كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> علمي-آموزشي، اجتماعي، فرهنگي -> انجمن ادبي
پاسخ دادن به این موضوع رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
باز این چه شورش است ...
پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:31    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: باز این چه شورش است ... خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

سلام جمیعاً

توی این تاپیک می خوام معروف ترین و بهترین شعری رو که در باره عاشورا سروده شده، بذارم.
همه این شعر رو شنیدن و با اون آشنا هستن.

توضیح در مورد شاعر رو از "ویکی پدیا" گرفتم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------

کمال‌الدین علی محتشم کاشانی دارای لقب شمس الشعرای کاشانی چامه سرای ایرانی در آغاز سده ده هجری و هم دوره با پادشاهی شاه طهماسب صفوی در کاشان زاده شد، بيشتر دوران‌زندگي‌ خود را در اين‌ شهر گذراند و در همین شهر هم در ربيع الاول سال 996هجری درگذشت و محل‌ دفن‌ او بعد ها مورداحترام‌ مردم‌ قرار گرفت‌.نام پدرش خواجه ميراحمد بود.كمال‌ الدين‌ در نوجواني‌ به‌ مطالعه‌ علوم‌ ديني‌ و ادبي‌معمول‌ زمان‌ خود پرداخت‌ و اشعار شعراي‌ قديمي‌ ايران‌ را به‌ دقت‌ مورد بررسي‌ قرارداد. چامه های او درباره رنج و درد امامان شیعه است و بیشتر جنبه ایدئولوژیک برای پادشاهی صفویان را داشت.

نام آورترين شاعر مدیحه‌سرا

در میان شاعران شیعه و مدیحه سرای خاندان امامان شیعه،محتشم كاشانی به عنوان نام آورترين شاعر عاشورايی به شمار می‌رود.

بي‌شك محرم با نام محتشم كاشانی در هم آميخته است، كتيبه‌های منقش به تركيب بند معروف اين شاعر بلند آوازه در هيبت بيرقهای سرخ و سياه، حال و هواي تكيه‌ها و حسينيه‌ها را عاشورایی مي‌كند.

مطلع " باز اين چه شورش است ..." که از محتشم کاشانی است در میان هواداران شیعه جایگاه ویژه‌ای دارد.

شاعران بسیاری پس از محتشم تا کنون از تركيب بند یادشده در شعرها و نوحه هایشان سود برده اند.

او فنون شاعري را از صدقی استرآبادی ( ساكن كاشان) فرا گرفت و خود شاگرداني مانند " تقي‌الدين محمد حسيني" صاحب " خلاصه‌الشعار"، " صرفي ساوجي"، " وحشتي جوشقاني" و " حسرتي كاشاني" را پرورش داد.

وي با سرودن دوازده بند در مرثيه کشتگان كربلا كه بند اول تركيب بند وی با بيت " باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است؟ / باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ؟" آغاز مي‌شود، مقام والايي در مرثيه سرايي كسب كرد.

وي‌ در جواني‌ به‌ دربار شاه‌ طهماسب‌ صفوي‌ راه‌ يافت‌ و به‌ مناسبت‌ قصيده‌ و غزلهاي‌ زيبايش‌ مورد لطف‌ شاه‌ قرار گرفت‌; محتشم‌ پس‌ از مدتي‌ در زمره‌ شعراي‌ معروف‌ عصرخود جاي‌ گرفت‌ ولي‌ نظر به‌ معتقدات‌ ديني‌ خود و احساسات‌ شيعي‌ دربار شاهان‌ صفوي‌ كه‌ در صدد تقويت‌ اين‌ مذهب‌ (در مقابل‌ مذاهب‌ اهل‌ سنت‌) بودند به‌ سرايش‌ اشعارمذهبي‌ و مصائب‌ اهل‌ بيت‌ كه‌ در نوع‌ خود تازه‌ و بي‌ بديل‌ بود پرداخت‌. محتشم‌ پس‌ از چندي‌ به‌ يكي‌ از بزرگ‌ترين‌ شعراي‌ ايران‌ در سبك‌ اشعار مذهبي‌ و مصائب‌ ائمه‌ اطهارشيعه‌ بدل‌ گشت‌ و اشعارش‌ در سرتاسر ايران‌ معروفيت‌ خاصي‌ يافت‌، بطوري‌ كه‌ مي‌ توان‌ وي‌ را معروف‌ترين‌ شاعر مرثيه‌ گوي‌ ايران‌ دانست‌ كه‌ براي‌ اولين‌ بار سبك‌ جديدي‌ درسرودن‌ اشعار مذهبي‌ به‌ وجود آورد. اولين‌ اشعار مذهبي‌ محتشم‌ در سوگ‌ غم‌ مرگ‌ برادرش‌ بود كه‌ ابيات‌ زيبائي‌ در غم‌ هجر او سرود و پس‌ از آن‌ به‌ سرايش‌ مرثيه‌هايي‌ در واقعه‌ جانسوز كربلا، عاشوراي‌ حسيني‌ و مصيبت‌ نامه‌ هاي‌ مختلف‌ پرداخت‌.

آرامگاه محتشم

محتشم در كاشان درگذشت و آرامگاه وي در اين شهر - واقع در محله محتشم - زيارتگاه عموم است.

يكي از اقدامات ارزشمند اخير مسوولان فرهنگي كاشان درمعرفي اين شاعر پر- آوازه برگزاري نخستين جايزه ادبي محتشم كاشانی بود.

آثار محتشم

مجموعه‌ آثار اين‌ شاعر بزرگ‌ پس‌ از مرگ‌ او توسط يكي‌ ازشاگردانش‌ در شش‌ كتاب‌ جمع‌ شد كه‌ مشتمل‌ بر غزليات‌ ،قصايد، قطعات‌، رباعيات‌،مثنويات‌ و تركيب‌ بندهاي‌ محتشم‌ مي‌باشد.

نظرها درباره محتشم

دكتر " جابر عناصري" يكي از استادان دانشگاه تهران درباره اين شاعر می‌‌گويد: محتشم كاشاني پدر مرثيه سرايي و جگربند عاشورايي است.

وي مي‌افزايد: اين شاعر فرهيخته بهترين منظومه نمايشي به يادگار گذاشت و با زبان شعر فرهنگ عاشورا را در بين مردم به ويژه مداحان اهل بيت رواج داد.

عناصري مي‌افزايد: شهرت و آوازه بي‌نظير محتشم كاشاني در ادبيات موجب شد تا شاعران نام‌آوري به پيروي از سبك او اهتمام ورزند، اما تاكنون ادبيات ايران در مرثيه‌سرايي، شاعري همچون محتشم به خود نديده است.

"عباس مشفق كاشاني" يكي از فرهيختگان علم و ادب نيز بر اين عقيده است كه پاكي، اعتقاد و استواري و محبت محتشم كاشاني به‌اهل بيت عليه‌السلام باعث شد كه برخي پادشاهان صفوي از جمله شاه طهماسب به اشعار مذهبي روي آورند.

وي مي‌افزايد: تركيب بند معروف اين شاعر پرآوازه مرثيه سرا ايران در رثاي حسین و کشته‌شدگان كربلا در بين تشيع و به ويژه فارسي زبانان زبانزد شد و توجه بسياري از شاعران را به خود جلب كرد.
منبع: http://fa.wikipedia.org/wiki/صفحه اصلی
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
توی پست های بعدی، متن این شعر رو بخونید که از این سایت گرفتم:
http://www.daily.ir/

التماس دعا
یا علی

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط animeditor در پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 03:31 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:34    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند اول خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پروردهی کنار رسول خدا حسین

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط animeditor در پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:38 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:37    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند دوم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا

گر چشم روزگار به رو زار می گریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا

نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا

از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا

زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا

آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا

آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط animeditor در پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:49 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:40    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند سوم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی

کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی

کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار، گوی زمین بیسکون شدی

کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی

کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی

آن انتقام گر نفتادی بروز حشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی

آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 


این مطلب آخرین بار توسط animeditor در پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:51 ، و در مجموع 1 بار ویرایش شده است.
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:45    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند چهارم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

برخوان غم، چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیا زدند

نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیر خدا زدند

آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند

بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در حسن مجتبی زدند

وانگه سرادقی که ملک مجرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند

وز تیشه ی ستیزه در آن دشت، کوفیان
بس نخلها ز گلشن آل عبا زدند

پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند

اهل حرم دریده گریبان گشوده مو
فریاد بر در حرم کبریا زدند

روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:47    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند پنجم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید
جوش از زمین بذروه ی عرش برین رسید

نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب
از بس شکست ها که به ارکان دین رسید

نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید

باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید

یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید

پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید

کرد این خیال وهم غلط که ارکان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 02:53    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند ششم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند

ترسم کزین گناه، شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق، دم زنند

دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند

آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعله ی آتش علم زنند

فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند

جمعی که زد بهم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر بهم زنند

از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند

پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 03:04    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند هفتم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار

موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار

گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت، چرخ بی‌قرار

عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شد آشکار

آن خیمه‌ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار

جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی‌عماری محمل شتر سوار

با آن که سر زد آن عمل از امت نبی
روح‌الامین ز روح نبی گشت شرمسار

وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 03:08    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند هشتم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

بر حربگاه، چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد

هم بانگ نوحه، غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد

هرجا که بود آهوئی، از دشت، پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد

شد وحشتی که شور قیامت بباد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد

هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد

ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد

بی اختیار نعره ی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد

پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:

پست تاریخ: پنج‌شنبه 5 بهمن 1385 - 03:11    
animeditor
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 419
عضو شده در: 15 آذر 1385
محل سکونت: کرج
iran.gif


امتياز: 3845

عنوان: بند نهم خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این نخل تر، کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست

این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست

این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست

این شاه کم سپاه که با خیل اشک و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست

این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 
رفتن به صفحه 1, 2  بعدی
صفحه 1 از 2

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc