور است که یکی از ملکه های فرانسه همیشه افتخار می کرد که پنجسال است به حمام نرفته است.
حمامهای قدیم معمولاً چند متر از سطح کوچه و بازار پایینتر بود؛ چون اگر غیر از این می بود آب به خزانه سوار نمیشد. سر در حمام شکل دیو و رستم و یا شیطان و مالک دوزخ را نقاشی می کردند و هنوز هم بنده فلسفه آن را نفهمیده ام که نقش شیطان و دیو و رستم، با سر در حمام، چه مناسبت دارد. در هر صورت چندین پله پایین می رفتیم تا به سر بنه یا رختکن می رسیدیم. "بینه" یک حیاط سرپوشیده ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت. اطراف بینه سکوهای بلندی دیده می شد که در آنجا رخت می کندند. استاد حمامی در کنار یکی از آن سکوها یا بالای یکی از سکوها می نشست و جعبه دخل را هم بغل دستش می گذاشت.
از سقف بینه چراغ بزرگ گرد سوز و گاهی هم چهلچراغ تا بالای حوض آویخته بود. دور تا دور سکوهای رختکن تیر می گذاشتند و به آن تیرها گویهای شیشه ای رنگارنگ می آویختند. یک تغار (کاسه بزرگ سفالین) محتوی آلو و آب آلو روی چهارپایه نزدیک حوض بود و چندین کاسه کوچک با قاشقهای چوبی پهلوی تغار می گذاشتند. در ایام زمستان به جای آب آلو، لبو و آب لبو را با کمی سرکه توی تغار می ریختند.
علاوه بر استاد حمامی یک نفر به نام "جامه دار" یک نفر به اسم "مشت و مالچی" و یک نفر هم به عنوان "پادو" در سر بینه حضور داشتند و تا مشتری وارد می شد، پادو کفش مشتری را زیر سکو می گذاشت و یک لنگ خشک روی سکو پهن می کرد.
مشتری که لخت می شد، پادو یک لنگ دیگر به او می داد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر می بست. لباسهایش را توی آن لنگ اول می پیچید و از سکو پایین می آمد. از دالان تاریکی می گذشت، و در صحن حمام را می گشود و توی حمام می رفت. در اینجا چند شاه نشین و چند ایوان و چند طاق نما و یک حوض کوچک آب سرد بود و کارگران داخل حمام عبارت بودند از چند دلاک و یک پادو، آبگیر و دو سه پادو....»
این نکته جالب هم ناگفته نماند که ایرانیان تا عصر قاجاریه توی خزانه حمام نمی رفتند، زیرا به گفته مورخ معاصر شادوران رحیم زاده صفوی همه حمامهای ایران، درهایش بسته بود و یک روزنه به نام آخور می ساختند که به خزانه متصل بود و از آنجا آب برداشته خود را می شستند. در آن زمان مردم توی خزانه نمی رفتند و درهای خزانه ها فقط قرن گذشته باز شد و موجب کثافت گرمابه ها گشت.
به نقل از آفتاب دات آی آر

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc