چرچیل

MHGH

به نام خدا

از قديم گفتند كه : يارو عجب چرچيليه ها
خودتان ملاحظه بفرمائيد...

امروز چند تا داستان جالب و خنده دار در مورد وينستون چرچيل خوندم که به نظرم بد نيومد شماهام بخونيدش. در کل اينطوري به نظرم اومد که اين چرچيل نه تنها شوخ بوده بلکه آدم بسيار حاضر جوابي هم بوده. و البته چيزي هم که واضحه اين بوده که رابطه خوبي با خانمها نداشته و خيلي مايل بوده توي ذوقشون بزنه.

--------------------------------------------------------------------------------

نانسى آستور - (اولين زنى که در تاريخ انگلستان به مجلس عوام بريتانياى کبير راه يافته و اين موفقيت را در پى سختکوشى و جسارتهايش بدست آورده بود) - روزى از فرط عصبانيت به وينستون چرچيل (نخست وزير پرآوازه وقت انگلستان ) رو کرد و گفت: من اگر همسر شما بودم توى قهوه‌تان زهر مى‌ريختم.
چرچيل (با خونسردى تمام و نگاهى تحقير آميز): من هم اگـر شوهر شما بودم مى‌خوردمش!

آفرين

--------------------------------------------------------------------------------

در مجلس عيش‌ حکومتى، وقتى چرچيل حسابى مست کرده بود؛ يکى ار حضار، که خبرنگار هم بود، از روى حس کنجکاوى حرفه ايش (فضولى براى سوژه تراشى) پيش او رفت که حالا ديگه حسابى پاتيل پاتيل شده بود، و در حالى که چرچيل سرش رو پايين انداخته بود و در عالم مستى چيزهاى نامفهومى زير لب زمزمه مى‌کرد و مى‌خنديد؛ گفت: آقاى چرچيل! (چرچيل سرش را بلند نکرد). بلندتر تکرار کرد: آقـاى چرچيل (خبرى از توجه چرچيل نبود)
(در شرايطى که صداش توجه دور و برى‌ها رو جلب کرده بود، براى اينکه بيشتر ضايع نشه بلافاصله سرش رو بالا گرفت و ادامه داد..) شما مست هستيد، شما خيلى مست هستيد، شما بى اندازه مست هستيد، شما به طور وحشتناکى مست هستيد..!
چرچيل سرش رو بلند کرد در حاليکه چشمهاش سرخ رنگ شده بودن و کشـــدار حرف مى‌زد) به چشمهاى خبرنگار خيره شد و گفت:
خانم …. (براى حفظ شئونات بخوانيد محترم!) شما زشت هستيد، شما خيلى زشت هستيد، شما بى اندازه زشت هستيد، شما به طور وحشتناکى زشت هستيد..! مستى من تا فردا صبح مى‌پره، مى‌خوام ببينم تو چه غلطى مى‌کنى ..! Very Happy

--------------------------------------------------------------------------------

ميگن يه روز چرچيل داشته از يه کوچه باريکي که فقط امکان عبور يه نفر رو داشته… رد مي شده… که از روبرو يکي از رقباي سياسي زخم خورده اش مي رسه… بعد از اينکه کمي تو چشم هم نگاه مي کنن… رقيبه مي گه من هيچوقت خودم رو کج نمي کنم تا يه آدم احمق از کنار من عبور کنه… چرچيل در حاليکه خودش رو کج مي کرده… مي گه ولي من اين کار رو مي کنم… Wink

MHGH

يك روز چيرچيل ميره يه جائي كه دانشجو ها داشتن با استادشون يه جسد رو تشريح مي كردن

اونها بعد از اين كه چرچيل رو مي بينن مي گن شما كه سياست مدار بزرگي هستيد سياست رو برامون تعريف كنيد

چرچيل مي بينه كه جسد دمر خوابيده و پشتش به سمت بالاست 8)

سريع يك انگشتش رو داخل ماتحت مرده مي كنه و درمياره و مي كنه تو دهنش Neutral

همه حالشون بهم مي خوره و مي گن از شما بعيده اين چه كاريه چه كار كثيفي

چرچيل مي گه اين يعني سياست

كه من انگشت سبابه ام رو داخل ماتحت مرده كردم و انگشت اشاره ام رو داخل دهانم

ولي هيچ كدوم شما دقت نكرديد . شكلك در آوردن