sistemprof
عضو گروه مديريت آفتابگردان
پست: 955
عضو شده در: 3 بهمن 1384
محل سکونت: Tehran
امتياز: 8562
|
عنوان: بالا بردن اعتماد به نفس |
|
|
بالا بردن اعتماد به نفس و همچنين توكل كامل به حضرت حق
همان طور كه آگاهى از خويشتن مىتواند انسان را از هرگونه خيالبافى و افكار منفى درباره خود رهايى دهد و به سوى كمال واقعى و اصلاح كاستىها رهنمون گردد و در نتيجه، اعتماد به نفس را بالا ببرد، عدم آگاهى و شناخت خويشتن نيز مىتواند مانع شكوفايى قابليتها و خلاقيّتها و ايفاى مسئوليتها شود.
اعتماد به نفس، يعنى انسان با شناختى كه از استعدادها و توانايىهاى خود دارد، آنها را دست كم نگيرد و بدون هيچ ترس و نگرانى، تصميم به انجام كارهاى مهم بگيرد. اين مفهوم، در فرهنگ اسلامى، با مفهوم زيباترى چون توكل، وقتى گره مىخورد، معناى دقيقترى مىدهد؛ زيرا توكل كه سپردن نتيجه هر كارى به خداست، باعث مىشود تا اعتماد به نفس، در انسان به شدت افزايش يابد؛ زيرا باور كردن اين مفهوم، به انسان اين آگاهى را مىدهد كه پشتيبان و حمايت كننده استعدادهاى درونى انسان، قدرت لايزال الهى است كه او را بر انجام هر كارى قادر مىسازد. قرآن مىفرمايد: «من يتوكل على الله فهو حسبه؛ هر كس بر خدا توكل كند، پس خداوند او را از هر چيزى بىنياز مىكند»
.
اعتماد به نفس، انسان را مستقل و دور از هرگونه وابستگى بار مىآورد و براى انجام دادن مسئوليتهاى فردى و اجتماعى، با توجّه به توانايىهاى خويش، به ميدان عمل مىكشاند. اعتماد به نفس، سبب مىشود تا فرد مسئوليتهاى خويش را با اطمينان كامل انجام دهد و با افزايش قابليتها و توانايىهايش، از هرگونه توقف و سكون بپرهيزد. در واقع، اعتماد به نفس، به معناى باور كردن قابليت انسانى خويش، روبهرو شدن فعال با رويدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظايف است. بنابراين، اعتماد به نفس، از درون فرد سرچشمه مىگيرد؛ نه از بيرون. افرادى كه از اعتماد به نفس كافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسئوليتپذير و پيشرفت گرايند؛ ناكامىهاى زندگى را مىپذيرند؛ بر ايجاد رابطه با ديگران توانايند و از هرگونه گوشهگيرى، دورى مىجويند.
از طرف ديگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند، از مشكلات زير رنج مىبرند:
1. احساس خود كم بينى؛
در اكثر اعمال و نگرشهاشان احساس عدم اطمينان و درماندگى مىكنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات، ناتوان مىبينند و جملاتى چون نمىتوانم اين كار را انجام دهم، هرگز قادر به يادگيرى در سطوح عالى نيستم و توان نيل به مراتب عالى را ندارم، هميشه ذهن اين افراد را به خود مشغول مىكند.
2. بروز احساسات و عواطف منفى؛
رفتار اين افراد، حاكى از نوعى خشونت، بىقيدى و بدخلقى است. به سبب عدم پذيرش محورى به نام «خود»، اين افراد همواره در انعكاس علايق خويش با ترديد و تغيير رو به رو هستند و توان ابراز رفتار عاطفى مناسب را ندارند.
3. گريز از موقعيتهاى نگرانزا؛
در برابر فشارهاى روانى، به ويژه ترس و خستگى و آن چه موجب آشفتگىاش شود، بسيار كم تحمّلند؛ حتّى ممكن است امتحانات درسى، برايشان بحرانهايى اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقيتشان منجر شود.
4. نوميدى؛
يأس از دستيابى به اهداف، رايجترين ويژگى اين افراد است.
5. كمرويى؛
يكى از شايعترين صفات اين افراد، كمرويى است و آنها معمولاً در روابط اجتماعى با مشكلات جدى روبهرو هستند.
عواملى كه در جهت تقويت اعتماد به نفس مؤثرند، عبارتند از:
1. استعدادهاى خود را هر چه بيشتر بشناسيد.
شناخت استعدادها و قابليتهاى خويش، مىتواند در كسب اعتماد به نفس، مفيد واقع شود و انسان را از دام نوميدى رها سازد. بدين منظور، استعدادها و توانمندىهاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، كلامى و... خويش را يادداشت كنيد و هر روز آنها را براى خود بخوانيد.
2. بر توانايىها و موفقيتهاى گذشتهتان تكيه كنيد.
بايد بر توانايىهاى خويش تكيه كنيد و ضمن مرور موفقيتهاى گذشته، آنها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهيد.
3. گذشته ناموفق و شكستها را فراموش كنيد.
اگر تصورى نامطلوب از گذشته داريد، به دست فراموشى سپاريد. تصور نامطلوب، اجازه نمىدهد تا به تغييرات خويش پى ببريد و حقيقت كنونىتان را دريابيد.
4. خود را مثبت ارزيابى كنيد.
درباره خويش، مهربان باشيد و شخصيتتان را با ديد مثبت ارزيابى كنيد. در شايستگى خويش، ترديد نكنيد و خود را با صفات خوب تفسير كرده، در انجام كارها توانا بدانيد.
5. ريسك كنيد.
روى تجربيات جديد، با ديد يادگيرى بيشتر، فعاليت كنيد و از شكست نهراسيد. اگر اين گونه عمل كنيد، امكانات جديدى براى شما فراهم مىآيد و حس خويشتن پذيرىتان تقويت مىشود.
6. از خواهشهاتان بكاهيد.
عزّت و سربلندى انسان، در گرو عدم درخواستهاى مكرّر از ديگران است. تا مىتوانيد به خود متكى باشيد و به آن چه هستيد و داريد، اكتفا كنيد تا اعتماد به نفس بيشترى به دست آوريد.
7. خود را با ديگران مقايسه نكنيد.
هرگز خود يا موفقيتهاتان را با ديگران مقايسه نكنيد و همواره به رقابت با خويش بپردازيد؛ زيرا هر كس از شرايط و امكانات خاص خود برخوردار است.
8. ارتباط با خدا را حفظ و تقويت كنيد.
مهمترين روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند ونيايش با اوست. وقتى بتوانيد حضور در محضر خالق هستى و كمال مطلق را احساس و به او تكيه و اعتماد كنيد، بزرگىاش را دريابيد، به او بپيونديد و بر او توكل كنيد، به بزرگى شخصيت خويش، آگاه خواهيد شد. بنابراين، با توكل و تكيه كردن بر قدرت خداوند و سپردن نتيجه هر كارى به خدا، اعتماد به نفس خود را صد چندان كنيد.
9. از هدفهاى كوچك و متوسط شروع كنيد.
يكى از علل شكستهاى مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم بينى و از دست دادن اعتماد به نفس مىشود، در نظر گرفتن هدفهاى بزرگ و دست نيافتنى است. براى اين كه به خودباورى و اعتماد به نفس برسيم، لازم است ابتدا از يك هدف كوچكتر شروع كنيم تا با دست يافتن به آن و چشيدن طعم موفقيت، اعتماد به نفس در ما تقويت شود.
توكل از ماده وكالت، به معناى سپردن كارها به خداوند و اعتماد بر لطف اوست. راغب اصفهانى در مفردات مىنويسد: «توكل» اگر با حرف «على» بيايد، به معناى اعتماد كردن مىباشد.
سيد عبدالله شبر، يكى از عالمان بزرگ اخلاق در تفسير توكل مىنويسد: «توكل، منزلى از منزلهاى دين و مقامى از مقامات اهل يقين، بلكه از درجات مقربين است. حقيقت توكل، همان اعتماد قلبى در همه كارها بر خداوند و صرف نظر كردن از غير اوست و اين، منافاتى با تحصيل اسباب ندارد؛ مشروط بر اين كه اسباب را در سرنوشت خود، اصل اساسى نشمرد. بنابراين، توكل به معناى ترك فعاليت و كوشش جسمانى و تدبير عقلانى نيست؛ چون اين كار، در شريعت مقدس، حرام و قبيح است و در شرع مقدس اسلام، تلاش در امورى مانند صنعت، زراعت و ساير راههاى به دست آوردن روزى و تأمين معاش، امرى مطلوب و مورد تأكيد است.1
بنابراين، توكل، مفهوم ظريف و دقيقى دارد كه در عين توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غير خدا و آلودگى به شرك، باز مىدارد. انسان، بايد با كمال قدرت و قوت، از هر گونه وسيله مشروع براى پيروز شدن بر مشكلات بهره گيرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با اين حال، متكى به لطف پروردگار و قدرت بىپايان او باشد و پيروزى را تنها از او بداند.
رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله از جبرئيل عليهالسلام مىپرسد: «توكل بر خداوند متعال چيست؟ جبرئيل عليهالسلام در پاسخ گفت: حقيقت توكل، علم و آگاهى به اين است كه مخلوق، نمىتواند زيانى برساند و نه سودى و نه چيزى ببخشد و نه از آن باز دارد و نيز توكل، مأيوس شدن از خلق است (يعنى همه چيز را از خدا و به فرمان او بداند).2
در حديث ديگرى مىخوانيم كه توكل اين است كه از غير خدا نترسى.3
از اين تعبيرات، به خوبى استفاده مىشود كه روح و حقيقت توكل، بريدن از مخلوق و پيوستن به خالق است. در عين حال، در روايات اسلامى اين معنا كه مفهوم توكل، ترك استفاده از اسباب و وسايل عادى است، به شدت نفى شده است. در حديث معروفى چنين آمده است: مرد عربى در حضور پيامبر صلىاللهعليهوآله شتر خود را رها كرد و گفت: «توكلت على الله».
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله فرمود: شتر را پايبند بزن و سپس توكل بر خدا كن (با توكل زانوى اشتر ببند).4
اصولاً مشيّت خداوند بر اين قرار گرفته كه مردم در اين عالم براى رسيدن به مقصود، از اسباب وسايل موجود كمك بگيرند. امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «اراده الهى بر اين قرار گرفته كه همه چيز مطابق اسباب جريان يابد، به همين جهت براى هر چيزى سببى قرار داده است.5
بنابراين، بىاعتنايى به عالم اسباب، نه تنها توكل نيست، بلكه به معناى بىتوجهى به سنتهاى الهى است و اين، با روح توكل، ناسازگار است.
به طور خلاصه، توكل بر خداوند، يعنى اعتماد كردن به او و واگذار كردن كار به او و تسليم اراده او بودن و استقلال ندادن به اسباب و توجه كامل به مسبب الاسباب (خداوند)؛ يعنى در عين استفاده از اسباب، توجه داشته باشيم كه اسباب، از خود چيزى ندارند و در تأثير، مستقل نمىباشند؛ بلكه تكيهگاه آنها نيز خداوند متعال است.6
برخى آثار و ثمرات توكل بر خداوند عبارتند از:
1. قوت قلب؛ امير مؤمنان عليهالسلام مىفرمايد: «ريشه و اصل قوت قلب، توكل بر خداست».7
2. رام شدن دشوارىها و آسان گشتن اسباب؛ امير مؤمنان عليهالسلام مىفرمايد: «هر كس بر خدا توكل كند، سختىها در برابرش رام و اسباب و وسايل، براى او آسان و هموار مىگردد».8
3. شكستناپذير شدن؛ حضرت باقر عليهالسلام مىفرمايد: «هر كس بر خداوند توكل و اعتماد كند، شكست نمىخورد و هر كس به دامن او چنگ زند، مغلوب نمىگردد».9
پىنوشت:
1. سيد عبد الله شبر، اخلاق شبر، ص 275.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 138.
3. همان، ص 143.
4. فيض كاشانى، المحجه البيضاء، ج 7، ص 426.
5. اصول كافى، ج 1، ص 183، ح 7.
6. ر.ك: سيد محمد حسين طباطبايى، الميزان، ج 5، ص 239.
7. رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 1، ص 318.
8. غرر الحكم، شماره 9028.
9. ميزان الحكمه، ج 4، 22547. |
|