كنترل پنل             جستجو               پرسشهای متداول            .:: آخرین پست‌های انجمن ::.            لیست اعضا            مدیران سایت             درجات        ورود
فهرست انجمن‌ها -> مباحث متفرقه
پاسخ دادن به این موضوع
به حق چیزهای ندیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پست تاریخ: چهار‌شنبه 24 اسفند 1384 - 06:46    
ghodrat
داره كولاك مي‌كنه!
داره كولاك مي‌كنه!


پست: 568
عضو شده در: 13 بهمن 1384
محل سکونت: کنار دوستان
iran.gif


امتياز: 5469

عنوان: به حق چیزهای ندیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خواندن مشخصات فردی ارسال پیام شخصی

صدای چکش سرخ فام به همه حاضرين فهماند که دادگاه رسميست و متهم هم خداوند جهان آفرينتنده موجودات

قاضي نعره زد متهم را به جايگاه بياوريد

اما منشي دادگاه اعلام کرد متهم غايب است

و قاضي باز نعره زد عيب ندارد و ما هم در غياب متهم به اتهاماتش رسيدگي مي کنيم و حکم غيابي صادر خواهيم کرد

:قاضي رو به حاضرين کرد و گفت موارد اتهامي خداوند به شرح ذيل مي باشد

متهم به چه حقي انسانها را آزاد گذاشت

متهم به چه حقي به انسانها حق انتخاب راه بد را داد

متهم به چه حقي اعلام کرد که همه انسانها برابرند

متهم به چه حقي ثروت را حق همه مي داند

متهم به چه حقي ما را که عمری برای دينش جان کنده ايم رها کرده و با همه انسانهای گناهکار يکي مي داند!؟ و با چه جراتي اين بي عدالتي را انجام مي دهد!؟

خداوند متهم است به سوء استفاده از قدرت خدائيش

خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد که چطور چنين چيزی ممکن است که انسانهای فقير حق خود را از ما بخواهند

انسانهای فقير و پليدی که جز دزدی کار ديگری ندارند

خداوند متهم است و بايد پاسخگو باشد و اگر نتواند پاسخگو باشد من امروز او را در همين دادگاه ودر مقابل همه شما از خدائي خلعش مي کنم و خدای ديگری انتخاب خواهم کرد

خداوند متهم است که آزادی به انسانها داد که هر غلطي که مي خواهند انجام بدهند و کار ما را سخت کرد

خداوند متهم است به مهرباني بيش از حد که ظلم به انسانهاست

خداوند متهم است به کفران نعمت بخاطر آفرينش اينهمه کهکشان و کره در صورتي که برای ما انسانها تنها بايد يک کره زمين و بهشت و جهنم را مي آقريد و حداکثر خورشيد و ماهي که روز را گرم و شب را روشن کند تا دزدان در امنيت نباشند

خداوند متهم است به آفرينش عشق تا امروز اينچنين کار ما با اين جوانهای هميشه احمق سخت شود

خداوند متهم است به 000

به ناگاه فردی ژنده پوش از بين حضار در دادگاه بلند شد و گفت : خداوند من همه صحبتهايش را در کتابهای آسمانيش گفته

شما حق نداريد خداوند عشق را متهم کنيد

و مرد ژنده پوش در حالي که اشک در چشمانش حلقه زده بود ادامه داد

شما حق نداريد خدای مرا متهم کنيد بخاطر خوب بودنش

من وکيل خداوند خواهم بود و يکي يکي سوالات شما را پاسخگو خواهم بود

قاضي نگاهي سراپا تحقير به مرد ژنده پوش انداخت و گفت : آيا تو بي مقدار وکيل همان خداوندی هستي که ادعا مي کند همه ثروتهای جهان آفريده اوست !؟

و قاضي بدون اينکه متتظر پاسخ وکيل باشد ادامه داد : خداوندی که به همه موجوداتش نعمت و پول فراوان مي دهد آيا وکيل ثروتمند تر از تو پيدا نکرد تا در اين دادگاه به اين عظمت و در جمع هيئت منصفه با شخصيت و با اصالت اينچنين تحقير نکند ما را بخاطر هم صحبت شدن با يک گدا زاده

و وکيل گفت : اي قاضي ! خداوند بنا بر گفته خودش مرا ثروتمند ترين انسان روی زمين قرارداده . اما از آنجا که تعريف شما از ثروت چيز ديگریست ، پس نمي توانيد ثزوت مرا ببينيد

و خداوند من ثروتمند ترين بنده اش را نزد شما فرستاده ، اما شما کوردلان چشم دل نداريد تا ببينيد ثروت بيکران مرا که عشق است

و قاضي نعره زد : اي وکيل گدا زاده ! حد خودت را بشناس و پا را از گليم چند سانتي خود فراتر نگذار و تنها به سوالاتي که از تو پرسيده مي شود پاسخ بده

و وکيل که از نظر من نويسنده اين «حقيقت داستاني» که در دادگاه بودم يک فقير ثروتمند بود ادامه داد

و من امروز با همه دانشم که عشق من است در برابر شما هستم تا همه اتهامها را با دليل عشق که موجه ترين و روشن ترين برهان است رفع کنم و وکالت متهمم که خدای من است را بر عهده گيرم

پس لطفا يک به يک اتهامها را بگوئيد تا از متهمم رفع اتهام کنم

و قاضي نعره زد : اولين اتهام خداوند اين است که به چه حقي پس از آفرينش انسان به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش انسان . در حالي که انسانهای پست و گناهکاری در اين جهان هستند که به خاطر فقر دزدی مي کنند . آيا شکم اينقدر ارزش دارد که بخاطرش دزدی کنند و گناه کنند

خداوند چرا به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش يک دزد فقير

اين هم مدرک که در آخرين کتابش گفته : فتبارک الله احسن الخالقين

و متهم پاسخ داد : ای قاضي در ابتدا خدا را سپاس مي گويم که لااقل قبول داری که اين قرآن گفته اوست

و اگر خداوند به خودش تبريک گفت بخاطر آفرينش نوع بشر بود نه دزدی که شما با ثروت اندوزی حق او را خورديد تا از سر ناچاری به دزدی پناه آورد

و قاضي گفت اي وکيل برای بار چندم است تذکر مي دهم حواست به گليم خودت باشد

همچنين دليل تو رد است و اين اتهام پابرجا که با بررسي ساير اتهامها در نهايت رای لازم صادر خواهد شد

اما اتهام دوم

موکل شما به چه حقي اعلام کرد که انسان آزاد است تا گناه کند و کفر بگويد

و وکيل پاسخ داد : اي قاضي ! خداوند من به اين خاطر همه را آزاد آفريد تا کارهای آنها ارزش داشته باشد

زيرا عبادت از روی اختيار ارزش دارد تا عبادت با چوب و چماق و دور از گناه بودن

پاک ماندن در يک فضای بدون گناه شق القمر نيست

انساني که بخاطر ترس از گناه از جامعه فرار مي کند و دست به هيچ کاری جز عبادت نمي زند از نظر خدای من يک عابد نيست بلکه يک انسان ترسوست

و قاضي ادامه داد : دهان کثيفت را ببند اي وکيل ! تو داری علنا به ما توهين مي کني و مارا ترسو مي خواني احمق

اين اتهام هم رفع نشد و اضافه شد به اتهام اول که در هر دو مورد جرم ثابت شده است

اما اتهام سوم : به چه حقي خداوند حق انتخاب راه بد را به انسانها داد

و وکيل پاسخ داد : به اين خاطر که اگر راه بد وجود نداشت که ديگر انتخاب معنا نداشت و خوب بودن ارزش نبود

زيرا اگرهمه خوب بودند که ديگر چه نياز به آزمايش خوبها بود

شما فرشتگان را در نظر بگيريد چه بي مقدارند در مقايسه با انسان که شب و روز فقط چاپلوسي مي کنند

و خداوند به اين خاطر بود که به خودش بخاطر آفرينش انسان تبريک گفت

و خداوند به اين خاطر راه بد را آفريد تا به افرادی مثل شما ثابت کند که کافران مومن چه پليدند که امروز خدايشان را با کارهايشان محاکمه مي کنند

قاضي نعره اي سر داد و از جايگاه خود برخاست تا وکيل را مجازات کند اما سايرين مانع شدند و در خواست بخشش کردند

و قاضي نعره زد افسوس که اکنون زمان محاکمه خداوند است و در پايان دادگاه حتما تو را مجازات خواهم کرد

اما اتهام سوم : چرا خداوند کفران نعمت کرد و اينهمه کهکشان و ستاره و سياره آفريد در حالي که يک زمين و بهشت و جهنم و خورشيد و ماه کافي بود

و وکيل پاسخ داد : اي قاضي خداوند هيچ چيز را بدون دانش و بيخود نيافريده ،و بدان تو اگر بر تاثير ستارگان بر روی زندگي و آينده جامعه بشر دانش داشتي يقينا تنها همين دانش برای شناخت و پرستش خداوند کافي بود

و تو چه مي داني که در کهکشانهای ديگر چه موجودات مرئي يا نامرئي زندگي مي کنند!؟

پس لطفا در مورد چيزی که شعورش را نداری سخن مران

و قاضي چکش را به سوی مرد ژنده پوش پرتاب کرد تا مثل قبل چکش هم از خون سر مرد ژنده پوش لعاب گيرد

و قاضي رو به مرد کرد و گفت اين اتهام هم ثابت شد و حال اتهام چهارم

خداوند به چه حقي شيطان را آفريد تا امروز بر خلاف ما کار کند و مايه رنجش ما باشد ، در حالي که تا قيامت زنده باشد و مجازات نشود

و وکيل پاسخ داد اي قاضي خداوند از اين روی شيطان را آفريد تا اراده شما را بيازمايد

شيطاني که تنها گناهش پيشنهاد دادن به انسانهاست که کارهای پليد انجام دهند اما انسانها در قبول يا رد پيشنهاد اختيار دارند

و شيطان هنوزم که هنوزه خداوند را عبادت مي کند و قبولش دارد اما شما پست تر از شيطان او را به محاکمه مي کشانيد

و قاضي اسلحه اش را از جيب خود در آورد و بدون هيچ اخطاری به سوی وکيل شليک کرد

و اين بار قاضي قهقهه بلندی زد و گفت : حال بگو که آيا من شيطانم اي پليد !؟

و وکيل در حالي که خون از شانه اش سرازير بود زير لب زمزمه کرد : اي کاش لااقل شيطان بوديد

و قاضي با آرامش خاصي گفت : محاکمه را ادامه مي دهيم

اتهام پنجم

...

اتهام پنجم هم ثابت شد

...

اتهام دهم

....

اتهام دهم هم ثابت شد

اتهام هزارم

...

آنهم ثابت شد

و آخرين و بزرگترين اتهام :خداوند به چه حقي عشق را آفريد تا جوانان امروز اينچنين هرزه و کثيف شوند

و وکيل همه تلاشش را کرد تا آخرين دفاع را از خداوند بکند

و گفت خداوند عشق را آفريد تا نگاهبان نوع بشر باشد

خداوند عشق را آفريد تا دختر و پسر بدور از همه چيز و همه جا دل به هم ببندند تا به ابديت بپيوندند

و حال مشکل شماست که نمي توانيد خوشي اين جوانان را ببيند و نمي گذاريد تا با عشقشان خلوت کنند

و شما کثيف تر از حيوانات هستيد که با خلوت عاشقان هم کار داريد

و صدای تير خلاص به ذهن مرد ژنده پوش که افتخارش وکالت عشق بود شنيده شد

و مرد ژنده پوش کشته راه عشق شد که مرگ در آن جائي ندارد

و به ناگاه تو گوئي پژواکي از همه پرستش گاههاي جهان شنيده شد که مي گفت : اگر من به خودم تبريک گفتم بخاطر خلق اين نوع انسان بود و بس

به ناگاه در بين حاضرين ولوله اي در گرفت

اما قاضي گوش جان نداشت تا اين ندای اهورائي را که هميشه و به همه زبانها در ابديت طنين انداز است بشنود و با چکش سرخ رنگ خود که از خون انسانهای آزاده لعاب داده شده بود ضربه اي از دور به ذهن همه حاضرين کوبيد و گفت : آن مرد را که به سزای اعمالش رسانديم و اينک نوبت ايراد حکم متهم است

و شيطان دادستان اين دادگاه خوشحالترين فرد حاضر در دادگاه بود

پس از شنيدن سخنان وکيل متهم و با توجه به تعداد بسيار زياد اتهامهای وارد شده و وجود دلائل و شواهد مستند و مدارک کافي و با توجه به سکوت متهم که قطعا علامت رضاست من اعلام مي کنم که

خداوندا شما در مورد همه اتهامات وارده مجرم شناخته شديد

و شما انسانها را کافر مي دانيد اگر خدائي نداشته باشند اما خود شما خدائي نداريد . پس به خودتان کافريد

پس اي خداوند من شما را کافر مي دانم و دستور مي دهم تا از اين پس همه ياد شما را اعدام کنند و شما را درگورستان ذهنشان و در قسمت کافرها به خاک بسپارند

و از اين پس شما را از درجه خدائي خلع مي کنم

جنازه اين وکيل را هم ببريد در گورستان کافرهای بي نام و نشان دفن کنيد

ختم دادگاه را اعلام مي کنم

به احترام قاضي قيام کنيد

پايان



نوشته مهدی محمدی دهقاني

مدير و طراح دهکده سبز

[ وضعيت كاربر: ]

تشکر کردن از پست  پاسخگویی به این موضوع بهمراه نقل قول 
تشکرها از این پست:


نمایش پستها:                 مشاهده موضوع قبلی :: مشاهده موضوع بعدی  
پاسخ دادن به این موضوع
 

صفحه 1 از 1

تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
 Related Topics 


 information 

 

پرش به:  
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید


Copyright 2004-2024. All rights reserved.
© by Aftabgardan Cultural Center : Aftab.cc